به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعدنیوز به نقل از همشهری آنلاین، زن و مرد جوانی که از 10 ماه قبل در جریان از دست دادن فرزند خود عزادار هستند بار دیگر با مراجعه به شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران شکایت تازه‌ای مطرح کردند و خواستار به جریان افتادن پرونده در این مرجع قضایی شدند.
پدر و مادر درسا از 25 خرداد تا همین امروز در غم از دست دادن فرزندشان آب خوش از گلویشان پایین نرفته است. زل زدن به جای خالی دخترک در اتاق کوچکش کار هر روز آنها شده است. در آغوش کشیدن عروسک‌های درسا برای چند لحظه آنها را آرام می‌کند و روزی هزار بار از سر دلتنگی لباس‌های دخترک را بو می‌کشند که عطر درسا دیگر دارد از روی آنها می‌پرد! اما داغ او و دادخواهی از دست دادنش برای پدر و مادرش کمرنگ نمی‌شود.
درسا 2 سال داشت و مبتلا به بیماری دستروفی عضلانی مادرزادی بود. پدر و مادرش به هر دری می‌زدند تا راه درمانی برای بهبودی فرزند خود پیدا کنند تا اینکه یک نفر خانم دکتری را که در خیابان بهشتی مطب داشت به آنها معرفی کرد. مادر و پدر درسا نساری چند بار فرزند خود را نزد خانم دکتر بردند و او ساکشن ریه در مطب را برای کودکشان تجویز کرد که بعد از آن دختر کوچولو دچار عفونت بالای گلو و تب بالا شد و حالش بد شد. تا اینکه در روز حادثه حال درسا بدتر شد و پدر و مادرش باز هم او را به مطب همان خانم دکتر بردند.
خانم دکتر به درسا سرم وصل کرد و چند قلم دارو تجویز نمود که مادر درسا برای او تهیه کرد اما چند دقیقه‌ای که از حضور آنها در مطب گذشت، مادر جوان دید که دختر کوچکش به سختی نفس می‌کشد و صورتش در حال کبود شدن است برای همین اورژانس را خبر کرد.
امدادگران اورژانس خیلی زود از راه رسیدند و عملیات احیا را آغاز کردند. مادر درسا می‌گوید که در آن لحظات خیالش کمی راحت شد چون تکنیسین اورژانس به او گفته بود درسا را احیا کرده‌اند و باید به بیمارستان منتقل کنند. اما تراژدی درسا تمامی نداشت و وقتی می‌خواستند او را به آمبولانس منتقل کنند متوجه شدند که یک نفر آمبولانس را پنچر کرده است! تا انتقال آمبولانس دیگر و رساندن درسا به بیمارستان حدود 40 دقیقه طول کشید و درسا جان خود را از دست داد.
پدر و مادر درسا از خانم دکتر به دلیل تجویز راهکارهای درمانی غیرمؤثر و آسیب‌زا شکایت کردند همچنین از راننده آمبولانس که خودرو را رها کرده بود طرح شکایت کردند. علاوه بر این، تحقیقات جنایی مشخص کرد که یک راننده اتوبوس اقدام به پنچر کردن آمبولانس کرده بود که اولیای دم از او نیز شکایت کردند.
رسیدگی به شکایت پدر و مادر درسا در شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران به جریان افتاد و راننده اتوبوس شناسایی و دستگیر شد. متهم بعد از دستگیری گفت: «راننده اتوبوس خط سهروردی به سیدخندان هستم و روز حادثه در حال عبور از خیابان بهشتی بودم که متوجه شدم یک آمبولانس مسیر را بسته است. گرمای هوا من را عصبی کرده بود و از روی عصبانیت آمبولانس را پنچر کردم! نمی دانستم منجر به چنین فاجعه‌ای خواهد شد. فردای آن روز در فضای مجازی خبر فوت دختر کوچولو را خواندم و بشدت شوکه شدم و عذاب وجدان گرفتم. از کاری که کردم پشیمانم!»
خبر فوت درسا کوچولو در میان اخبار حوادث سر و صدای زیادی به پا کرد و همان روزها بود که پدر و مادر درسا در دادسرای جنایی تهران با علی صالحی دادستان تهران ملاقات کرده و درخواست رسیدگی قاطع به پرونده فوت دخترک خود را کردند.
مرگ درسا کوچولو در جریان پنچری آمبولانس راز مطب خانم دکتر را فاش کرد. شکایت‌های سریالی از پزشک درسا یکی بعد از دیگری به ثبت می‌رسید و مشخص شد که این پزشک ساکشن ریه در مطب را برای تعداد زیادی از اطفال تجویز کرده و در ازای انجام این کار از پدر و مادر آنها مبالغ هنگفت دریافت کرده بود.
مادر سبحان یکی از شاکیان خانم دکتر است که فرزندش به بیماری میکروسفالی مبتلا بود. او بعد از اینکه سبحان در مطب همین خانم تحت درمان قرار گرفت و آن پزشک دستگاه نبولایزر را به سبحان وصل و هوا را وارد روده‌هایش کرد؛ شاهد بود که سبحان لبانش کبود شد و شکمش باد کرد و چند لحظه بعد فوت کرد.
اما شاکیان خانم دکتر به همین 2 نفر محدود نبود و چند نفر دیگر نیز که معتقد بودند فرزندشان توسط راهکار درمانی این پزشک آسیب دیده است از خانم دکتر شکایت کردند.
رسیدگی به پرونده خانم دکتر در شعبه یکم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 26 جرایم پزشکی به جریان افتاد و خانم دکتر با اتهامات زیر به محرومیت دائم در تمام کشور محکوم شد:
ـ 7 فقره عدم رعایت موازین علمی و نظامات دولتی به لحاظ اقدامات درمانی نامتعارف و غیرعلمی و غیر اصولی در خصوص بیماران و انجام تزریقات و سرم تراپی پنج نفر بدون مجوز تزریقات
ـ استفاده از عناوین غیرمجاز
ـ 5 فقره دریافت هزینه اضافی و غیرمعمول از بیماران
ـ 5 فقره تجویز و تزریق داروهای غیرحرفه‌ای برای بیماران در مطب
در حالی که خانم دکتر اعتراض موجهی که مؤثر در نقص دادنامه باشد به عمل نیاورده بود رأی هیأت بدوی مطابق موازین قانونی صادر شد اما هیأت تجدید نظر به دلیل عدم سابقه انتظامی این پزشک و ابراز ندامت و پشیمانی او، با یک درجه تخفیف، مجازات را به 5 سال محرومیت از اشتغال به حرفه‌های پزشکی تبدیل کرد.
همچنین خانم دکتر با توجه به بیماری زمینه‌ای درسا در مرگ او 50 درصد مقصر شناخته شد که این بار پدر و مادر درسا به این رأی اعتراض کردند و رسیدگی به شکایت آنها در جریان قضایی است.
در ادامه رسیدگی قضایی به پرونده، کمیسیون پزشکی 5 نفره تشکیل شد که مطابق نظر آنها اعلام شد فوت درسا حول و حوش حضور عوامل اورژانس اتفاق افتاده است و به همین دلیل عوامل اورژانس و راننده اتوبوس در مرگ کودک بی‌تقصیر هستند.
با اعلام این نظر اولیای دم بار دیگر در شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران حاضر شده و با ثبت شکایت مجدد خواستار رسیدگی به پرونده مرگ فرزندشان در این مرجع شدند.
مادر درسا در شرح شکایت خود گفت: «زمانی که عوامل اورژانس بالای سر فرزندم حاضر شدند من آنجا بودم و شاهد احیای فرزندم بودم.حتی تکنیسین اورژانس گفت که کودک احیا شده است.برای همین نظر کمیسیون پزشکی را قبول ندارم و عوامل اورژانس و راننده اتوبوس را در مرگ فرزندم بی‌اثر نمی‌دانم. با طرح شکایت ما در دادسرای جرایم پزشکی، پرونده از دادسرای جنایی به آن مرجع قضایی ارجاع داده شد اما حالا ما خواستار رسیدگی مجدد پرونده در دادسرای جنایی تهران هستیم.»
