متن آهنگ دیوانه ی مست از سالار عقیلی
ای لبت باده فروش و لب من باده پرست جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست آنچنان در دل تنگم زدهئی خیمه ی انس که کسی را نبود جز تو درو جای نشست تا ابد مست بیفتد چو من از ساغر عشق می پرستی که بود بیخبر از جام الست تو مپندار که از خود خبرم هست که نیست یا دلم بسته ی بند کمرت نیست که هست کار هر روز تو چون باده فروشی باشد نتوان گفت به خواجو که مشو باده پرست ای لبت باده فروش و لب من باده پرست جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست