به گزارش سرویس حوادث ساعدنیوز، اظهارات شاهد صحنه تصادف: ساعت 2 بامداد بود 16 آبان 1404 در مسیر چای کنار بودیم که وارد زیرگذر صاحب الامر تبریز به طرف بلوار منجم شدیم،ترافیک بود و محل حادصه تصادف از دور دیده میشد،آمبولانس با سرعت میومد و کشیدیم کنار تا آمبولانس به محل حادثه برسه،نزدیک تر که شدیم توقف کردم و پیاده شدم و سمت جنازه ای رفتم که وسط خیابون بود،یه آقایی با پاها و سر و صورت زخمی میگفت : دخترم کو ؟دخترم کجاست چیشد؟و همش پتوی روی جنازه رو میکشید میگفت پاشو پاشو صدامو میشنوی ...؟!! آمبولانس دوم رسید و بالای سر جنازه رفت، زندگی اش به پایان رسیده بود،دقایقی بعد سروصدای زیادی رو در زیر گذر رو فرا گرفت،خواهرش و مادرش با صدای بلند و داد و بیداد به جنازه نزدیک میشد و همزمان سر و صورتش میزد،به جنازه نزدیک شدن، مردم ایستاده بودند و این صحنه هارو میدیدند و چند نفری با دیدن اشک های خواهر ومادر ،آنها هم گریه میکردن، شوهرش هنوز مرگ همسرش رو نپذیرفته بود، تکنسین های اورژانس برانکارد آوردن تا شوهرش که پایش دچار آسیب شدید شده بود را به آمبولانس منتقل کنند،باز داد میزد میگفت یه لحظه صبر کنین،همسرش رو صدا میزد اسمش را میگفت،همسرم؟همسرم؟ شوهرخواهرش میگفت همسرت مُردههههه تموم کرده!! شوهر ساکت شد و به صورت همسرش نگاه میکرد و ماتَش برده بود،سوار آمبولانس کردند و رفتند.
هیاهو بر سر جنازه همچنان برقرار بود و خواهر و مادرش حالشان بد بود و بر سر جنازه اشک میریختند و در این میان خودرو هایی که عبور میکردند سرنشینان با ناراحتی به جنازه نگاه میکردند و تعدادی حین عبور اشکشان میآمد و من این صحنه هارو با دقت نگاه میکردم...
حالا این دختر 6 ساله ای که در این حادثه رانندگی به شدت مصدوم شد و خبر رسید که در کُما هست و بچه های اورژانس به سختی سلین رو از داخل خودرو خارج کردند و مادری که برای همیشه چشمش رو به این دنیا بست و پدری که خودش هم به شدت مصدوم شد اما شاید تا اخر عمر خودش را نبخشد و این حادثه همیشه به یادش خواهد ماند.
موقع رانندگی واقعا همیشه فقط خودمونو میبینیم و پی عشق و حال خودمون هستیم در حالی که پس از یک حادثه ناگوار اینچنینی،خانواده ها نیز درگیر میشن و این حوادث تلخ سالها یاد آدم میمونه..ای کاش در رانندگی به شدت احتیاط کنیم تا همچین حوادث ناگواری پیش نیاد.
3 هفته پیش
3 هفته پیش
3 هفته پیش
3 هفته پیش