(ویدیو) شعر خوانی بسیار احساسی و دلنشین باران نیکراه از محمّد سلمانی: درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت/ در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت

  سه شنبه، 11 آذر 1404
(ویدیو) شعر خوانی بسیار احساسی و دلنشین باران نیکراه از محمّد سلمانی: درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت/ در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت
ساعدنیوز: باران نیکراه در اجرای تازه‌ی خود با خوانش شعری از محمّد سلمانی، فضایی سرشار از حس و کلام ناب می‌آفریند؛ اجرایی که با صدای گرم و بیان شاعرانه‌ی او، جانِ شعر را زنده کرده و مخاطب را به عمق معنا و لطافت واژه‌ها می‌برد.

به گزارش سرویس دانشگاه پایگاه خبری ساعدنیوز، باران نیکراه با نام واقعی محدثه نیکرا در تاریخ 20 شهریور سال 1367 در یک خانواده 5 نفره متولد شد. او یک خواهر و یک برادر دارد که برادرش بهتاش در عرصه موسیقی و خوانندگی مشغول به فعالیت است. پدر باران نیکراه، بهنام نیکراه بازنشسته اداره آب و فاضلاب بوده و مادرش مرضیه یزدانی هم شاغل بوده ولی در مورد جزئیات شغلش اطلاعاتی در دسترس نیست.

درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت

سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت

در بین غزل نام تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت

بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟

من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم
من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت

با شانه شبی راهی زلفت شدم اما ...
من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت

در محفل شعر آمدم و رفتم و ... گفتند
ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟

می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر
سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت .

برای مشاهده اخبار مرتبط با دانشگاه اینجا کلیک کنید


1 دیدگاه


  دیدگاه ها
لیلا آهی کرمانشاهی
6 روز پیش

آفرین مرحبا ۰۰۰با کلاس و با حجاب و صدایی دلنشین
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها