به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از دویچه وله، در روزهای اخیر، همزمان با برگزاری کنفرانس جهانی هوش مصنوعی در شانگهای (WAIC 2025)، نخستوزیر چین، لی کیانگ، در سخنرانی افتتاحیه خود خواستار ایجاد یک «اجماع جهانی» پیرامون نحوه تنظیم، توسعه و استفاده از هوش مصنوعی شد. پیشنهاد کلیدی وی، تأسیس یک نهاد بینالمللی جدید برای هماهنگی، مقرراتگذاری و ترویج همکاری در حوزه AI بود؛ نهادی که از نظر چین میتواند خلأ خطرناک در حکمرانی فناوریهای نوظهور را پر کرده و از سلطهگری تکنولوژیک برخی قدرتها جلوگیری کند.
این پیشنهاد در زمانی مطرح میشود که رقابت قدرتهای بزرگ در زمینه فناوری، بهویژه هوش مصنوعی، وارد مرحلهای حساس و سرنوشتساز شده است. چین در این چارچوب تلاش دارد خود را نه بهعنوان یک بازیگر منفرد، بلکه بهعنوان رهبر یک رویکرد چندجانبه و اخلاقمحور در حوزه فناوری معرفی کند.
طی سالهای گذشته، توسعه هوش مصنوعی از سطح رقابتهای تکنولوژیک صرف فراتر رفته و به یکی از محورهای اصلی تقابل ژئوپلیتیکی میان قدرتهای بزرگ تبدیل شده است. ایالات متحده با تمرکز بر تسلط شرکتهای خصوصی در وادی نوآوری و فناوری، همواره بر آزاد بودن مسیر توسعه تأکید کرده است. از سوی دیگر، چین با مدل حکمرانی متمرکز، بیش از پیش بر تدوین چارچوبهای کنترلی و اخلاقی برای AI پافشاری دارد؛ موضوعی که در کنفرانس شانگهای بهصورت برجسته نمود یافت.
نخستوزیر چین تأکید کرد که جهان نمیتواند بدون هماهنگی، نظارت و شفافیت، به توسعه هوش مصنوعی ادامه دهد. از نظر وی، خطرات ناشی از AI ــ از بیثباتیهای اجتماعی گرفته تا تهدیدهای نظامی و اطلاعاتی ــ چنان جدیاند که نمیتوان آنها را صرفاً به بخش خصوصی یا دولتهای انفرادی واگذار کرد.
مهمترین پیشنهاد مطرحشده توسط چین، ایجاد یک نهاد بینالمللی جدید برای همکاری در زمینه هوش مصنوعی بود. به گفته مقامهای چینی، این نهاد میتواند با مشارکت دهها کشور (حدود 58 کشور اعلام آمادگی کردهاند) به تدوین قوانین، استانداردها، سازوکارهای نظارت و تبادل داده و منابع بپردازد. این نهاد مشابه با سازمان جهانی تجارت (WTO) یا آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) در نظر گرفته شده اما با تمرکز بر حوزه فناوریهای دیجیتال و بهویژه AI.
پکن این نهاد را بهعنوان پاسخی به خطر تمرکز فناوری در دستان معدود کشورها معرفی میکند؛ رویکردی که در تضاد با جریان غالب سیاستگذاری فناوری در غرب است. در حقیقت، چین تلاش میکند از نابرابری دیجیتال، بهعنوان یک محور جدید دیپلماسی فناوری بهره بگیرد و خود را در جایگاه رهبری «جنوب جهانی» تثبیت کند.
چین از سال 2017 با اعلام طرح «برنامه ملی توسعه هوش مصنوعی»، راهبردی بلندمدت برای پیشبرد جایگاه خود در این حوزه اتخاذ کرد. در این مسیر، علاوه بر سرمایهگذاریهای گسترده داخلی، تمرکز بر همکاری بینالمللی یکی از ارکان کلیدی سیاستهای چین بوده است.
در سال 2024، بیانیه شانگهای درباره حکمرانی AI منتشر شد؛ بیانیهای که بر اصولی چون توسعه مسئولانه، اشتراکگذاری دادهها، حفاظت از حریم خصوصی و استفاده صلحآمیز از هوش مصنوعی تأکید داشت. اکنون در سال 2025، چین با جدیت بیشتری در حال پیگیری نهادیکردن این اصول در قالب یک ساختار جهانی است.
پیشنهاد چین، بلافاصله واکنشهایی در سطح بینالمللی بهدنبال داشت. برخی کشورها از جمله اعضای اتحادیه اروپا، از اصل چندجانبهگرایی استقبال کردند اما نسبت به نقش محوری چین در هدایت چنین نهادی ابراز نگرانی کردند. آمریکا و بریتانیا، که اخیراً از امضای بیانیه مشترک پاریس درباره امنیت AI خودداری کردند، در بیانیهای غیررسمی اعلام کردند که «همکاری بینالمللی نباید پوششی برای گسترش نفوذ فناورانه اقتدارگرایان باشد.»
به نظر میرسد اختلاف اصلی میان چین و غرب در مسئله شفافیت، آزادی اطلاعات و مدل حکمرانی دیجیتال است. چین خواهان کنترل دولتی بر مسیر توسعه فناوری است، در حالی که آمریکا توسعه را در بستر نوآوری آزاد میبیند. این تقابل، ایجاد یک اجماع واقعی و عملی در سطح جهانی را با چالشهای جدی مواجه میسازد.
چین در قالب پیشنهاد اخیر خود، تأکید ویژهای بر مشارکت کشورهای در حال توسعه دارد. پکن با طرحهایی مانند «ابتکار توسعه دیجیتال جنوب-جنوب» تلاش میکند فاصله میان شمال و جنوب جهانی در دسترسی به فناوری را کاهش دهد. بسیاری از کشورهای آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین که زیرساختهای دیجیتال ضعیفی دارند، چنین رویکردی را فرصتی برای دسترسی برابر و جلوگیری از انحصار فناوری میدانند.
با این حال، کارشناسان هشدار میدهند که اگر چنین نهادهایی بهدرستی طراحی و نظارت نشوند، ممکن است به ابزار ژئوپلیتیکی تبدیل شوند تا سازوکاری واقعی برای عدالت فناورانه.
پرسش کلیدی اینجاست که آیا واقعاً میتوان به اجماع جهانی در زمینه تنظیم هوش مصنوعی دست یافت؟ کارشناسان بر این باورند که بهرغم شکافهای عمیق میان مدلهای حکمرانی شرقی و غربی، برخی اصول پایه مانند شفافیت، ایمنی، رعایت حقوق بشر و عدم استفاده نظامی از AI میتواند مبنای گفتوگو قرار گیرد.
نهاد پیشنهادی چین، اگرچه در ظاهر سازوکاری همکاریمحور است، اما در عمل نیازمند اطمینانسازی، مشارکتپذیری، استقلال نهادی و نظارت دموکراتیک خواهد بود. بدون این عناصر، احتمالاً چنین سازوکاری به اجماع محدود و صرفاً نمادین منجر خواهد شد.
پیشنهاد چین برای تأسیس یک نهاد بینالمللی همکاری در زمینه هوش مصنوعی، بخشی از تلاش بزرگتری است که هدف آن بازتعریف نظم جهانی فناوری بر اساس اصولی متفاوت از نظم لیبرال موجود است. در این میان، چالش واقعی نه صرفاً در خود AI، بلکه در چگونگی توزیع قدرت، شفافیت و استقلال حکمرانی جهانی در برابر نفوذ سیاسی کشورها نهفته است.
برای آنکه چنین نهادی بتواند موفق باشد، باید فراتر از منافع ملی یا رقابتهای ژئوپلیتیکی اندیشیده شود؛ امری که تحقق آن نیازمند اراده سیاسی جهانی، اعتماد متقابل و درک عمیق از پیامدهای اجتماعی و انسانی هوش مصنوعی است.
برای پیگیری اخبار فناوری اینجا کلیک کنید.