به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری ساعدنیوز، یکی از همین سخنان تازه منتشرشده از محمود سریعالقلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی است که گفته «نباید اجازه داد کسی از طبقه ضعیف وزیر اقتصاد یا وزیر خارجه شود؛ چون این طبقه به دنبال رفع محرومیتهای گذشته خود است نه شکوه ایران.» این گزاره، چیزی فراتر از یک تحلیل اقتصادی یا جامعهشناختی است؛ این یک جهانبینی است، پیامی درباره اینکه چه کسانی «صاحب کشور» هستند و چه کسانی «حق حضور» ندارند.
در مکتب امام، معیار اعتبار سیاسی یک فرد در کنار شایستگی و تخصص این است که آیا درد محرومیت را چشیده، آیا در متن مردم بوده، آیا بار سنگین انقلاب را بر دوش کشیده است یا خیر. بنابراین، هر جهانبینیای که بخواهد طبقات پایین را «نامناسب برای مسئولیت» معرفی کند، نهتنها در تضاد با روح اجتماعی انقلاب است، بلکه اساساً در نقطه مقابل فلسفه سیاسی امام قرار دارد.
در جای دیگری امام با صراحت بیشتری میفرمایند: «بعد همین محرومین به مملکت خدمت کردند و قیام کردند و با دست همین طبقه این نهضت به اینجا رسید. این یک مطلبى است که براى ما و بر هیچ کس پوشیده نیست که آن طبقهاى که این نهضت را به ثمر رساندند، آن طبقه محروم، از زن و مرد بود.» 3 خرداد 1358
این جمله، فقط تمجید از محرومان نیست؛ یک نظریه حکمرانی است. یعنی از منظر امام (ره) کسانی که با گوشت و پوست فقر و فشار و بیعدالتی را لمس کردهاند، بهتر میتوانند جامعه را مدیریت کنند، زیرا درد مردم را بهتر میفهمند.
نمونه بارز آن، رئیس جمهور شهید، سید ابراهیم رئیسی است.
ایشان در 5 سالگی یتیم شد، فقر را فقط نشنید بلکه با تمام وجود لمس کرد. با کارکردن در بازار و بساط پهن کردن به سختی گذران زندگی نمود.
اینطور شد که خدمات آن به چشم همگان آمد و شب و روز را بدون در نظر گرفتن خستگی در خدمت انجام امورات مردم گذراند و در آخر در همین راه به شهادت رسید.
سایر ویدیوهای خبری را ببینید