به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از رویترز، دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده و نامزد جمهوریخواه انتخابات 2024، در گفتوگویی با ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین اعلام کرده است که آمریکا در صورت حصول توافق صلح میان کییف و مسکو، نقش تضمینکننده امنیت اوکراین را بر عهده خواهد گرفت. این موضعگیری، در میانه جنگی فرسایشی که وارد سومین سال خود شده و در شرایطی که سرنوشت سیاسی آمریکا میتواند به طور مستقیم بر آینده این جنگ اثرگذار باشد، پرسشهای بسیاری را در سطح بینالمللی ایجاد کرده است. اینکه ترامپ چگونه و با چه سازوکاری قصد دارد امنیت اوکراین را تضمین کند و آیا این وعده چیزی بیش از یک ابزار انتخاباتی است یا نه، موضوعی است که هم در غرب و هم در شرق مورد بحث قرار گرفته است.
این نخستین بار نیست که ترامپ نسبت به جنگ اوکراین اظهارنظر میکند. او در کارزار انتخاباتی خود بارها مدعی شده بود که اگر به کاخ سفید بازگردد، ظرف 24 ساعت میتواند این جنگ را متوقف کند. ادعایی که هم از سوی طرفداران او به عنوان نشانهای از توان مذاکره و قدرت چانهزنیاش تفسیر میشود و هم از سوی منتقدان بهعنوان نوعی سادهسازی و حتی بیتوجهی به پیچیدگیهای ژئوپلیتیک اروپا مورد تمسخر قرار گرفته است. وعده تضمین امنیت اوکراین در توافق صلح، میتواند امتداد همان روایت انتخاباتی باشد؛ روایتی که بیش از آنکه بر اساس واقعیتهای میدان جنگ بنا شده باشد، بر محور نمایش توان رهبری ترامپ و تصویر او بهعنوان «معاملهگر بزرگ» استوار است.
در سوی دیگر ماجرا، زلنسکی نیز بهخوبی میداند که نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا میتواند حیاتیترین تأثیر را بر سرنوشت کشورش داشته باشد. کمکهای مالی و تسلیحاتی غرب، بهویژه ایالات متحده، ستون اصلی مقاومت اوکراین در برابر روسیه بوده است. هرگونه تغییر در این روند، بهسرعت موازنه قوا در میدان نبرد را دگرگون میکند. از این منظر، استقبال محتاطانه زلنسکی از سخنان ترامپ را باید نه به معنای اعتماد کامل به وعدههای او، بلکه بهعنوان بخشی از سیاست واقعگرایانه اوکراین برای حفظ حمایت آمریکا – فارغ از اینکه چه حزبی در قدرت باشد – ارزیابی کرد.
ابعاد امنیتی این وعده ترامپ نیز پرسشبرانگیز است. تضمین امنیت یک کشور خارج از ساختارهای سنتی مانند ناتو، به چه معناست؟ آیا ترامپ قصد دارد نسخهای بومی از پیمانهای دوجانبه امنیتی میان آمریکا و برخی کشورهای آسیایی – مانند کرهجنوبی یا ژاپن – را برای اوکراین طراحی کند؟ یا اینکه او بیشتر به دنبال جایگزینسازی نوعی توافق محدود است که در آن واشنگتن متعهد به کمکهای دفاعی میشود اما از ورود به جنگ مستقیم با روسیه پرهیز میکند؟ پاسخ روشن به این پرسشها در اظهارات ترامپ دیده نمیشود و همین ابهام، باعث شده تا تحلیلگران سیاسی سخنان او را بیشتر در چارچوب یک مانور تبلیغاتی ارزیابی کنند.
واکنشها در اروپا به این وعده ترامپ دوگانه بوده است. از یک سو برخی دولتهای اروپایی، بهویژه در شرق قاره، از هرگونه تعهد امنیتی بیشتر آمریکا استقبال میکنند. آنها به خوبی میدانند که بدون تضمین حضور فعال واشنگتن، بازدارندگی در برابر روسیه شکننده خواهد بود. از سوی دیگر، برخی کشورهای اروپای غربی با دیده تردید به اظهارات ترامپ مینگرند. تجربه دوره ریاستجمهوری پیشین او نشان داده بود که ترامپ بارها ناتو را زیر سؤال برده و حتی تهدید کرده بود در صورت عدم افزایش سهم هزینههای دفاعی اروپا، آمریکا ممکن است از ایفای تعهدات خود شانه خالی کند. حال چگونه میتوان باور کرد که همین فرد، در صورت بازگشت به قدرت، حاضر به پذیرش یک تعهد امنیتی بلندمدت در قبال اوکراین باشد؟
در داخل آمریکا نیز، وعده ترامپ بازتابهای سیاسی متعددی داشته است. جمهوریخواهان سنتیتر، که همواره بر سیاست قدرت و مقابله با روسیه تأکید داشتهاند، از این موضعگیری استقبال کردهاند، چرا که آن را نشانهای از جدیت ترامپ در مدیریت بحران جهانی میدانند. اما جریان «اول آمریکا» در میان حامیان ترامپ همچنان بر این باور است که ایالات متحده نباید منابع و سرمایههای خود را در جنگی دور از مرزهایش هزینه کند. از این منظر، وعده ترامپ میتواند به نوعی تلاش برای ایجاد تعادل میان دو طیف درون حزب جمهوریخواه تعبیر شود؛ تعادلی که البته هنوز روشن نیست تا چه اندازه پایدار خواهد ماند.
از منظر روسیه، اظهارات ترامپ حامل پیامهای متناقض است. کرملین میداند که ترامپ بارها نسبت به ادامه کمکهای بیپایان به اوکراین انتقاد کرده و همین امر سبب شده در مسکو تصوری شکل بگیرد که شاید روی کار آمدن او میتواند فضای تنفسی برای روسیه ایجاد کند. با این حال، وقتی ترامپ از تضمین امنیت اوکراین سخن میگوید، این پیام آشکار را نیز مخابره میکند که مصالحهای که او به دنبالش است، لزوماً به معنای عقبنشینی کامل آمریکا از صحنه اروپا نیست. در واقع، کرملین باید میان دو گزینه متضاد دست به انتخاب بزند: یا امیدوار باشد ترامپ واقعاً در عمل کمکها را کاهش دهد، یا نگران باشد که او با ابتکار تازهای حضور آمریکا در حیاط خلوت روسیه را تثبیت کند.
ابعاد اقتصادی ماجرا نیز نباید نادیده گرفته شود. یکی از اصلیترین محورهای انتقاد ترامپ از سیاست جو بایدن، حجم عظیم کمکهای مالی به اوکراین است. ترامپ مدعی است این پولها میتواند برای زیرساختها و نیازهای داخلی آمریکا هزینه شود. در عین حال، وعده تضمین امنیت اوکراین به این معناست که ترامپ نمیتواند به طور کامل از این هزینهها شانه خالی کند. او باید دستکم به گونهای برنامهریزی کند که بخشی از منابع نظامی و مالی همچنان به کییف اختصاص یابد. این تناقض میان شعار «اول آمریکا» و تعهدات امنیتی خارجی، میتواند یکی از چالشهای اصلی دولت احتمالی ترامپ باشد.
افکار عمومی در اوکراین نیز نسبت به وعده ترامپ دیدگاهی یکدست ندارد. برخی شهروندان اوکراینی که از تداوم جنگ خسته شدهاند، هر سخنی درباره صلح و پایان جنگ را مثبت تلقی میکنند، حتی اگر از سوی سیاستمداری پرحاشیه مانند ترامپ بیان شود. اما در مقابل، ملیگرایان و نیروهای ارتش که تجربه تلخ عقبنشینیهای موقت و فشارهای خارجی برای سازش را دارند، به این وعدهها با دیده شک مینگرند. آنها نگراناند که توافق صلحی که ترامپ از آن سخن میگوید، در عمل به معنای پذیرش اشغال بخشهایی از خاک اوکراین توسط روسیه باشد.
اگر به تاریخ نگاه کنیم، وعدههای امنیتی قدرتهای بزرگ به کشورهای کوچک همواره دو سرنوشت متفاوت داشته است. در برخی موارد، مانند ژاپن و کره جنوبی، این تضمینها به ساختار پایدار امنیتی تبدیل شده و دههها تداوم یافته است. اما در مواردی دیگر، مانند افغانستان، تعهدات آمریکا با تغییر شرایط سیاسی به سرعت رنگ باخته است. اوکراین امروز در نقطهای حساس قرار دارد که نمیتواند صرفاً به وعدههای شفاهی دل ببندد؛ بلکه نیازمند سازوکارهای عینی و الزامآور حقوقی برای تضمین امنیت خویش است.
در نهایت باید گفت که سخنان ترامپ را بیش از آنکه بهعنوان یک برنامه عملیاتی دقیق تحلیل کنیم، باید در چارچوب کارزار انتخاباتی او و معادلات سیاسی داخلی آمریکا نگریست. او میداند که مسأله اوکراین به یکی از خطوط اصلی مناظرات و تقابل با بایدن تبدیل خواهد شد. از این رو، با مطرح کردن ایدههایی چون «توافق صلح سریع» یا «تضمین امنیت اوکراین»، در پی آن است که هم خود را سیاستمداری عملگرا معرفی کند و هم بخشهایی از رأیدهندگان جنگزده و خسته از هزینههای خارجی را با خود همراه سازد.
با این همه، حتی اگر ترامپ بار دیگر وارد کاخ سفید شود، پیچیدگیهای میدان نبرد، منافع متعارض قدرتهای جهانی و مقاومت داخلی اوکراین اجازه نخواهند داد که هر توافقی به سادگی و سرعت حاصل شود. تضمین امنیت اوکراین نه تنها مستلزم تعهدات مالی و نظامی سنگین است، بلکه به معنای پذیرش مسئولیتی تاریخی در برابر توازن قدرت در اروپا خواهد بود. آیا ترامپ حاضر است چنین بهایی بپردازد؟ یا اینکه وعده او صرفاً شعاری انتخاباتی است که پس از پایان مناظرات به فراموشی سپرده خواهد شد؟ پرسشی است که تنها آینده میتواند پاسخی روشن برای آن ارائه کند.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.