به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از رویترز، توافق تجاری اخیر میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا که پس از ماهها مذاکره در حاشیه نشست سران G7 در اسکاتلند امضا شد، با واکنشهایی متناقض از سوی رهبران اروپایی روبهرو شده است. در حالی که برخی آن را نشانهای از بازگشت ثبات به روابط دو سوی آتلانتیک میدانند، فرانسه در اقدامی کمسابقه آن را «یک روز تاریک» برای اروپا توصیف کرده است. نخستوزیر فرانسه، فرانسوا بییرو، با لحنی تند این توافق را «عملی از سر تسلیم» در برابر فشارهای اقتصادی آمریکا خواند و خواستار بازنگری آن شد.
این توافق، که در ظاهر با هدف کاهش تنشهای تجاری طراحی شده، تعرفه بر طیف گستردهای از کالاهای اروپایی را به 15 درصد کاهش داده است—سطحی پایینتر از تهدیدهای قبلی ترامپ مبنی بر اعمال تعرفههای 25 تا 50 درصدی، اما همچنان بالا و قابل تأمل. در مقابل، اتحادیه اروپا متعهد شده است واردات انرژی از آمریکا را افزایش داده و مشوقهایی برای سرمایهگذاری بیشتر در بازار آمریکا ارائه دهد.
برای برخی تحلیلگران، این توافق نوعی «آتشبس تجاری» تلقی میشود که در فضای پرتنش اقتصادی جهانی (ناشی از بحران اوکراین، رکود پساکرونا و رقابت با چین) میتواند ثبات نسبی ایجاد کند. با این حال، از نگاه منتقدان فرانسوی، این نه یک پیروزی دیپلماتیک، بلکه «قیمسازی اقتصادی» است که اتحاد اروپا را در برابر سیاستهای تهاجمی واشنگتن به زانو درآورده است.
فرانسویها با استناد به جزئیات توافق میگویند اروپا از مواضع کلیدی خود عقبنشینی کرده و اجازه داده است که آمریکا کالاها و صنایع کلیدی خود از جمله فناوری، انرژی و هوافضا را از شمول تعرفهها مستثنی کند. در حالیکه تولیدکنندگان اروپایی بهویژه در حوزههای کشاورزی، خودروسازی و فولاد، بار تعرفه 15 درصدی را بر دوش خواهند کشید.
موضع سختگیرانه پاریس از جهات مختلف حائز اهمیت است. نخست اینکه فرانسه همواره از ایده «استقلال راهبردی اروپا» دفاع کرده و نسبت به وابستگی اقتصادی و امنیتی به آمریکا هشدار داده است. دولت بییرو از زمان روی کار آمدن در سال 2024، تلاش داشته تا رویکردی مستقلتر در سیاست خارجی و اقتصادی اتخاذ کند؛ از حمایت از واحد پولی مشترک گرفته تا مخالفت با نفوذ غولهای فناوری آمریکایی در بازار اروپا.
در چنین زمینهای، توافق تجاری جدید به چشم فرانسه نه تنها عقبنشینی از اصول، بلکه شکافی در انسجام اتحادیه تلقی میشود. بهویژه آنکه برخی کشورهای عضو از جمله آلمان و ایتالیا، برخلاف پاریس، از این توافق حمایت کردهاند. آلمان که بخش بزرگی از اقتصادش به صادرات خودرو وابسته است، کاهش تعرفه واردات خودروهای آلمانی به آمریکا از 27.5 به 15 درصد را پیروزی بزرگی دانسته است.
این اختلاف دیدگاه، نشانهای از شکاف عمیقتر در اتحادیه اروپا درباره رویکرد به ایالات متحده است. در حالیکه برخی کشورها ترجیح میدهند بهعنوان شریک تجاری آمریکا باقی بمانند، دیگران خواهان کاهش وابستگی به قدرتی هستند که در دوره ترامپ، بارها بیثباتی و یکجانبهگرایی را در پیش گرفته است.
از منظر اقتصادی، پیامدهای این توافق بهمراتب فراتر از جدول تعرفهها است. برآوردهای اولیه نشان میدهد که افزایش هزینه واردات کالاهای اروپایی به آمریکا میتواند صادرات اتحادیه اروپا را تا 0.5 درصد کاهش داده و رشد اقتصادی منطقه را نیز تا 0.3 درصد پایین بیاورد. از سوی دیگر، هزینههای مصرفکننده در اروپا ممکن است با افزایش قیمت انرژی وارداتی از آمریکا، افزایش یابد.
این وضعیت زمانی پیچیدهتر میشود که وابستگی انرژی اروپا به آمریکا، به عنوان بخشی از توافق، افزایش مییابد. چنین وابستگیای، بهویژه در سایه بحران اوکراین و کاهش دسترسی به منابع روسی، اروپا را در موقعیت دشوارتری قرار میدهد. منتقدان هشدار دادهاند که واشینگتن ممکن است در آینده از این وابستگی بهعنوان ابزار چانهزنی ژئوپلیتیکی استفاده کند.
فراتر از اقتصاد، این توافق جنبهای ژئوپلیتیکی نیز دارد. در شرایطی که آمریکا تمرکز خود را بر مهار چین گذاشته، تقویت روابط اقتصادی با اروپا میتواند ابزاری برای تحکیم جبهه غربی باشد. اما به بهای چه چیزی؟ آیا اروپا میتواند در کنار حفظ روابط اقتصادی با آمریکا، استقلال تصمیمگیری در حوزههای مهمی مانند امنیت، انرژی و فناوری را نیز حفظ کند؟
فرانسه خواستار آن شده که اتحادیه اروپا با استفاده از ابزارهای قانونی مانند «سازوکار ضد اجبار» (Anti-Coercion Instrument) با سیاستهای تحمیلی مقابله کند و در صورت لزوم اقدامات متقابل را علیه شرکتهای آمریکایی در پیش بگیرد. اما چنین اقداماتی مستلزم اجماع گستردهای در میان کشورهای عضو است—اجماعی که با توجه به مواضع متفاوت کشورهایی چون آلمان، بعید به نظر میرسد.
تجربه توافق اخیر، زنگ هشداری جدی برای آینده اروپا است. اگرچه این توافق توانسته از یک درگیری تجاری جدی جلوگیری کند، اما نشان داده که اروپا هنوز از قدرت کافی برای ایستادگی در برابر فشارهای اقتصادی آمریکا برخوردار نیست. حتی بدتر از آن، احتمال دارد که چنین روندی در آینده به رویهای تبدیل شود که آمریکا در هر دورهای، از طریق تهدید به تعرفه، امتیازاتی از اروپا بگیرد.
در نهایت، واکنش فرانسه را باید به عنوان تلاشی برای احیای بحث استقلال راهبردی اروپا درک کرد؛ موضوعی که سالهاست در حاشیه باقی مانده و اکنون با تهدیدی واقعی روبهرو شده است. این واکنش ممکن است به بازنگری در اولویتهای اقتصادی و سیاسی اتحادیه اروپا منجر شود. اگر اروپا بخواهد در نظم جهانی جدید بازیگری مستقل باشد، باید برای ایستادگی در برابر فشارها—چه از شرق و چه از غرب—آماده باشد.
برای پیگیری اخبار اقتصادی اینجا کلیک کنید.