به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از راشا تودی، در هفتههای گذشته، با ادامه حملات نظامی اسرائیل به نوار غزه و افزایش شمار قربانیان غیرنظامی، واکنشها نسبت به موضعگیریهای بینالمللی نیز شدت گرفته است. در این میان، جوزپ بوریل، دیپلمات ارشد اروپایی، با انتقاد صریح از سکوت و انفعال کشورهای عضو اتحادیه اروپا، از زوایای تازهای به مسئولیتهای اخلاقی و سیاسی این اتحادیه در قبال بحران فلسطین پرداخته است.
این نخستین بار نیست که اتحادیه اروپا به دلیل مواضع ملایم یا دوپهلو در قبال سیاستهای اسرائیل، مورد انتقاد قرار میگیرد. اما آنچه اظهارات اخیر بوریل را برجسته میسازد، موضعگیری آشکار او از درون ساختار رسمی این اتحادیه است؛ گویی فریادی است از قلب بوروکراسی بروکسل.
بوریل، در اظهاراتی کمسابقه گفت: «وقتی در برابر نقض آشکار حقوق بشر و قوانین بینالمللی سکوت میکنیم یا صرفاً ابراز نگرانی میکنیم، در واقع شریک غیرمستقیم آن اقدامات میشویم.» این اظهارات، بهخصوص در فضایی که بسیاری از کشورهای اروپایی از موضعگیری صریح علیه اسرائیل اجتناب میکنند، به معنای اعتراف به بحران اخلاقی در سیاست خارجی اروپاست.
از نظر تحلیلگران، این سخنان را میتوان نشانهای از شکاف عمیق درون اتحادیه اروپا در مواجهه با بحران خاورمیانه دانست. در حالی که برخی کشورها مانند ایرلند و اسپانیا مواضع نسبتاً انتقادیتری دارند، دیگر کشورها نظیر آلمان، فرانسه و هلند، به دلیل ملاحظات تاریخی و ژئوپلیتیک، از محکوم کردن صریح اسرائیل خودداری میکنند.
مسئلهای که بوریل مطرح میکند، تنها جنبه سیاسی ندارد؛ بلکه در حیطه حقوق بینالملل نیز قابل تفسیر است. بر اساس مفاد کنوانسیون ژنو، کشورهایی که از اقداماتی چون جنایات جنگی مطلع باشند اما از مداخله یا جلوگیری خودداری کنند، میتوانند در چارچوب «همدستی در جنایت» مورد پرسش قرار گیرند.
در این راستا، برخی از نهادهای حقوق بشری، از جمله سازمانهای مستقر در اروپا، از اتحادیه خواستهاند که صادرات سلاح و تجهیزات نظامی به اسرائیل را متوقف کرده و تحقیقات مستقلی درباره احتمال استفاده از این تجهیزات در حملات علیه غیرنظامیان آغاز کند.
اما پرسش اینجاست که چرا علیرغم این هشدارها، اتحادیه اروپا همچنان در چارچوب بیعملی باقی مانده است؟ پاسخ را باید در تلاقی پیچیدهای از منافع اقتصادی، فشارهای لابیهای سیاسی و حساسیتهای تاریخی جستوجو کرد.
اظهارات بوریل را همچنین میتوان نشانهای از نارضایتی نسبت به کاهش وزن دیپلماتیک اروپا در مسائل جهانی دانست. اگر در دهههای گذشته، اروپا یکی از بازیگران فعال و متوازن در موضوعات حقوق بشری بود، امروزه این نقش به طرز محسوسی کاهش یافته است. ناتوانی در اعمال نفوذ بر رژیمهای ناقض حقوق بشر، از جمله اسرائیل، نشاندهنده ضعف در ابزارهای اجرایی سیاست خارجی اروپاست.
این ناتوانی، نه تنها از نظر اخلاقی بلکه از نظر ژئوپلیتیکی نیز برای اتحادیه اروپا هزینهساز است. در حالی که قدرتهایی چون چین، روسیه و حتی برخی کشورهای عربی مواضع مستقلتری اتخاذ کردهاند، اروپا درگیر نوعی بیتصمیمی ساختاری باقی مانده است.
یکی از ابعاد مغفولمانده در تحلیلهای سیاسی، نقش افکار عمومی اروپاست. نظرسنجیهای مختلف نشان میدهند که بخش قابل توجهی از شهروندان اروپایی، خواهان توقف حمایت بیقید و شرط از اسرائیل هستند. در بسیاری از کشورها، اعتراضات گستردهای در همبستگی با مردم فلسطین برگزار شده، اما این صداها در تصمیمگیریهای سیاسی چندان بازتاب نمییابد.
سکوت در سطح رهبری سیاسی، در تضاد کامل با صدای مردم کوچه و خیابان است. این شکاف، مشروعیت تصمیمگیرندگان اروپایی را بیش از پیش زیر سوال برده و فاصله میان نهادهای سیاسی و بدنه اجتماعی را عمیقتر کرده است.
سخنان جوزپ بوریل، اگرچه ممکن است به تنهایی باعث تغییر سیاستهای کلان اروپا نشود، اما تلنگری مهم به وجدان سیاسی و اخلاقی این اتحادیه است. در دنیایی که حقایق دیگر نمیتوانند پنهان بمانند، سکوت، دیگر انتخابی بیهزینه نیست.
اتحادیه اروپا اکنون در نقطهای قرار دارد که باید میان حفظ اصول حقوق بشری و منافع ژئوپلیتیکی، یکی را با صداقت انتخاب کند. انتخابی که نهتنها آینده فلسطین، بلکه اعتبار اروپا در صحنه بینالملل را رقم خواهد زد.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.