(ویدئو) اگر ضعیف‌تر هستی نترس؛ این حکایت آموزنده کلیله و دمنه به تو یاد می‌دهد چگونه پیروز شوی/ کلاغی که با ترفندی زیرکانه از مار انتقام گرفت!

  دوشنبه، 01 دی 1404
(ویدئو) اگر ضعیف‌تر هستی نترس؛ این حکایت آموزنده کلیله و دمنه به تو یاد می‌دهد چگونه پیروز شوی/ کلاغی که با ترفندی زیرکانه از مار انتقام گرفت!
ساعدنیوز: چرا زور در برابر دشمن قدرتمند شکست می‌خورد؟ ویدئو حکایت کلاغ و مار از کتاب مشهور کلیله و دمنه را ببینید: ماری که جوجه‌های کلاغ را می‌خورد، با حیله‌ای ساده و نابغهانه (دزدیدن گردنبند و کشاندن نگهبانان به لانه‌اش) نابود می‌شود.

به گزارش سرویس دانشگاه پایگاه خبری ساعدنیوز، در روزگاران قدیم، کلاغی روی درخت بلندی لانه ساخته بود و با همسرش زندگی آرامی داشت. هر بار که جوجه‌ای به دنیا می‌آورد، برای آوردن غذا از لانه بیرون می‌رفت. در این فرصت، ماری سیاه و بدکردار که در سوراخ تنه درخت زندگی می‌کرد، بالا می‌خزید و جوجه‌های بی‌دفاع را می‌بلعید. این بلای جان‌سوز بارها تکرار شد و کلاغ از غم و اندوه، دلش پر از کینه شد.

روزی کلاغ، جوجه کوچک باقی‌مانده‌اش را برداشت و به نزد دوست قدیمی‌اش، شغال رفت تا درد دل کند. با صدایی پر از ناله گفت: «ای دوست، این مار ستمگر همسایه‌ام شده و جوجه‌هایم را یکی پس از دیگری خورده. دیگر تاب تحمل ندارم و می‌خواهم با جوجه‌ام به جایی دور مهاجرت کنم، اما پیش از رفتن، باید انتقام بگیرم.»

شغال که حیله‌گر و دانا بود، پس از شنیدن ماجرا خندید و گفت: «انتقام گرفتن از مار آسان است، اما با زور و جنگ نه، بلکه با هوش و حیله. برو به کاخ شاهزاده نزدیک رودخانه، جایی که زنان دربار برای شستشو می‌روند. یک گردنبند یا جواهر گران‌بها را بدزد و آن را در سوراخ لانه مار بینداز. زنان و نگهبانان به دنبال جواهر می‌آیند، مار را می‌بینند و با چوب و سنگ او را می‌کشند.»

کلاغ این نقشه را پسندید. روز بعد، وقتی زنان دربار مشغول حمام بودند، کلاغ ناگهان پایین آمد، یک گردنبند الماس‌نشان را ربود و پرواز کرد. زنان فریاد زدند و نگهبانان به دنبالش دویدند. کلاغ گردنبند را دقیقاً در دهانه سوراخ مار انداخت و روی شاخه‌ای نشست تا تماشا کند.

نگهبانان که رسیدند، جواهر را در سوراخ دیدند. یکی از آن‌ها دست کرد تا بردارد، اما مار سرش را بیرون آورد و به سمتش حمله کرد. نگهبانان خشمگین شدند، چوب‌ها و سنگ‌ها را برداشتند و مار را آنقدر کوبیدند تا هلاک شد. کلاغ با دیدن این صحنه، قارقار شادی سر داد و با جوجه‌اش به لانه بازگشت تا در آرامش زندگی کند.

درس حکایت: دشمن قوی را نمی‌توان با زور شکست، بلکه با هوش و حیله باید او را به دام انداخت. انتقام هوشمندانه، شیرین‌تر و ایمن‌تر از جنگ مستقیم است.

برای مشاهده اخبار مرتبط با دانشگاه اینجا کلیک کنید


دیدگاه ها


  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها