تولد رهبر انقلاب به سبک کف و سوت دهه هشتادیها
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از همشهری آنلاین، مهمانان امروز جوانان دهه هشتادی هستند که عنوان دانشجو را یدک میکشند. خیلی ها از شهرهای دورتر خودشان را به انتهای خیابان فلسطین رساندند تا اولین دیدار رهبری را تجربه کنند. آن هم دیدار دانشجویی که سیاسی ترین و صریحترین دیدار رهبری در طول سال است. هرکه هرچه دلش بخواهد میگوید و رهبری هم ذائقه مخاطب این افطاری را خوب می شناسد.
نور حسینیه در حالت حداقلی است. تا شروع مراسم فرصت هست و ضرورتی ندارد همه پرژکتورها را روشن کنند. حالا حوالی ساعت 15:30 پرژکتورها روشن میشود و این یعنی زمان زیادی تا شروع مراسم نمانده. همین پرژکتورها کافی بود تا دانشجوها نطقشان به شعارگویی باز شود. رسم است مهمانان حسینیه قبل از ورود رهبری با شعارهایی اشتیاق و بیصبری خود را برای شروع مراسم نشان دهند ولی امروز 29 فروردین مطابق با تاریخ تولد اصلی رهبری است. پس عجیب نیست یک حسینیه پر از جوان دهه هشتادی شعار بدهند «صل علی محمد تولدت مبارک!» قیافه برخی سن و سالدارها بعد از شنیدن این شعار بامزه شده بود ولی ظاهرا دانشجوها بدشان نیامد.
ورود رهبری معمولا غافلگیر کننده است چون فاصله کنار کشیده شدن پرده و حضور ایشان روی سکو و بلندشدن جمعیت کمتر از 10 ثانیه است. دانشجوها تا یکی دو دقیقه در جو حسینیه خودشان را گم میکنند و تیپیکالترین شعارها را تکرار میکنند. همان شعارهای خوشآمدگویی که همیشه شنیدیم. اما کمی که خودشان را پیدا میکنند یادشان میافتد باید تفاوت خود را به رخ بکشند و حالا حسینیه یکصدا شعار میدهد «علمدار ولایت تولدت مبارک!» به قول رفیق ما حسینیه حسابی صورتی شده است!
حسینیهای که 2 ساعت مرد موسفید برای مرتب کردن مهمانانش وقت گذاشته بود در عرض 10 ثانیه در مغناطیس جایگاه به هم خورد و هرکه توانست خود را به نزدیکترین نقطه جلوی جایگاه رساند. البته برای مردی که موهایش را در این حسینیه سفیدکرده این معمولی ترین و پرتکرارترین واکنش دیدارهای دانشجویی است. حالا شعارها تمام شده و در زمان خواندن قرآن مردموسفید باید بی سروصدا جمعیت جلوی جایگاه را کمی منظم کند و برخی را که جای نشستن نداشتند از ردیف های جلویی دور کند تا یک نظم حداقلی در حسینیه برقرار شود. جوانانها استرس گرفتند مبادا دست مردموسفید آنها را نشان دهد. یکی از آنها بعد از اینکه نشان می شود غرغرکنان از لابلای جمعیت رد می شود و ریز ریز می گوید «من از ساعت 11:30 نیامدم که حالا من را بلند کنید.» یک ساعت بعد چشم چرخاندم دیدم روی یکی از صندلیها کنار مردموسفید نشسته و بابت صندلی حسابی نیشش باز است.
در بخش زنان هم وضع کم و بیش همین است. فقط با این تفاوت که حالا کودکان و نوزادان هم به بخشی از اکسسوری دیدارهای این حسینیه تبدیل شده. بعد از بازنمایی حضور نوزادان در تصاویر دیدارهای قبلی و تاکیدات رهبری بر موضوعاتی نظیر فرزندآوری حالا آوردن بچه به حسینیه تبدیل به یک پیام ایدئولوژیک شده و خوش بحال عکاسها که میتوانند عکسهای متفاوت شکار کنند. مجری هم همان ابتدا روی مادر بودن خودش تاکید می کند.
ساعت مچی 16:40 را نشان می دهد که اولین سخنرانی نمایندگان دانشجویان استارت میخورد. نماینده اتحادیه جامعه اسلامی از نقد وضعیت معیشتی شروع می کند که دانشجوها خوششان می آید و احسنت حواله اش میکنند. کلا موضوعات معیشتی احسنتخور است. کنایههای سیاسی که مصادیقاش تابلو باشد هم احسنتخور است و سخنرانها خوب بلدند از رفقایشان احسنت بگیرند.
برای تولید یک نقد درون گفتمانی و نقدی که ضدانقلاب و اغیار را خوشحال نکند یک فرمول وجود دارد. مثلا ابتدای جمله با دیگران و آنوریها مرزبندی میکنید و بعد انتهای جمله میتوانید مسئولین را نقد کنید. این خودش یکی از فرمولهای انتقادی است که دشمن شاد نشوید. دانشجوها هم خیلی خوب و مکرر از این فرمول استفاده میکنند. نماینده اتحادیه دانشجویی اول چندکلامی علیه بانیان وضع موجود میگوید. «بانیان وضع موجود» در ادبیات سیاسی کد غیررسمی از مسئولین سابق است. بعد از نقد بانیان وضع موجود از نحوه مدیریت بازار و معیشت توسط دولت گلایه می کند.
بعد هم گریز میزند به اینکه جوانها در دولت سهم کمی دارند. ردیف جلوی حسینیه هم مسئولین نشسته اند. برخی از مدیرکلهای دولتی و نمایندگان مجلس تا همین دیروز به عنوان دانشجو در این مراسم شرکت میکردند و شاید چندسال دیگر همین فعالین تشکلها هم وارد میدان اجرا شوند ولی برای رهبری این گلایه دانشجوها تازگی ندارد. تقریبا هرسال دانشجوها همین جمله را می گویند چون می دانند رهبری موافق ایده جوانگرایی است و شاید گلایه دانشجوها را بخرد.
نماینده تشکلها به گرفتن جمله تاییدی از رهبری در مورد اردوی طرح ولایت راضی است و انتهای صحبتش چیز دیگری طلب نمیکند.
نفر بعدی نماینده جنبش عدالتخواه است. جنبشی که این سالها رویکرد انتقادی بیشتری نسبت به دیگر تشکلها داشته است. نماینده جنبش از برخورد انتظامی با حجاب و محدودیت اینترنت و حتی ردصلاحیت های انتخابات سال 1400 گله کرد اما گله از عدم تحقق شفافیت در مجلس از جمعیت احسنت خوبی گرفت. تعریض اصلی جنبش به سیاست های خصوصی سازی و شورای عالی سران قوا بود که رهبری همانجا دست به قلم شد. این یعنی یک ساعت بعد رهبری این نقدها را احتمالا جواب خواهند داد.
نماینده جنبش سخنانش را با یاد از شهدای اغتشاشات اخیر تمام کرد و از شهید آرمان علیوردی یاد کرد تا مشخص شود این هم یک نطق انتقادی ولی درون گفتمانی بوده است. دانشجوها احتمالا این احساس را دارند که رهبری به نام و یاد شهید آرمان علیوردی حساس است.
نماینده بعدی از بسیج دانشجویی است. نماینده بسیج ابتدا با یک متن ادبی و انقلابی شروع می کند که مفاهیم خوبی دارد ولی خب رویکرد کلی و ادبی آن از حوصله جمع خارج است و صدای زمزمه ریزی شنیده می شود. در بخش دوم نماینده بسیج هم از فرمول نقددرون گفتمانی بهره میبرد و گریزی به مدیریت دولت قبل می زند و بعد از رویکرد دولت در تخفیف قبوض گاز پرمصرفها گلایه میکند. اینجا زمزمه های ریز تبدیل به احسنت های بلند می شود. کلا دانشجویان با مصادیق روز و خبری و آنهایی که رنگ و بوی سیاسی و اقتصادی داشته باشد بهتر ارتباط میگیرند. اما پایان سخنان نماینده بسیج متفاوت از کلیشههای مرسوم در این حسینیه است. می گوید بجای اینکه از رهبری انگشتر بخواهد برای رهبری یک انگشتر هدیه آورده اند و دوست دارند آن را در دیدارهای رهبری در دستهای رهبری ببیند. رهبری هم میگوید «همه از ما انگشتر هدیه می گیرند ولی خانم ها انگشتر هدیه می دهند.» این هم از هدیه تولد!
سخنران چهارم نماینده گروه های جهادی است. نطق او متفاوت از قبلیهاست. تقریبا خبری از کنایه و کدگذاریهای سیاسی نیست و متن رویکردی پیشنهادی در خصوص زنجیره های کسب و کار و رفع محرومیت دارد و چند ایده برای بهینه سازی بودجه های مسئولیت اجتماعی می دهد. رهبری هم بعدها جواب این حرفها را می دهد.
اما پایان این سخنرانی هم از بقیه متفاوت تر بود. سخنران درخواست عبا و انگشتر کرد و تقاضا کرد رهبری خطبه عقدشان را بخواند. واکنش حسینیه؟ همه کف زدند! امروز ظاهرا همه چیز در حسینیه امام خمینی عادی است و نباید تعجب کنیم. رهبری ماسک به صورت دارد ولی مشخص است چشمهایش هم میخندد.
ساعت حوالی 5:20 دقیقه را نشان می دهد که نماینده انجمن های اسلامی مستقل نطق خودش را شروع می کند. نطق او یک نظام بندی با محوریت ایران دارد. مساله اصلی را ایران می داند و دو گروه ایران دوست و ایران ستیز را توصیف می کند. تقریبا این تحلیل پس از اعتراضات سال گذشته پرمشتری بوده است. در میان نطق هایش به تن برخی اصلاح طلبان کیسه می کشد که حسینیه احسنت نثارش می کنند. بعد هم از صداوسیما و برخی بحران سازان دغدغه مند گلایه می کند که این بار هم حسینیه احسنت می گوید ولی کمی شلتر.
اما وقتی از قدرت پهپادهای ایرانی و مقایسه آن با وضعیت خودروسازی داخلی می گوید جمعیت بیشتر خوشش میآید. صحبت از خودرو و مسکن و سربازی همیشه از علایق جوانان بوده و احسنت خور است.
پایان نطق نماینده مستقلیها به گلایه از ستاد امر به معروف و کنایه به سخنرانی اخیر حسن روحانی در خصوص برگزاری رفراندوم معطوف می شود. واکنش جمعیت؟ ترکیبی از احسنت و ماشالله!
درخواست های نماینده مستقلین هم متفاوت است. آنها هم برای رهبری هدیه تولد آورده اند. پرچم بارگاه حضرت زینب به همراه قرآنی با امضای 21 خانواده شهید مدافع حرم. نفرات قبلی عبا و انگشتر خواستند ایشان تقاضای جانماز رهبری را داشتند.
نفر بعدی نماینده نشریات دانشجویی است که متنی با کلیدواژه زن را قرائت می کند. این اولین دیدار دانشجویی بعد از حوادث سال گذشته است پس انتخاب موضوع زنان بیراه هم نیست. از رابطه انقلاب و نقش زن تا بازنمایی زن در رسانه و الگوی مشارکت زنان و ... صحبت می شود. ایشان هم در انتها لیست درخواست هایشان را می گویند. یک انگشتر برای پدر و یک چفیه برای دانشگاه. یک دستمال متبرک شده هم هدیه می دهند به رهبری. این دهه هشتادی ها اهل بده بستان هستند و حداقل این ویژگی شان از نسل های قدیمی دانشجویی بهتر است.
نفر بعدی نماینده دفتر تحکیم است. او از الزامات تحول در کشور می گوید و صریح تر و شفاف تر رئیس دولت سابق را خطاب قرار می دهد و از اظهارات او در خصوص رفراندوم انتقاد می کند. وقتی از اساتید پروازی هم صحبت میکند جمعیت دلش خنک می شود و این را از بلندی احسنت ها می شود حس کرد. آخر سر هم فضا را عاطفی میکند و از تخریب های ضدانقلاب در ماههای اخیر علیه رهبری می گوید و با تعز من تشاء وتذل من تشاء حرفش را تمام می کند. جمعیت که دیگر حالا رویش باز شده حالا کف میزنند. چندنفری هم سوت می زنند. اما زود خودشان را جمع می کنند و با شعار «خونی که در رگ ماست ...» ماجرا را جمع می کنند.
حالا 8 دقیقه گذشته و رهبری بعد از پاسخ به نکات مطرح شده برگه های یادداشت شده را بیرون می آورد تا نطق اصلی خودش را آغاز کند. همان ابتدا دانشجویان را به خواندن شرح حال شهدا و نهج البلاغه و قرآن سفارش می کند و بعد هم وارد مباحثی در خصوص عدالت و آزادی و انتظار فرج می شود.
صحبت ها در خصوص عدالت ظاهرا بی مصداق نیست و تذکر رهبری ظاهرا یادآور برخی افشاگری های مرسوم در فضای دانشجویی است. ایشان یکی از وجوه عدالت را عدالت در حرف زدن و داوری و قضاوت دانسته و تاکید می کنند اگر با کسی مخالف هستیم و دشمنی و جدایی فکری داریم به آن نباید ظلم کنیم و مبارزه با استکبار را هم یکی از وجوه عدالت بین المللی می دانند.
رهبری تاکید می کنند اظهار نظر سیاسی دانشجویان را فرصت می دانند و البته این را به معنی تایید اظهارات سیاسی نمی دانند بلکه اصل اظهارنظر را فرصتی برای کشور می دانند و در ادامه هم به دانشجویان برخی توصیه ها دارند. مثلا توصیه در خصوص فضای مجازی. ایشان دانشجوها را از غرق شدن در فضای مجازی پرهیز می دهند و در مقابل توصیه می کنند جوانان در فضای مجازی تحلیل بدهند و تاثیرگذار باشند.