به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعدنیوز، دکتر سجاد آتشبار کارشناس مسائل ترکیه ساعاتی پیش از آغاز رقابت نفسگیر اردوغان و کلیچداراوغلو برای کسب اکثریت آراء جهت ورود به کاخ ریاست جمهوری در مصاحبه ای اختصاصی با خبرنگار ساعدنیوز و در تبیین صحت و سقم نظرسنجی های میدانی درباره میزان محبوبیت دو نامزد در میان رأی دهندگان و اهمیت آنها در تعیین نتیجه نهایی انتخابات گفت: بدون تردید نتیجه واقعی را شاید با یک اختلاف کمی یا زیادی منعکس می کنند. اما در این میان چند مؤسسه نظرسنجی وجود دارد که وثوق و اعتبار نظرسنجی های به عمل آمده توسط آنها در سال های اخیر به اثبات رسیده است. دو تا مؤسسه معتبر مشخصاً الان در ذهن من است. یکی مؤسسه کوندا است که نتایج نظرسنجی های خودش را صرفاً قبل از انتخابات ترکیه علنی می کند. این مؤسسه، نظرسنجی ها را با مشترکین خودش به اشتراک می گذارد. این مؤسسه اخیراً یک نظرسنجی را منتشر کرد که در آن، آقای کلیچداراوغلو به عنوان کاندیدای ائتلاف ملت با 49 درصد و خرده ای پیشتاز انتخابات بود و آقای اردوغان با حدود 43 درصد یعنی 6 درصد کمتر از کلیچداراوغلو عقب است. نظرسنجی شرکت متروپل به عنوان یک مؤسسه معتبر و قابل وثوق هم نتایج مشابهی را نشان می دهد. این دو نظرسنجی انجام شده از طرف این دو مؤسسه معتبر مربوط به قبل از انصراف آقای محرم اینجه است. اگر این موضوع را در نظر بگیریم که نصف آرای آقای اینجه بعد از انصراف ایشان به سمت ائتلاف ملت یا ائتلاف ششگانه سرازیر خواهد شد و به نفع آقای کلیچداراوغلو خواهد بود، به نظر می رسد که انتخابات در همان دور اول به نفع مخالفین به پایان خواهد رسید. مشخصاً من که تحلیل های متعدد و متکثری را که در فضای رسانه ای و تحلیلی ترکیه پیگیری می کردم، عمده ناظران حرفه ای و بی طرف در ترکیه در حال حاضر قابل اتکاء بودن این نظرسنجی ها را قبول دارند.
آتشبار با اشاره به این که فضای سیاسی موجود و کمپین های انتخاباتی ای که در ترکیه در جریان است مؤید نتایجی می باشد که این شرکت ها و مؤسسات نظرسنجی ارائه می کنند افزود: یک نوع رخوت و خمودگی و ضعف را در کمپین آقای اردوغان و شخص ایشان مشاهده می کنیم. آقای اردوغان آن اردوغان سابق که ماشین پیروزی در انتخابات شناخته می شد نیست. دیگر اثری از اردوغان متخصص پیروز شدن در انتخابات نیست. الان اردوغانی که ما در تریبون ها و محافل می بینیم یک اردوغان ضعیف است. ما سیاستمداری را در وجود آقای اردوغان مشاهده می کنیم که کمپین های خودش را از موضع ضعف و به صورتی دفاعی پیش می برد. بزرگترین ابزار و سلاحی که الان در گفتمان آقای اردوغان مشاهده می شود، ترساندن رأی دهندگان از آینده است و می گوید که با به قدرت رسیدن کلیچداراوغلو و همفکرانش دستاوردهای طبقه اجتماعی مدافع آقای اردوغان از میان خواهد رفت. گاهاً هم آقای اردوغان صرفاً به بدگوئی از رقیب خودش یعنی آقای کلیچداراوغلو می پردازد. بنابراین، شاهد این هستیم که کمپین آقای اردوغان حرف جدید و نوئی برای گفتن ندارد. او چشم انداز جدید و امیدی را برای آینده شهروندان ترکیه نمی تواند ترسیم کند. لذا من فکر می کنم که اگر اتفاق خاصی نیفته و بعید هم هست که در این مدت کم چند ساعته اتفاقی اصولاً فضای انتخاباتی ترکیه را تغییر دهد، به احتمال خیلی زیاد آقای کلیچداراوغلو پیروز انتخابات خواهد بود. حتی پیروز شدن آقای کلیچداراوغلو در همان دور اول انتخابات یک سناریوی جدی و قابل توجه است.
این کارشناس مسائل ترکیه درباره افول کمپین انتخاباتی اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری 2023 گفت: من تصورم این است که در واقع انبان آقای اردوغان طی سال های اخیر خالی شده و ایشان چیزی برای عرضه کردن در نزد افکار عمومی و مردم ترکیه ندارد. او هر چه را در چنته داشته طی سال های اخیر رو کرده است و با توجه به خمودگی و پیری ای که سراغ ایشان آمده و رخوتی که در ایشان مشاهده می کنیم، تحولات و ماجراهای سیاسی ای که طی سالهای اخیر رخ داده انرژی ایشان را تخلیه کرده است. در واقع، ایشان به آخر خط به تعبیر سیاسی کلمه رسیده است. او چیزی برای عرضه کردن ندارد. عوامل مختلفی برای خالی شدن این انبان می توان ذکر کرد. به نظر من، عمده ترین چیزی که در این راستا میتوانیم اشاره کنیم، بحث اقتدارگرایی ایشان است که طی هفت هشت سال گذشته از سال 2013 به این سو، و به دلیل ترس از مخالفین و کودتاهای احتمالی با دخالت خارجی جهت ساقط کردن حکومت وی، شکل گرفت. در واقع، اوتوریتاریانیسم اردوغانی و تجمیع قدرت نتیجه ترس از سقوط و غریزه بقاء در شخص آقای اردوغان برای حفظ قدرتش بود. در این سال ها، آقای اردوغان سعی کرد تا حوزه اجتماعی، سیاسی و قضایی را تحت سیطره خودش داشته باشد. از نهاد قضایی گرفته تا ارتش و نیروهای مسلح و همینطور در عرصه های اقتصادی و سیاسی ایشان سعی کرد تا همه جا را تحت سیطره و کنترل خودش دربیاورد و چنین وضعیتی در نهایت منجر به این شد که اطراف ایشان پر شد از نیروها و شخصیت های سیاسی ضعیف و فاقد کاراکتر سیاسی مستقل، و در واقع یک لشکری از نیروهای متملق و بادمجان دورقابچین را آقای اردوغان در سال ها دور خودش جمع کرد. این نیروهای ضعیفی که دور ایشان جمع شدند، همراه بود با تسویه، اخراج، طرد نیروهای زبده و کارآمد و ماهر و دارای هویت و وزن سیاسی قابل توجه و مستقل که در نهایت به نظر من، آقای اردوغان را از درون تهی کرد. وقتی شما به عنوان یک جریان و یک حزب سیاسی، نیروهای کارآمد و دارای تخصص و دارای شخصیت و وزن سیاسی را از دور و بر خودتان می رانید و صرفاً افراد بله قربان گو را دور خودتان جمع کنید، به تدریج آن کیفیت و ابتکار عمل را از خودتان دریغ می کنید. آقای اردوغان در هفت یا هشت سال گذشته در همین مسیر حرکت کرد. در حال حاضر، ایشان به معنای واقعی کلمه تنهاست، چرا که اطرافیانش نمی توانند چیزی به ایشان اضافه کنند و ایشان به دلیل ضعف و زوالی که به دلیل پیری بر ایشان مستولی شده و رخوت و فرتوتی نمی تواند چیز جدید عرضه کند و ابتکار عمل سیاسی را در دست بگیرد و دستور سیاسی را تعیین کند. او دیگر نمیتواند مخالفین خودش را در موضع انفعال و واکنش قرار دهد.
این استاد دانشگاه در تشریح علل زوال قدرت اقناع گری اردوغان در سال های اخیر گفت: ما اکنون به صورت آشکار و صریح مشاهده می کنیم که آقای اردوغان، آن اردوغان سابق نیست که دستورالعمل سیاسی و ابتکار عمل سیاسی را در دست می گرفت و مخالفین خودش را پشت سر خودش می کشاند. زمانی مخالفین آقای اردوغان فقط در موضع انفعال قرار داشتند و به مواضع ایشان واکنش نشان می دادند. در حال حاضر، این معادله برعکس است و آقای اردوغان صرفاً از موضع واکنش در برابر مخالفین خودش ظاهر میشود. چنین وضعیتی ایشان را به جایگاهی رسانده است که رأی خودش را به یک بلوک و پایگاه مشخصی محدود کرده است و بیان و سخن و خطابش صرفاً برای بخش خاصی از جامعه ترکیه جذابیت دارد و اقشار دیگر را نمی تواند به خودش جذب بکند. اقشار شهرنشین مدرن ترکیه ای را که در شهرهای بزرگ این کشور ساکن هستند، دیگر توجهی به گفتمان و سخنان و خطابه های آقای اردوغان ندارند و برنامه های آقای اردوغان دیگر جذابیتی برای آنها ندارد. به اصطلاح عامیانه، حنای اردوغان برای اقشار شهرنشین مدرنی که روز به روز در ترکیه به تعدادشان افزوده می شود، رنگی ندارد! بحث دیگر مربوط به انتخابات محلی اخیر در ترکیه است. در دو شهر بزرگ این کشور یعنی در آنکارا و استانبول، تصور شکست ناپذیری ای که از آقای اردوغان وجود داشت از میان رفت و نابود شد. شاهد این بودیم که ائتلاف مخالفین توانستند انتخابات شهرداری ها را در استانبول و آنکارا و اکثر شهرهای بزرگ این کشور را به نفع خودشان به اتمام برسانند. این انتخابات به نظر من، مقدمه ای بود بر شکست آقای اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری فعلی؛ چرا که آن هیمنه و آن ذهنیت شکست ناپذیری ایشان را نابود کرد.
دکتر آتشبار درباره سیاست خارجی دولت آقای اردوغان و امکان تغییر و تحول در این سیاست خارجی در صورت پیروزی مخالفان تصریح کرد: آقای اردوغان در دو دهه گذشته سیاست خارجی ای را دنبال کرده است که تحولات زیادی را به خودش دیده است. ما نباید تصور بکنیم که آقای اردوغان یک در واقع پرسپکتیو و چشم انداز ثابتی در سیاست خارجی و در ارتباط با کشورهای مختلف و مناطق داشته است. دهه اول حکومت عدالت و توسعه به رهبری آقای اردوغان، دوره ای بود که سیاست عضویت در اتحادیه اروپا و ادغام در جهان غرب در پیش گرفته شد و سیاست خارجی در این راستا بود و حتی ما شاهد بودیم که کمالیست هایی که تمایلات ضدامپریالیستی داشتند بین سال های 2003 تا 2012 با این سیاست های خارجی ای که آقای اردوغان در راستای تلاش برای عضویت در اتحادیه اروپا و اجرایی کردن استانداردهای اتحادیه اروپا در ترکیه بود، مخالفت می کردند. در این دوران چنین سیاستی دنبال شد. اما تحولات منطقه ای و جهانی و نیز دگردیسی هایی که در داخل ترکیه رخ داد، سیاست خارجی حکومت عدالت و توسعه و آقای اردوغان را وارد مسیر جدیدی کرد. بنده معتقدم که سیاست خارجی برایندی از تحولات بین المللی و منطقه ای و مناسبات و ترتیبات سیاسی-امنیتی منطقه ای و جهانی و همینطور تحولات فکری و سیاسی درونی است؛ یعنی سنتزی از این موارد است. به بیان دیگر، سیاست خارجی یک کشور برایندی از تحولات منطقه ای و بین المللی، مناسبات قدرت در جهان و نیز موازنه قوای بین المللی در عرصه جهانی است. لذا من فکر می کنم که این تصور که حزب عدالت و توسعه و شخص آقای اردوغان طرز فکر ثابتی در عرصه سیاست خارجی دارد، اشتباه است. حالا شاید بگوئیم که اولویت اول پیگیری منافع ترکیه بر اساس تعریفی است که خود آنها دارند. اما این تعریف از منافع ملی، به واسطه تغییراتی که در درون و بیرون و نیز در منطقه و جهان شکل می گیرد، تغییر می کند. لذا ما شاهد بودیم که بعد از این که ترکیه از عضویت در اتحادیه اروپا و ادغام کامل در غرب ناامید شد و در شرایطی که یونان و قبرس در اتحادیه اروپا پذیرفته شدند و طبیعتاً بخشی از استانداردهای لازم برای پذیرفته شدن در اتحادیه را نداشتند، و ترکیه پذیرفته نشد. با توجه به این که برای پذیرفته شدن در اتحادیه اروپا موافقت تمامی اعضاء ضروری است، و کسب موافقت یونان و قبرس چیزی در حد محال است، ترکیه از عضویت در اتحادیه اروپا مأیوس شد. و این یأس همزمان شد با تحولات مهمی در خاورمیانه مثل بهار عربی و ظهور و بروز نوعی خلأ قدرت در آن منطقه. و این وضعیت، آقای اردوغان و سیاست خارجی ترکیه را به این سمت سوق داد که زمین بازی جدیدی برای تأثیرگذاری و در واقع، کسب قدرت بیشتر در عرصه بین الملل، اختیار کند و نوع جدیدی از بازیگری را پیشه خود سازد. عرصه جدید بازیگری ترکیه، خاورمیانه و دنیای پیرامون این کشور بود. لذا من فکر می کنم که ما نباید تصور کنیم که سیاست خارجی اردوغانی در یک روند و جهت ثابتی حرکت کرده است. این روند در سالهای گذشته تغییراتی را به خود دیده است.
این تحلیلگر مسائل بین الملل افزود: ما شاهد این بودیم که بعد از بهارعربی یک سری تنش های جدی میان ترکیه و قدرت های منطقه ای ظهور کرد. طی دو سال اخیر، آقای اردوغان یک چرخش قابل توجهی را از خودش نشان داده است. او به عادیسازی روابط با امارات، عربستان، مصر، سوریه و حتی اسرائیل روی آورد. لذا فکر می کنم که ترکیه در واقع خودش را به عنوان یک قدرت متوسط جهانی تعریف می کند. در شرایطی که نظم، ترتیبا و مناسبات بین الملل به سویی حرکت می کند که فضای آنارشیک در این عرصه مخصوصاً در تحولات بین المللی در حال گسترش است و اقتدار قدرت های جهانی در حال تضعیف شدن است و خلأ قدرت حاصل می شود، این خلأ قدرت فضا و مجال را برای بازیگران منطقه ای و جهانی فراهم میکند، که ترکیه را می توان یکی از آنها محسوب کرد، این فضا مجالی فراهم می کند برای چنین کشورهایی تا بتوانند در عرصه بین المللی و در مناسبات منطقه ای بروز و ظهور بیشتری داشته باشند و بازیگری بیشتری را از خودشان نشان دهند. لذا فکر می کنم رویکرد مداخله جویانه ای که ترکیه در سال های اخیر در منطقه پیرامون خودش داشته هرچند بخشی از آن به ایدئولوژی و طرز تفکر حاکم بر دولت و حکومت موجود ترکیه بازمیگردد اما بخشی از آن هم به مناسبات منطقه ای و بین الملی حاکم بر فضای پیرامونی ترکیه بازمی گردد.
آتشبار با تأکید بر تداوم پیگیری سیاست های کلان ترکیه در عرصه منطقه ای و بین المللی حتی بعد از پیروزی حزب مخالف گفت: فکر می کنم که نباید تصور این را داشته باشیم که تغییر در قدرت حاکم در ترکیه و حاکم شدن مخالفین آقای اردوغان به معنای تغییر پارادایم و شیفت اساسی و قابل توجه و رادیکال در سیاست خارجی ترکیه خواهد بود. از ارتباط با غرب تا تحولات خاورمیانه و قفقاز شاید تحولاتی به این صورت قابل تصور باشد. در ارتباط با غرب شاید لحن ها آرامتر بشود، اما معضلات و مشکلات ساختاری که در روابط ترکیه و غرب وجود دارند به قوت خودشان باقی خواهند ماند. از جمله شرق مدیترانه، اختلاف با قبرس، اختلاف با یونان. این مسائلی نیست که با کنار اردوغان حل شود. یا اختلافاتی که اردوغان با اتحادیه اروپا بر سر بحث مهاجرین یا بحث عدم پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا دارد. همینطور اختلافاتی که با آمریکا بر سر موضوعاتی مثل اس 400 یا تحریم هایی که در حوزه تحویل تسلیحات نظامی آمریکایی ها اعمال کردند، اینها به این راحتی قابل حل نیست. صرفاً این احتمال وجود دارد که در اوایل به قدرت رسیدن آقای قلیچداراوغلو یک فضای آرامتر و مثبت میان روابط ترکیه با غرب ایجاد شود. اما معضلات و مشکلات به قوت خودشان باقی خواهند ماند. هیچ تضمینی برای حل آنها وجود ندارد. در ارتباط با خاورمیانه و سیاست ترکیه در این منطقه، بنده فکر می کنم که اگر ترکیه مداخلات خودش را در منطقه کاهش بدهد بخشی به این دلیل خواهد بود که رهبری متمرکز در سیاست خارجی ترکیه وجود نخواهد داشت. این رهبری متمرکز می توانست همه انرژی خودش را بسیج بکند و یک سیاست خارجی واحد در ترکیه سامان دهد. الان اگر مخالفان پیروز شوند، یک دولت ائتلافی تشکیل خواهد شد و در این دولت ائتلافی چنددستگی های قابل توجهی وجود خواهد داشت. این چنددستگی بلاشک بروز پیدا خواهد کرد. در این ائتلاف از یک سری نیروهای کمالیست می توانید نام ببرید که طرفدار در واقع خروج از منجلاب خاورمیانه هستند و سیاست خارجی مداخله جویانه در خاورمیانه را اشتباه می دانند؛ در عین حال، در همین ائتلاف ناسیونالیست های ملی گرای ترکی هم حضور دارند که آنها منافع ترکیه را ممکن است بر تداوم حضور نظامی و امنیتی ترکیه در آن منطقه را تجویز کنند. به ویژه الان حضور نظامی ترکیه در لیبی پیوند ویژه ای با ادعاهای ترکیه در ارتباط با سهمش در مدیترانه دارد. لذا فکر می کنم که صحبت کردن در ارتباط با این که سیاست خارجی ترکیه درباره موارد مشخصی مثل لیبی، سوریه و این قبیل موارد، که ارتباط دارد با مداخلات ترکیه، کمی زود است و در واقع قطعی صحبت کردن در این مورد، کاری عجولانه است. چون هنوز مخالفین آقای اردوغان، خصوصاً آقای کلیچداراوغلو و خانم آکشنر که سال هاست در مقام مخالف بودند، خیلی وقت است که قدرت را در اختیار نداشته اند و ما نمی دانیم که وقتی اینها به قدرت رسیدند، در ارتباط با این موارد از قبیل سوریه، لیبی یا شمال عراق چه رویکردی را در پیش خواهند گرفت. چرا که آن زمان که اینها در دهه 1990 در قدرت بودند، مناسبات بین المللی و منطقه ای در شرایط کنونی نبود و یک نظم متصلب دو قطبی وجود داشت، و بعد از آن، آمریکا به دنبال برقرار کردن نظم تک قطبی بود، و در آن شرایط فضا برای کنشگری فعال ترکیه وجود نداشت، ولی الان با توجه به نظم حاکم، فضا برای کنشگری ترکیه در تحولات منطقه ای و بین المللی فراهم تر است. این تصور را ما بگوئیم که مخالفین آقای اردوغان فردای پیروزی بساط فعالیت های منطقه ای ترکیه را جمع خواهند کرد، به نظر من یک دیدگاه عجولانه است. آقای اردوغان طی دو دهه اخیر، تشکیلات میت را به عنوان تشکیلات امنیتی و جاسوسی بسیار گسترش داده است. این تشکیلات در دهه اول قدرت آقای اردوغان و حزبش و دهه 1990 حوزه فعالیت محدودی داشت و عمدتاً بر روی عملیات های ضدجاسوسی در داخل این کشور متمرکز بود. اما الان میت تبدیل به یک تشکیلات فرامرزی شده است که عملیات های گسترده برون مرزی را دارد. این تصور که مخالفین با به قدرت رسیدن، بساط میت را جمع خواهند کرد و آن را به یک تشکیلات در حد آن چیزی که در دهه 1990 وجود داشت بدل خواهند کرد، به نظر من ساده انگاری است. باید منتظر ماند و دید که واقعاً این مخالفین به قدرت برسند به کدام سو حرکت خواهند کرد؟!
دکتر آتشبار در پایان به موضوع مهم ترتیبات سیاسی و امنیتی در قفقاز جنوبی بعد از خروج اردوغان از قدرت پرداخت و گفت: اما در ارتباط با بحث قفقاز جنوبی و روابط ترکیه با آذربایجان و مناسبات امنیتی و سیاسی عمیق و جدی ای که بین این دو کشور برقرار است، اولین چیزی که به ذهن من خطور میکند جمله محرم اینجه نامزد مستعفی انتخابات ریاست جمهوری ترکیه است. وی در سالهای اخیر از حزب جمهوری خلق به رهبری آقای کلیچداراوغلو جدا شد. ایشان یک سیاستمدار کمالیست است که به جریان غالب سیاست ورزی در ترکیه تعلق دارد. در واقع می شود گفت که وی جزئی از نظام سیاسی ترکیه و متعلق به هسته مرکزی قدرت در این کشور است. وی به ایدئولوژی دولت محور تعلق دارد. ایشان در موضع گیری ای که در دوره جنگ قفقاز جنوبی داشت و وقتی از ایشان پرسیدند که نظر شما درباره حمایت اردوغان از جمهوری آذربایجان در جنگ قره باغ چه بود گفت: من نه تنها از حمایت اردوغان از آذربایجان پشتیبانی می کنم بلکه می گویم که حمایت اردوغان از آذربایجان در این جنگ محدود بوده است. باید بیشتر از این از آذربایجان حمایت می شد. دیدگاه حاکم در نظام سیاسی ترکیه در این راستا است. ما شاهد این بودیم که در دهه 1990 در جنگ قره باغ، حمایت ترکیه از آذربایجان محدود بود. من فکر می کنم که علت این که حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان محدود بود، حضور رهبری بر سر کار نبود که حامی آذربایجان نبود بلکه معتقدم اگر ترکیه در آن مقطع می توانست، حتماً به آذربایجان کمک می کرد. فضای بین المللی و سیاسی و منطقه ای و معادلات قدرت چنین اجازه ای را به ترکیه نمیداد. فضایی بود که شوروی و روسیه وارث شوروی به قدری بر منطقه قفقاز جنوبی مستولی بود که مجالی برای مداخله ترکیه نمی داد. همین طور، توان ترکیه کنونی با ترکیه آن زمان قابل مقایسه نیست. لذا فکر می کنم که تصور بر هم خوردن مناسبات و ترتیبات امنیتی و سیاسی حاکم بر قفقاز جنوبی خصوصاً حول محور روابط راهبردی ترکیه و آذربایجان با سر کار آمدن مخالفان ساده اندیشی است. درست است که یک رابطه شخصی عمیق میان آقای اردوغان و آقای علیف در دو دهه اخیر شکل گرفته است و این رابطه عمیق فردی که بین دو طرف هست، تأثیر عمیقی بر گسترش مناسبات دارد. اما کنار رفتن آقای اردوغان صرفاً می تواند این مناسبات فردی را تا حدودی به حاشیه براند و تضعیف بکند، اما آن روابط ساختاری ای که بین دو کشور در سطوح مختلف وجود دارد از جمله همکاری های نزدیک میان ارتش های دو طرف، وزارتخانه های دو طرف برجای خودش باقی خواهد ماند. این مسأله هم مهم است که در نظر بگیریم که ائتلاف ششگانه با حضور حزب خوب به رهبری خانم آکشنر قدرت را به دست خواهد گرفت. این ائتلاف ششگانه یکی از اعضای مهمش، حزب خانم آکشنر هست، و خانم آکشنر هم منشعب شده از حزب حرکت ملی گرا است و سائق های جدی ملی گرایانه و توران گرایانه دارد و آن سیاست اتحاد با دنیای ترک زبان در نزد خانم آکشنر و حزبش جایگاه ویژه ای دارد. اما یک موضوع دیگر را هم باید در نظر گرفت. زمانی که سیاست خارجی در دست یک دولت ائتلافی با طرز فکرهای گوناگون باشد، طبیعتاً اتلاف انرژی قابل توجهی را شاهد خواهیم بود و این می تواند از در واقع انسجام و یکپارچگی در اتخاذ تصمیمات و عملیاتی کردن آن را دچار خلل کند. یعنی سرعت عمل و چالاکی دستگاه سیاست خارجی را به واسطه اختلاف نظرهایی که می تواند در یک دولت ائتلافی می تواند وجود داشته باشد، تحت الشعاع قرار خواهد گرفت. لذا من فکر می کنم که توان آقای اردوغان در ایجاد انسجام و تصمیم سازی سریع و چابک در سیاست خارجی و پیشبرد راهبردهای ترکیه در قفقاز و خاورمیانه تا حدودی تضعیف خواهد شد و این می تواند در اعمال قدرت ترکیه و بازیگری و نفوذ ترکیه تأثیر بگذارد. اما این که ما تصور بکنیم که دستاوردهایی که ترکیه در قفقاز و منطقه داشته است در دولت جدید کنار گذاشته خواهد شد، به نظرم تصور نادرستی است. دولت جدید هم تلاش خواهد کرد تا این دستاوردها را حفظ کند.