به گزارش سرویس هنر و رسانه پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از فارس، در سالهای اخیر، بهویژه پس از رئالیتی شوی «جوکر» و نسخههای مختلف برنامههایی با همین نام یا الهامگرفته از آن، شاهد نوعی تغییر آشکار در الگوهای سرگرمی و شوهای تلویزیونی بودهایم. میتوان گفت که نخستین «خطشکنیها» در عرصه رسانههای تصویری از همانجا آغاز شد؛ جایی که شوخیها، حرکات بدن، رقص و حتی نوع بیان و رفتار مجری و مهمانها از چارچوبهای معمول خارج شد و وارد حیطهای شد که میتوان آن را مرز میان طنز و ابتذال دانست. از آن پس، بسیاری از تولیدکنندگان محتوا تلاش کردند با تکرار همان فرمول، توجه مخاطب را جلب کنند.
در قالب برنامههای موسوم به «رئالیتیشو» یا برنامههای ترکیبی، این رویه بهتدریج به یک هنجار جدید تبدیل شد. امروزه کمتر برنامهای را میبینیم که در آن حداقل یک بخش با رقص، خواندن آهنگهای قدیمی یا اجرای موسیقی از خوانندگان خارج از کشور (نظیر معین یا برخی خوانندگان زن ایرانی) همراه نباشد. در ظاهر، این بخشها برای ایجاد تنوع و شادی طراحی شدهاند، اما در واقعیت، تبدیل شدهاند به ابزاری برای جذب مخاطب به هر قیمت، حتی به بهای از دست رفتن معنا، محتوا.
این روند نشان میدهد که بسیاری از تولیدات تصویری امروز، بهجای آنکه بیننده را سرگرم کنند و ذهن او را به اندیشیدن وادارند، صرفاً او را از فکر بازمیدارند و به نوعی «غفلت آگاهانه» سوق میدهند. سرگرمی در معنای اصیل خود باید لحظهای برای آرامش ذهن، تجدید انرژی و الهام باشد، نه عاملی برای فراموشی ارزشها و سست شدن معیارهای فرهنگی. اما آنچه در برخی برنامههای اخیر شاهدیم، چیزی جز تکرار بیهدف حرکات، شوخیهای سطحی و تقلید از الگوهای رسانهای بیگانه نیست.
نمونه بارز این موضوع را میتوان در برنامههایی مانند «شفرونی» مشاهده کرد؛ بهویژه در قسمتهایی که چهرههایی چون مهران غفوریان و سیدجواد هاشمی حضور دارند. در این قسمتها، صحنههایی دیده میشود که مردان در برابر دوربین، بهصورت آشکار و بدون هیچ محدودیتی به رقص و حرکات نمایشی میپردازند، گویی ارزش هنری برنامه تنها در همین حرکات خلاصه شده است.
آنچه این وضعیت را نگرانکنندهتر میکند، هزینههای گزافی است که برای چنین آیتمهایی صرف میشود. گزارشها حاکی از آن است که در هر قسمت از این برنامهها، گاه تا 300 میلیون تومان و حتی بیشتر تنها برای 50 دقیقه اجرا پرداخت میشود؛ مبلغی که اگر در مسیر تولید محتوای آموزنده، خلاقانه و باکیفیت فرهنگی صرف میشد، میتوانست نتایج بسیار پربارتری به همراه داشته باشد.
فارغ از اینکه برنامه شفرونی هم در فرم و هم در محتوا یک کشکولی است مبتذل.
حتی در برنامه «کارناوال» اثر رامبد جوان هم این اتفاق به تکرار افتاده است
در مجموع، آنچه امروز در رسانههای سرگرمی میبینیم، نه بازتابی از رشد فرهنگی جامعه، بلکه نشانهای از بحران محتواست. بحرانِ تهیشدن از معنا، که در پس ظاهر پرزرقوبرق، رقص و خندههای مصنوعی پنهان شده است. اگر این مسیر ادامه یابد، ممکن است در آینده شاهد نسلی باشیم که بیش از هر زمان دیگری میخندد، اما کمتر از همیشه میفهمد چرا.
برای مشاهدهی مطالب بیشتر حوزهی هنر و رسانه اینجا کلیک کنید.
اینستاگرام ساعدنیوز را دنبال کنید اینستاگرام ساعدنیوز پلاس را دنبال کنید