پاسخ زیبای شهریار به ابتهاج در سوگ نیما/ سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه؟... +ویدیو

  چهارشنبه، 16 مهر 1404
پاسخ زیبای شهریار به ابتهاج در سوگ نیما/ سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه؟... +ویدیو
ساعدنیوز: پس از درگذشت نیما، هوشنگ ابتهاج (سایه) غزلی را با مطلع «با من بی کس تنها شده یارا تو بمان» در رثای دوستش نیما، خطاب به شهریار سرود و شهریار به او پاسخ داد که چنین اثری خلق شد.

به گزارش سرویس آموزش پایگاه خبری ساعدنیوز، رابطه‌ی هوشنگ ابتهاج و شهریار، رابطه‌ای عجیب و منحصر به فرد است که روایت‌های جالبی پیرامون آن شکل گرفته است. هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه) از اواخر دهه 20 با شهریار آشنا شد. او نخست هر هفته روزهای شنبه به دیدار شهریار می‌رفت اما کم کم فاصله این دیدارها کوتاه و کوتاه‌تر شد تا این که به هر روز رسید. ابتهاج سال‌ها هر روز ساعت دو و نیم بعدازظهر به خانه شهریار می‌رفت و تا نیمه شب در کنار او می‌ماند.

«سایه» جان رفتنی استیم بمانیم که چه؟

زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه؟

درس این زندگی از بهر ندانستن ماست

این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه؟

خود رسیدیم به جان، نعش عزیزی هر روز

دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه؟

آری این زهر هلاهل به تشخص هر روز

بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه؟

دور سر هلهله و هاله ی شاهین اجل

ما به سرگیجه کبوتر بپرانیم که چه؟

کشتی ای را که پی غرق شدن ساخته اند

هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه؟

بدتر از خواستن این لطمه ی نتوانستن

هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه؟

ما طلسمی که قضا بسته ندانیم شکست

کاسه و کوزه سر هم بشکانیم که چه؟

گر رهایی است برای همه خواهید از غرق

ورنه تنها خودی از لجه رهانیم که چه؟

ما که در خانه ی ایمان خدا ننشستیم

کفر ابلیس به کرسی بنشانیم که چه؟

مرگ یک بار مثل دیدم و شیون یک بار

این قدر پای تعلل بکشانیم که چه؟

شهریارا دگران فاتحه از ما خوانند

ما همه از دگران فاتحه خوانیم که چه؟

برای مشاهده مطالب مرتبط با آموزش اینجا کلیک کنید


دیدگاه ها


  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها