فردا که آفتاب حقیقت برون زند، سر در کدام برف نهان می کنی رفیق؟! / غم‌انگیزترین شعرخوانی باران نیکراه با شعری از حسین جنتی؛ سوز صداش چه بی‌رحمانه زخم‌های کهنه را زنده می‌کند + ویدئو

  سه شنبه، 07 مرداد 1404
فردا که آفتاب حقیقت برون زند، سر در کدام برف  نهان می کنی رفیق؟! / غم‌انگیزترین شعرخوانی باران نیکراه با شعری از حسین جنتی؛ سوز صداش چه بی‌رحمانه زخم‌های کهنه را زنده می‌کند + ویدئو
ساعدنیوز: ویدیویی از شعرخوانی عاشقانه و غم‌انگیز باران نیکراه با شعری از حسین جنتی را مشاهده می کنید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، باران نیکراه با نام واقعی محدثه نیکرا در تاریخ 20 شهریور سال 1367 در یک خانواده 5 نفره متولد شد. او یک خواهر و یک برادر دارد که برادرش بهتاش در عرصه موسیقی و خوانندگی مشغول به فعالیت است. پدر باران نیکراه، بهنام نیکراه بازنشسته اداره آب و فاضلاب بوده و مادرش مرضیه یزدانی هم شاغل بوده ولی در مورد جزئیات شغلش اطلاعاتی در دسترس نیست.

قطع قلم، به قیمت نان می کنی رفیق؟

این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق!

گیرم درین میانه به جایی رسیده ای،

گیرم که زود دکّه، دکان می کنی رفیق!

روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد،

حیرت ز کار و بار جهان می کنی رفیق

تیر و کمان چو دست تو افتاد، هوش دار

" سیب " است ، یا " سر " است ، نشان می کنی رفیق!

کفاره اش ز گندم عالَم فزون تر است،

از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق!

خود بستمش به سنگ لحد، مُرده توش نیست!

قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق!

گفتی: " گمان کنم که درست است راه من"

داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق!!

فردا که آفتاب حقیقت برون زند،

سر در کدام برف نهان می کنی رفیق؟!


برای مشاهده سایر اشعار با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.

دیدگاه ها


  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر