شریفی زارچی لیدر «آشوبها» بود؛ باید در همان ایام «اغتشاشات» اخراج میشد!
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعد نیوز به نقل از کیهان، چند روزی است موضوع اخراج اساتید با حجم انبوه تولیدات رسانهای و اظهارنظرهای متعدد چهرههای اصلاحطلب، تبدیل به یک موضوع پرتکرار در فضای رسانهای و فضای مجازی کشور شده است. در این میان همنوایی و بهرهبرداری رسانههای معاند نیز داستان تکراری این چنین مواقعی است.
ماجرا از خبر کنار گذاشتن برخی از افراد از جمله شریفی زارچی از تدریس در دانشگاهها شروع شد. آنچه از سوی وزارت علوم و دانشگاه شریف محل تدریس زارچی اعلام شد عدم درخواست به موقع و ارائه و بارگذاری مستندات توان علمی برای تبدیل وضعیت در فرجه پنجساله تدریس موقت این افراد از جمله زارچی باعث این تصمیم شده است. اما سیل خبری و پمپاژ وسیع رسانههای اصلاحطلب با عنوان اخراج نخبگان و اساتید به علت اظهارنظر سیاسی نوعی تلاش برای وارونه نشان دادن ماجرا بود.
البته در خصوص فردی مثل شریفی زارچی که در ایام اغتشاشات با اظهارنظرها و توئیتهای تحریکآمیز و دور از شأن یک مدرس دانشگاه تبدیل به یک لیدر آشوب در محیط دانشگاهی شده بود، باید در همان ایام با صراحت حکم به اخراج داده میشد چرا که کسی که جایگاه اشغال شده استادی را ابزاری برای تحریک و ایجاد بلوا در دانشگاه و به جان هم انداختن دانشجویان کند قطعا صلاحیت ادامه مسندی چون استادی دانشگاه را ندارد. نمونههای فراوانی در کشورهای دنیا از جمله آمریکا که فقط 85 استاد به علت اظهار نظر سیاسی و بیان کوچکترین انتقادها با حکم اخراج روبهرو شدهاند موید این مسئله است که در غربی که قبله آمال این رسانههای غربگرا و برخی مدعیان اصلاحات است با استادی که نه دعوت به آشوب و تحریک بلکه اظهارنظری مخالف سیستم داشته باشد چگونه رفتار میشود. البته رئیس دانشگاه تهران اخیرا دلیل کنار گذاشتن برخی از اساتید دانشگاه را مشکلات اخلاقی ذکر کرده است.
اخراج استادی که از دنیا رفته است!
در روزهای اخیر این رسانهها آنقدر در تدارک هجمه علیه دولت در موضوع اساتید دانشگاه دستپاچه بودهاند که در یک نمونه روزنامه اعتماد یک مدرس قمی دانشگاه را که دو سال پیش بر اثر کرونا جان خود را از دست داده به عنوان استاد اخراجی در دولت سیزدهم معرفی کرده است! در روزهای گذشته پس از اعلام خبر دعوت از امیرحسین ثابتی و برخی چهرههای جوان انقلابی برای تدریس دروسی مانند انقلاب اسلامی در دانشگاه موجی از نقدهای عجیب و خندهدار را در رسانهها و از سوی برخی چهرهای اصلاحطلب شاهد بودیم که چه نشستهاید فردی با مدرک دکترای علوم سیاسی و تحصیل در بهترین دانشگاههای کشور قرار است به عنوان استاد مدعو درس انقلاب را تدریس کند!
دیروز هم تصویری منتشر شد که نشان میداد سعید حدادیان که از مداحان کشور است، استاد درسی با نام تحلیل متون نظم پایداری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است.رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در این خصوص گفت: حدادیان دکتری دارد و از سال 96 بهصورت حقالتدریس در دانشکده ادبیات و علوم انسانی و دیگر دانشکدههای دانشگاه تهران تدریس میکند. اما در این مقال که این رسانههای غربگرا و چهرههای همیشه مدعی اصلاحطلب دولت را به خالصسازی دانشگاه و یکجانبهگرایی در دانشگاه متهم میکنند، بهترین کار مرور کارنامه دیکتاتوری علمی همین اصلاحطلبان در زمانی که در راس کار بودهاند است تا مخاطبان و جوانان و دانشجویان خود قضاوت کنند که کدام تفکر و عملکرد به دیکتاتوری نزدیکتر است.
بازنشسته کردن اجباری به جرم انتقاد
سال 97 و زمان دولت حسن روحانی که این روزها خود با همه ابهامات پاسخ داده نشده در خصوص مدرک دکترایش مدافع اساتید دانشگاه شده است خبری منتشر شد در خصوص کنار گذاشتن یکی از اساتید برجسته علمی کشور از دانشگاه شریف. اگر امروز این افراد بر سر کنار گذاشته شدن و عدم تمدید قرارداد یک استاد مدعو جنجال میکنند، در سال 97 استاد مهدی گلشنی از اساتید انقلابی و برجسته دانشگاه شریف و رئیسگروه فلسفه علم این دانشگاه به دلیل پارهای از انتقادات به روند مدیریت کلان آموزش عالی کشور با حکم بازنشستگی اجباری روبهرو شد. بازنشستگی دکتر گلشنی در حالی بود که بنا بر قوانین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری؛ تصمیمگیری برای بازنشستگی اساتید ممتاز بر عهده هیئت امنای دانشگاه است و دانشگاه میتواند اساتید ممتاز خود را بازنشسته نکند. اما مسئولین دانشگاه شریف، حکم بازنشستگی استاد ممتاز خود را به وی ابلاغ کرده و رسما دکتر مهدی گلشنی را بازنشسته کردند. گلشنی در مورد بازنشستگی اجباری خود گفته بود: «قانون اجازه میداد از اساتید ممتاز در هیئت امنا استفاده کنند، در دانشگاه تهران برای آقای نیلی چنین وضعیتی ایجاد کردند ولی در دانشگاه شریف این کار را نکردند در صورتی که اصلا سراغ برخی اساتید ضدانقلاب 86 ساله هم نرفتند!»
جالب اینکه سال 98 مسئله چگونگی پذیرش جواد ظریف در هیئت علمی دانشگاه تهران و انتقال وی از دانشکده روابط بینالملل وزارت امورخارجه با مرتبه دانشیاری به دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران با توجه به بازنشستگی پیشین وی مطرح شد. این در حالی بود که محمدجواد ظریف قبلا در مصاحبهای اعلام کرده است که در سال 1389 رسما بازنشسته شده است. منصور غلامی وزیر وقت علوم، تحقیقات و فناوری درباره این موضوع بااشاره به غیر قانونی بودن فعالیت بازنشستگان به عنوان هیئت علمی دانشگاهها، گفته بود: «افرادی که به طور کلی در مراکز آموزشی، نهاد و ارگانهای مختلف بازنشسته شدهاند به هیچ وجه نمیتوانند به عنوان اعضای هیئت علمی در دانشگاههای سراسر کشور فعالیت کنند.»
بعد از حذف سیاسی مهدی گلشنی از طریق بازنشستگی اجباری، شاهد یکجانبهگرایی افراطی بالاخص در امور فکری و فلسفی در شریف بودیم که بارزترین تقابل را میتوان در حذف درسهای جعفر آقایانی چاوشی عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم و مخالفت با ارتقاء وی و زمینهسازی برای حذف این استاد دانشگاه دانست.
بازنشستگی اجباری یک منتقد برجام
مرحوم دکتر ابومحمد عسگرخانی استاد برجسته روابط بینالملل بود که سال 1400 پس از مدتی درگیری با ویروس کرونا دار فانی را وداع گفت. وی دکترای روابط بینالملل را از دانشگاه کوئینز کانادا دریافت کرده و دانشیار روابط بینالملل دانشگاه تهران بود. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و صاحب مقالات و کتب متعدد در عرصه دیپلماسی و روابط خارجی بود که ریاست مرکز مطالعات عالی بینالمللی دانشگاه تهران را نیز برعهده داشت. دکتر عسگرخانی تا پایان سال تحصیلی 1397 به تدریس در گروه روابط بینالملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران اشتغال داشت و بعد از انتقادات وی به برجام، عسگرخانی از تدریس منع شد و از دانشگاه بیرونانداخته شد.ظلم در حق بورسیهها
ماجرای سیاسی کای دولت روحانی در خصوص بیش از سه هزار نفر از جوانان نخبه بورسیه به جرم اینکه در دولت احمدینژاد بورسیه شده بودند نیز یکی از مصادیق دیکتاتوری علمی اصلاحطلبان بود که زندگی بسیاری از این جوانان را به نابودی کشید. به عنوان مثال جوانی که باید بر اساس روند علمی بورسیه شدن به مدارج بالای علمی میرسید با این سیاسی کاری دولت روحانی به دستفروشی افتاده بود. در نهایت نیز گذر زمان و حکم قانون حقانیت این جوانان را اثبات کرد.
تلاش برای تزریق افراد بدون صلاحیت در دانشگاهها
اما همین جریان مدعی که امروز سینهچاک دانشگاه و اساتید شدهاند ظاهراً فراموش کردهاند در مواردی با رانت و رابطه چه ظلمی در حق دانشگاه و جامعه علمی کشور روا داشتهاند. در این مسیر چه افراد فاقد صلاحیتی که با زدو بند سیاسی یا ارتباطات و یا دور زدن قانون به جامعه دانشگاهی تزریق شدند از تدریس گرفته تا تحصیلهای رانتی. یکی از این نمونهها ماجرای حسین فریدون برادر رئیسجمهور قبلی بود.
خبرگزاری تسنیم 28 تیر ماه سال 95 در خبری اختصاصی پرده از رانت آموزشی برادر رئیسجمهور برداشت. در این گزارش آمده بود که حسین فریدون در سال 93 یعنی یک سال پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، طی نامهای از سوی سازمان سنجش آموزش کشور به دانشگاه شهید بهشتی معرفی و درخواست میشود نامبرده بهعنوان دانشجوی دکترای روابط بینالملل در این دانشگاه کشور به تحصیل بپردازد. در همان ابتدای معرفی حسین فریدون به دانشگاه شهید بهشتی، شورای گروه علوم سیاسی و روابط بینالملل این دانشگاه، با اکثریت آرا با پذیرش وی مخالفت و این موضوع را به سازمان سنجش اعلام میکند.
امّا از آنجایی که حسین فریدون یک دانشجوی معمولی نبود! بعد از مدتی سازمان سنجش مجدداً نامهای به دانشگاه شهید بهشتی مینویسد و میگوید «حسین فریدون یک سال (سال 92) در آزمون دانشگاه گیلان امتحان داده و قبول شده اما برای مصاحبه نرفته است، در صورتی که دانشگاه شهید بهشتی تمایل داشته باشد وی در این دانشگاه به تحصیل دکترا بپردازد».مسئولان دانشگاه شهید بهشتی نیز پس از پیگیریهای سازمان سنجش نهایتاً تصمیم میگیرند فریدون در «پردیس دانشگاه شهید بهشتی» به تحصیل بپردازد.
از آنجا که برخی اسناد نشان میداد حسین فریدون بهخلاف قانون و بدون داشتن امتیازات آموزشی (شرط معدل)، در دوره دکترای روابط بینالملل دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تحصیل شده است، برخی از فعالان دانشجویی، نمایندگان مجلس و دانشگاهیان نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. در نهایت در ماه پایانی عمر مجلس دهم گزارش تخلفات تحصیلی برادر رئیسجمهور قرائت و چهار بند از این گزارش برای رسیدگی از سوی قوه قضائیه به این قوه ارجاع شد تا روند قضایی آن طی شود.ژنرال به دانشگاه میرود
تلاش برای جذب بیژن زنگنه وزیر نفت دولت روحانی در سال 95 به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با وجود بازنشستگی در دانشگاه خواجه نصیر و نامربوط بودن مدرک کارشناسی ارشد وی(راه و ساختمان)با حوزه درخواستی (نفت) یکی دیگر از موارد دور زدن قانون در دولت قبل بود که صدای اعتراض دانشجویان از جمله بسیج دانشجویی دانشگاه تهران را در پی داشت.
مواردی از ابهام در مدرک تحصیلی و روند غیرطبیعی جذب فاطمه و فائزههاشمی رفسنجانی در دانشگاه آزاد به عنوان استاد و هیئت علمی نیز از مواردی بود که در نهایت منجر به کنار گذاشته شدن آنها شد.
گلایه یک استاد پیشکسوت از سیاسی کاری در دانشگاه در دولت قبل
اما روند سیاسی کاری در دانشگاه در دولت قبل صدای اساتید را نیز درآورده بود. رهبر معظم انقلاب 8 خرداد ماه 98 در دیداری 3 ساعته با هزاران نفر از استادان و اعضای هیئتهای علمی دانشگاهها، پای صحبتها و دغدغههای اساتید رشتهها و دانشگاههای مختلف کشور نشستند. دکتر سهیلا صادقی فسایی، دکترای جامعهشناسی و دانشیار دانشگاه تهران یکی از سخنرانان این دیدار بود که سخنانی در محضر رهبر انقلاب ایشان در انتقاد از فضای سیاسی حاکم بر دانشگاه تهران و مدیریت وزارت علوم، اظهار داشت: «متاسفانه تقدم نظم سیاسی بر نظم اجتماعی و نظم علمی، دانشگاه تهران را به جولانگاه نزاعهای سیاسی تبدیل کرده و روح تعامل و همدلی را تضعیف نموده است. امروز بیش از هر زمان دیگر، عزل و نصب مدیران دانشگاهها و دانشکدهها بیشتر از آنکه تابع شایستگیهای علمی، اخلاقی و تجربه باشد، تابع باند بازیهای سیاسی است. روندهای شتابزده و تخلف از رویههای متعارف در جذب اعضای هیئت علمی، فرصتی را برای بررسی قابلیتها و ظرفیتهای واقعی افراد باقی نمیگذارد و آنچه که در موضوع جذب، بیش از هر عاملی نمایان میگردد، یارگیری سیاسی است. متاسفانه ارتقاهای زودرس یک عده و سنگاندازی برای عدهای دیگر، خصوصاً نیروهای انقلابی نیز تا حدودی تابع همین بازیهای سیاسی است و از همه بدتر آنکه به شدت تابع سفارشات و پستهای سیاسی است! و این امر میتواند به شدت به حیثیت علمی کشور لطمه زند و حس حرمان را برای اساتید ساعی، پرکار و عالمی فراهم سازد که اهل زد و بندهای سیاسی نیستند!»
اینها چند نمونه از عملکرد کسانی است که در دوره تصدی خود و همفکرانشان شدیدترین خالصسازیها در محیط دانشگاه و اخراج اساتید ناهمسو و دیکتاتوری علمی و تزریق افراد فاقد صلاحیت را در کارنامه دارند اما اکنون با هدف زمینهسازی به هم زدن جو دانشگاهها فریبکارانه مدعی دفاع از دانشگاه شدهاند.کسانی که تحمل منتقد و چهرههای جوان و اساتید پیشکسوت انقلابی را ندارند اما از آشوبگران در دانشگاه دفاع میکنند.