تولد متفاوت 39 سالگی احسان علیخانی
به گزارش سایت خبری ساعد نیوز ، پاييز/ نيمه آبان/ شب/ باران/تولد ٣٩ سالگی و یک فشفشه!
حوصله هیچ اطواری را ندارم. عصبانیم،نه از كسی یا چیزی. عصبانیم فقط و فقط از خودم!
به خاطر آرزوهای خاك خورده و رویاهای خاك شده، به خاطر تمام بی رحمی های خودم با خودم، به خاطر نگفتن از خودِ خودم با تو و تمام كسانی كه دوستشان دارم،به خاطر بی مهری خودم با جسم بی حالم و روانِ پریشانم، كه اگر زبان سخن داشتند حتما از دستم فریاد شكایت سر می دادند که حداقل گاهی كمی نوازشمان كن لعنتی!
فشفشه در دستم با آتش گرفتنش داشت به پایان دهه چهارم زندگی من شهادت می داد و من در حیرتِ شتاب عمرم از ٣٠ به ٤٠، درست مانند عجله این فشفشه برای سوختن که چقدر زود تمام شد!
با دیدن این عكس و عصبانیت جاه طلبانه خودم خنده ام گرفت كه: هِی! خیلی جدی گرفتی خودت و دنیا رو، به جای این اداها، اگه خیلی می فهمی، خیلی بلدی، همین لحظه رو، همین امروز رو خودِ خودت باش و درست و عمیق زندگی كن و لذت ببر. گور بابای گذشته غیرقابل تغییر و آینده مبهم! حواست به داشته های الانت باشه و شکر کن.هزار بار شکر کن
و من شکر می کنم برای هزار نعمت كه گاهی فراموش شان می كنم، شكر برای خانواده ام كه در روز سخت تكیه گاه می شوند، شكر برای قلبم كه هنوز دوست داشتن را بلد است،که راضی می شود با هر تپش از دنیا و روزگار و امیدوار است به فردای خودم و جهان،شكر برای رفقایم كه حامی و غم خوار بودند،شكر برای شما كه سال ها تحمل و تشویقم كردید و حتی شكر برای روانِ پریشانم كه هنوز هست و از هیچ چیز راضی نیست،می نالد از زمین و زمان، از خودم و تمام ضعف هایم و ترس عمیقش از پوچی فردای جهان،شكر!
شاید رضایت من نهفته در حقیقتِ جمع اضداد بودن زندگی و خودم است و تلاش برای این كه آن را به رسمیت بشناسم؛تمامِ«شادی ها و غم ها»، «پیروزی ها و شكست ها»،«لذت ها و حسرت ها»، «توانایی ها و عقده ها»،تمام سفیدی و سیاهی زندگی و تمام تناقض های خودم، درونم و رفتارم.
این، بزرگترین هدیه پایان ٣٩ سالگی من به خودم خواهد بود.آتش بس اعلام می كنم برای جنگیدن با تمام مطلق های خودم و آشتی و رفاقت می كنم با تردیدهایم در مورد نسبی بودن دنیای پیرامونم.من آشتی می كنم با خودم، قول می دهم!ما در این سیاره آنقدر تبعیدی هستیم كه دیگر به خودمان تازیانه زدن روا نیست.
زیستن، تاب آوردن است.باید صبوری کنیم و زنده بمانیم، در زمانه ای که زمینش صاف نیست و در جهانی که حتی آسمانش ته ندارد.آدم كه بزرگ می شود دیگر اطوار جهان دلش را نمى لرزاند،باید قمار كنیم برای فردایی كه از آن بی خبریم.
شنبه بارانی/۱۵ آبان/١۴٠٠
خدایا دوست دارم😘 رفقا نعمتین😘
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش