درباره شاعر
مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت، و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی، و غنی ساختن برنامه گلهای تازه در رادیو ایران در آن سال ها داشت. علاقه به موسیقی در مشیری به گونه ای بوده است که هر بارسازی نواخته می شده مایه آن را می گفته، مایه شناسی اش را می دانسته، بلکه می گفته از چه ردیفی است و چه گوشه ای، و بارها شنیده شده که تشخیص او در مورد برجسته ترین قطعات موسیقی ایران کاملاً درست و همراه با دقت تخصصی بوده است.
متن شعر
شب های تاریک
شب های دلتنگ
شب های خاموش.
*
شب های زیر چتر غم
شب های دلگیر
شب های زندان،
شب های زنجیر.
شب های بی فانوس مهتاب
شب های مرداب
شب های سردِ برگ ریزان
شب های درد مردمی در خود گریزان
شب های پشت پرده نُه توی ظلمت
شب های غربت
شب های کُنجِ انزوا، بی ذره ای نور
شب های مجبور
شب های مرگ زندگی
شب های بیداد
شب های فریاد.
*
شب ها که چون آوای تندر، نعره ی تیر
جان می شکافد هر زمان تا بانگ شبگیر
شب ها که وحشت می خروشد بر در و بام
شب های سرسام
شب ها که راه کهکشان
از هُرمِ آتش
سرخ رنگ است.
شب ها که جنگ است!
شب ها که می لرزد زمین، هر لحظه صد بار
شب ها که قلب کودکان می افتد از کار،
شب های رگبار
شب ها که برقِ شعله افکن، دود باروت
ره می گشاید تا بلندای ستاره.
شب های سنگر های خونین
شب های پیکر های پاره
شب ها که در پهنای بی آرام کارون
دیگر نه آب است این
که: لب پَر میزند خون!
شب های غمناک
شب ها که خیل بیگناهان
چون برگ میافتد بر خاک
شب های تلخ بردباری
شب های سنگین و سیاه سوگواری
شب های که قوتِ مادران چشم بر در
با روح مالامالِ اندوه
بغض است و فریاد
«وای» است و زاری.
شب های حیرت.
شب های حسرت.
در تنگنایی این چنین تاریکِ تاریک
جان را امیدی زنده می دارد که فردا
-فردای نزدیک-
این خلقِ خاموش
با صبح پیروزی کشد بانگ رهایی
پر می گشاید در بهشت روشنایی.