حکایت های خواندنی ؛ داستان کریم خان و زین دزدی

  جمعه، 19 اردیبهشت 1404 ID  کد خبر 413796
حکایت های خواندنی ؛ داستان  کریم خان و زین دزدی
ساعدنیوز: در این بخش از مطالب ساعدنیوز داستان آهای بسیار جالب و آموزنده را مطالعه می کنید. برای خواندن این حکایات همراه ما باشید.

به گزارش مجله خانواده ساعدنیوز، کریم خان زند گوید: وقتی که در اردوی نادری مردی سپاهی بودم از فقر و احتیاج ، زینی طلاکوب را از مرد زین سازی دزدیدم که متعلق یکی ازامرای افغان بود، روز دیگر شنیدم که زین ساز بیچاره در زندان نادری است و حکم شده که روز دیگر اگر زین را ندهد ُ او را به دار بیاویزند .دل من از این خبر خیلی سوخت، زین را بردم و بجائی که برداشته بودم گذاشتم و صبر کردم تا زن زین ساز رسید.

چون زن آن زین رابدید نعره ای کشید و از فرط سرور بر زمین افتاد و دعا نمود و گفت : خداوند به کسی که این زین را واپس آورده آنقدر عمر دهد که صد زین مرصع طلاکوب بخود بیند. من یقین دارم که ازدعای آن زن به این دولت رسیدم .

برای دنبال کردن سایر حکایت ها کلیک کنید


5 دیدگاه


  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها