به گزارش سرویس تاریخ و فرهنگ پایگاه خبری ساعدنیوز، اردشیر یکم (به پارسی باستان: 𐎠𐎼𐎫𐎧𐏁𐏂𐎠 ت.ت. 'اَرْتَخْشَتَر')، پسر خشایارشا و آماستری، ششمین شاهنشاه هخامنشی بود که از سال 424 تا 465 پیش از میلاد فرمانروایی کرد. او تعدادی معشوقه داشت و چون فرزندانش را از چندین همسر داشت، بین آنها تفرقه ایجاد شد.
او پس از کشتهشدن پدرش خشایارشا و برادرش داریوش، به عنوان نخستین جانشین قانونی پادشاهی، با وجود برادر بزرگترش ویشتاسپ که ساتراپ بلخ بود، به یاری اردوان، فرمانده گارد جاویدان، بر تخت پادشاهی نشست. اردوان بهطور موقت او را بر تخت نشاند و خود قصد داشت در زمان مناسب او را نیز از میان بردارد. اردشیر از این توطئه آگاه شد و پیش از عملی شدن آن، اردوان و پسرانش را کشت و خود را شاهنشاه خواند و 8 سال پادشاهی کرد.
در دو منطقه، اسناد این مقاله وجود دارد. نخست در بابل از طریق بایگانی موروشوها، که مربوط به دوران سلطنت اردشیر یکم و پسرش داریوش دوم است، و دوم در مصر به واسطه اسناد آرامی (که بیشتر از الفانتین به دست آمدهاند). از میان این اسناد، میتوان به مکاتبات آرشام، فرماندار مصر، که روی پوست نوشته شدهاند، اشاره کرد. همچنین برای اولین بار پس از نخستین سالهای سلطنت داریوش بزرگ، به مرافعات در شرق ایران اشاره میشود. هرچند کاوشهای جدید به ارزیابی مجدد نقش اردشیر یکم به عنوان بناکننده انجام شده است، اما تفسیر تاریخی آنها همچنان یک معضل باقی مانده است.
اسناد موجود ناقص و نامطمئن هستند و مشکل عمدهای نیز در تاریخگذاری آنها وجود دارد. بسیاری از اسناد بابلی یا آرامی بر اساس سالهای سلطنت اردشیر تاریخگذاری شدهاند، اما به دلیل دورههای سلطنتی طولانی اردشیر یکم و دوم، تعیین زمان دقیق دشوار است. تنها بررسی اسامی خاص، گاهی میتواند روشنگر باشد، زیرا نه خط و نه شناخت خطوط قدیمی معیارهای اصلی بهشمار نمیآیند. در مورد کتیبههای یونانی و آرامی در آسیای صغیر که تاریخ سلطنت اردشیر را دارند، با آنکه از مهمترین اسناد تاریخی هستند، اما مشکلاتی دارند. برای نمونه، کتیبه یونانی ساردیس که از اهدای پیکرهای توسط یکی از مقامات بلندپایه خشثرپاوننشین حکایت دارد یا کتیبه آرامی در کیلیکیه، که نشان از وجود یک مرکز قدرت هخامنشی در آن منطقه دارد. نویسندگان یونانی گاهی اردشیرها را با یکدیگر اشتباه میگرفتند، که همین امر برخی از بحثهای بیپایان دربارهٔ تعیین زمان مأموریت عزرا و نحمیا در اورشلیم را توجیه میکند.
اردشیر پارسی باستان: آرتَخشَچا Artaxšaçā، و نسخه آرامی این نام ʾrtḥšsš و نسخه آرامی و عبری در عهد عتیق این نام ʾrtḥšśtʾ, ʾrtḥšstʾ و نسخه مصری این نام ʾrṭḫšsš, ʾrṭḫššs، در حالی که نسخه یونانی این نام Artaxéssēs است که فقط یک بار در کتیبه ترَلیس (کَریه) دیده شده است. نسخه لاتین این نام Artaxerxes و نسخه لیدی این نام Artakśassa است. این نام به شکلهای Artaxerxes (گاهی Artoxérxēs) در زبان یونانی نیز دگرگون شده است. به او لقب «درازدست» (یونانی Makrocheir, لاتین Macrochir, Longimanus) دادهاند که به معنای «قدرتِ وسیع داشتن» بوده یا آنطور که پلوتارک میگوید، دستِ راستش درازتر بوده است. این موضوع از نظر بیانی نادرست است، چرا که پادشاهان نباید نقص جسمانی آشکاری میداشتند و در صورت وجود، این امر پنهان میماند. احتمال دیگر آن است که چون او نسبت به دیگر شاهزادگان در به تخت نشستن پیشدستی کرده یا توانایی او در امور حکومتی زیاد بوده است، این لقب را به او دادهاند. زرینکوب بر این باور است که «درازدست» معنای مجازی (یعنی توانا) داشته و سپس مورخان آن را بهاشتباه به معنای واقعی گرفتهاند. احمد تفضلی نیز «دست» (پارتی مانوی:dast به معنای قدرت؛ پهلوی: dastwar به معنی قدرت) را مجاز از قدرت دانسته و برای اثبات ادعای خود، به لقب بهمن اردشیر، ریوند دست (پهلوی: rēwand-dast به معنی دستهای کامیاب، برگرفته از شکل *raēvas.dasta-/zasta- (شکل اوستایی:raēvas. čiθra- به معنای خاندان ثروتمند)) اشاره کرده است.
در منابع اسلامی، نام اردشیر به شکلهای گوناگونی آمده است: اردشیر، کی اردشیر، ارطحشست الاول، اردشیر بن ارخشویرش ملقب به طویل الیدین (بیرونی)، بهمن بن اسفندیار بن کشتاسب (حمزه)، ارطحشثت (ابن عبری)
دامسپیا، همسر اردشیر، وارث و جانشینش خشایارشای دوم را به دنیا آورد. اردشیر 17 پسر داشت که از همسران دیگرش به دنیا آمده بودند، از جمله آلوگونه بابلی، مادر سغدیانوس و کسمرتیدن، مادر آرتیستس و آندیا (آندریا)، مادر باگاپائوس و شاهزاده پاریساتیس. داریوش دوم نیز پسر یکی از زنان اردشیر بود.دختر اردشیر، پریساتیس (پروشات)، در دربار دو تن از شاهان هخامنشی، داریوش دوم و اردشیر دوم، از قدرت و نفوذ بسیاری برخوردار بود.
گزارش سه منبع گوناگون موجود دربارهٔ نقشه درباری که به کشته شدن خشایارشا و رسیدن اردشیر به تخت در 464 پ. م انجامید، از نظر انگیزه و شیوه اجرا متفاوت است. با این حال، چنین به نظر میرسد که اردوان، فرمانده محافظان سلطنتی، با همکاری دیگر مقامات بلندپایه دربار، از جمله بغبیش (یا بغبوخش= مگابیزوس یونانی) داماد خشایارشا و با همراهی مهرداد (کتسیاس: اسپمترس)، خواجه دربار، نخست خشایارشا را به قتل رساند و سپس چنین وانمود کرد که بزرگترین پسر خشایارشا، داریوش، نقشهکش این قتل بوده است و اردشیر را به کشتن او واداشته است. سپس چون خواهان پادشاهی ضعیف بود، اردشیر را بر تخت نشاند. این احتمال نیز وجود دارد که اردشیر، از ترس اینکه اردوان، مرد نیرومند دربار، او را نیز از بین ببرد، اردوان را به قتل رسانده و بیدرنگ قدرت را به دست گرفته باشد. به هر حال، تمام کسانی که در قتل خشایارشا دست داشتند، به دستور اردشیر کشته شدند. به گفته کتسیاس، بَغَبیش اردشیر را از نقشه اردوان آگاه کرده بود. اردشیر پس از آنکه اردوان را از میان برداشت، به مقابله با برادر خود ویشتاسپ که با یاری اردوان، ساتراپ باختر، شورش کرده بود، پرداخت و در 463 پ. م بر او نیز پیروز شد و پایههای فرمانروایی خود را با به کار گماردن یارانش استوار کرد. گویا در آن زمان خشایارشا در تخت جمشید بود و 55 سال داشت. او را در نقش رستم در آرامگاهی که از پیش ساخته شده بود، دفن کردند. اطلاعاتی دربارهٔ این نقشه در کتیبههای بابل و در یک متن نجومی آمده است. بابلیها بدون شک این قتل را تنبیهی از جانب خدایشان مردوخ دانستهاند، زیرا معبد او توسط خشایارشا ویران شده بود. در متون بعدی مصر آمده است که خشایارشا همراه با فرزند ارشدش در کاخ خود کشته شد و مرگ او را تنبیهی از جانب خدایان به دلیل مصادره زمینهای معبد بوتو در مصر میدانستند. آلیانوس نوشته است که خشایارشا به دست فرزندش در خواب کشته شد (ولی مشخص نکرده که منظورش داریوش بوده یا اردشیر). اگر گزارش دیودوروس درست باشد، پس از قتل، توطئهگران به اردشیر گفتند که این جنایت توسط برادر بزرگترش داریوش انجام شده است و او را به کشتن داریوش تشویق کردند. داریوش نزد برادرش رفت و با اینکه بیگناهی خود را اعلام کرد، ولی به ضرب خنجر کشته شد. همراه با داریوش، فرزندان او نیز به قتل رسیدند. هیستاسپس (که در پارسی ویشتاسپ خوانده میشود)، دومین پسر خشایارشا بود که در آن زمان بهعنوان ساتراپ در باکتریا اقامت داشت و در این ماجرا دخالتی نداشت.
در سال 465 پیش از میلاد، اردشیر یکم پس از کشته شدن پدرش خشایارشا و برادرش داریوش، که وارث قانونی بود، با یاری اردوان بر تخت شاهی نشست.
یکی از نخستین کارهای اردشیر، تغییر نام خود بود؛ نامی که به معنای «قدرت از راه ارته (عدالت) برقرار میشود». این کار بهخاطر تمایل او به بزرگداشت ارزشهای سیاسی-مذهبی «راستی» و مشروعیت خاندان بود.
در 464 پیش از میلاد، اردشیر به بازنگری در سازماندهی کشور پرداخت و همه نزدیکان وفادار خود را بهعنوان ساتراپ منصوب کرد. اما برادرش، ویشتاسپ، که ساتراپ باکتریا بود، با یاری اشراف باکتریا نقشهای برای تصرف تاجوتخت کشید و شورش کرد. با این حال، در دو جنگ شکست خورد و کشته شد.
اردشیر که از توطئهها و شورشهای دربار بیمناک بود، فرمان داد تا همه برادران باقیماندهاش را از میان بردارند. [نیازمند منبع] از این زمان به بعد، نقشههای پنهانی در دربار اهمیت بیشتری پیدا کرد، چرا که با پیشرفت شاهنشاهی پیوند داشت.
اردشیر خود را اینگونه معرفی کرده است: «من اردشیر، شاه بزرگ، شاه شاهان، پسر شاه خشایارشا، نوه داریوش هخامنشی هستم.»
برای مشاهده سایر مطالب مرتبط با تاریخ و فرهنگ اینجا کلیک کنید