در مشاوره خیانت تعریف متفاوتی از بی وفایی وجود دارد. خیانت به موقعیت هایی گفته می شود که در آن افراد (قربانیان در یک ارتباط عاطفی) بر این باورند که شریک رابطه آنها (همسر یا پارتنر) با زیر پا گذاشتن آگاهانه تعهدات حاکم بر روابط آنها به آنها آسیب رسانده است. در این زمینه، تعهدات به انتظارات در مورد نحوه رفتار شرکای رابطه با یکدیگر در زمینه جنسی، عاطفی و مادی اشاره دارد. خیانت ممکن است شامل مشاهده معشوق با شخص دیگری در یک مهمانی یا اطلاع از اینکه همسر شما در مورد چیز مهمی به شما دروغ گفته است باشد.
هنجارها در درجه قبح خیانت عموماً از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت هستند، اما به صورت کلی خیانت امری مذموم تلقی می شود. به عنوان مثال، در فرهنگ قرن بیست و یکم در بیشتر کشور ها، اکثر افراد موافق هستند که داشتن رابطه خارج از ازدواج و دروغ گفتن به شریک زندگی خود در مورد آن، خیانت تلقی خواهد شد. در مقابل، برخی افراد در ازدواج یا روابط خود قول و قرارهایی می گذارند که تخطی از آن را خیانت می دانند. (به عنوان مثال، "ما باید حداقل هر سه ساعت یک بار با یکدیگر صحبت کنیم").
قربانیان خیانت وقتی متوجه نقض این هنجار توسط شریک زندگی شان می شوند، بدون توجه به اینکه آیا این هنجار معمولاً در فرهنگشان پذیرفته شده است یا نه، خیانت را تجربه می کنند و بسیار غمگین و ناراحت می شوند. در هر صورت در مشاوره خیانت باید به این فاکتورهای فرهنگی ، اجتماعی و خانوادگی حتما باید مورد بررسی قرار بگیرد.
تجربه نمونه کیس خیانت
اگرچه خیانت ها به ویژه در روابط نزدیک عاطفی تجربه می شوند، اما می توان آن ها را در روابط معمولی تر نیز تجربه کرد. به عنوان مثال، زمانی که یک دوست معمولی شایعات دروغ و نادرستی پشت سر شما می گوید، ممکن است احساس کنید به شما خیانت شده است.
خیانت های جنسی یکی از دردناک ترین تجربیاتی است که افراد در طول زندگی خود مجبور هستند، تحمل کنند. خیانت اغلب منجر به ایجاد احساسات منفی مانند خشم ، غم ، اندوه ، انگیزه انتقام گرفتن و یا اجتناب از شریک زندگی می شود. در موارد شدیدتر، خیانت ها می توانند تمام جنبه های زندگی قربانیان را برای مدت طولانی تحت تاثیر قرار داده و آنها را در حالتی از درد، سردرگمی و عدم اطمینان قرار دهند. حتی در موارد خفیف تر نیز، خیانت ها اغلب باعث می شوند که قربانیان انگیزه هایی برای کینه، دشمنی و انتقام داشته باشند.
در نتیجه اثرات منفی خیانت بر قربانیان، خیانت ها یک کینه بین فردی ایجاد می کند که در آن فرد خیانتکار چه زن باشد چه مرد نوعی غرامت برای ترمیم خسارت مدیون است. تصور کنید که سارا و ایمان درگیر یک رابطه عاشقانه شاد هستند تا زمانی که ایمان در مورد چیز مهمی به سارا دروغ می گوید. این خیانت به طور قابل توجهی سطح اعتماد را در روابط آنها کاهش می دهد: سارا آسیب دیده و عصبانی می شود. ایمان ممکن است احساس گناه و پشیمانی کند. هر دو نفر در اینجا احساس می کنند که ایمان مسئولیت اصلی بازگرداندن رابطه را به مسیر اصلی دارد. یا او باید اول عذرخواهی کند. به یک معنا که، ایمان چیزی را به سارا مدیون است، شاید پذیرفتن مسئولیت این خیانت باعث شود ایمان با هدایا یا سایر رفتارهای پذیرفته شده، آن خیانت را جبران کند.
افراد خیانتکار بیشتر از خیانت دیده ها احساس گناه می کنند، اما همچنین تمایل دارند که واکنش قربانیان را تا حدی بیش از حد و خارج از حد و اندازه جلوه دهند.
چه پاسخی به خیانت باید داد؟؟
افراد قربانی خیانت با یک تصمیم دشوار روبرو می شوند: بر اساس انگیزه های تلافی جویانه خود عمل کنند و انتقام بگیرند یا بر آنها غلبه کنند و خیانت شریک زندگی خود را ببخشند. اگرچه بخشش عموماً باعث بهبود روابط و صمیمیت بین زوجین می شود، اما معمولاً باعث نمی شود استرس و اضطراب افراد از خیانت مجدد کاهش یابد. علاوه بر این، بخشش کینه هایی که بین زوجین در اثر خیانت ایجاد شده را بهبود می دهد، که احتمالاً به نفع رابطه است.
تحقیقات مشاوره رواشناسی آویژه عوامل زیادی را شناسایی کرده است که تمایل همسران خیانت دیده را به بخشش افزایش می دهد. به عنوان مثال، برخی از ویژگی های شخصیتی قربانی (مانند همدلی، خودکنترلی، فداکاری) تمایل به بخشش را بیشتر می کند.
دوم، ویژگی های خود خیانت (مانند شدت کم، رابطه زناشویی خوب، اعتقاد قربانی به اینکه خیانت غیرعمدی یا غیرقابل کنترل بوده است) بخشش را آسان تر می کند.
سوم، ویژگی های رابطه همسر خیانتکار و قربانی (به عنوان مثال، اعتماد و تعهد نسبت به همسر، وجود فرزندان) تمایل به بخشش خیانت ها را افزایش می دهد. در نهایت، اگر همسر خیانتکار مسئولیت اشتباهش را بپذیرد و با عذرخواهی خالصانه و تلاش واقعی برای جبران تلاش کند، احتمال بخشش خیانت بیشتر است.
چگونه از تهدید خیانت فرصت بسازید؟!
اگرچه روابط عموماً باید زوری مدیریت شوند که حوادث خیانت کمتری داشته باشند. اما اگر با خیانت مواجه شدید باید سعی کنید از این تهدید برای رابطه خود فرصت بسازید. مزیت قابل توجهی وجود دارد که می تواند از تجربه خیانت بیرون بیاید: مانند سنجش رفتارهای همسر خیانتکار. فرصت های عالی برای ارزیابی انگیزه های شریک زندگی از خیانت نسبت به خود.
از آنجایی که خیانت ها انگیزه های همسر خیانتکار را روشن میکند، اغلب شرایطی را فراهم می کنند که در آن افراد می توانند تمایل طرف مقابل را برای تلاش در جهت بهبود رابطه ارزیابی کنند. این جاست که شما می توانید درک کنید آیا ماندن در این زندگی ارزشش را دارد یا خیر؟!. به عنوان مثال، اگر همسر خیانتکار به وضوح از درد و ناراحتی که در شریک زندگی اش ایجاد کرده ناراحت باشد و صمیمانه جبران کند، قربانی ممکن است نسبت به قبل از ارتکاب خیانت، به ماندن در رابطه مطمئن تر شود. در هر صورت بهتر است تلاش های شما به صورت حرفه ای با کمک یک مشاوره خانواده دنبال شود.
به طور مثال، اگر قربانی با وجود داشتن حق نبخشیدن، خیانت را ببخشد، همسر خیانتکار اطلاعات ارزشمندی در مورد تعهد شریک زندگی اش به رابطه می آموزد و درک می کند که چه همسر فداکاری دارد. به طور خلاصه، اگرچه خیانت ها اغلب برای روابط مضر هستند، اما گاهی اوقات می توانند فرصتی برای تقویت آنها فراهم کنند.
عوارض خیانت در روابط چیست؟
در حقیقت، خیانت یکی از بدترین ترس های زندگی ماست. خیانت می تواند در خانواده، در محل کار، در میان دوستان و در فضای ازدواج رخ دهد. کنار آمدن با همه خیانت ها دشوار است، اما خیانت در محدوده یک رابطه صمیمی می تواند بدترین خیانت به نظر برسد. در یک ازدواج، خیانت از سوی همسر می تواند احساسات خشم را افزایش دهد و ویرانی جدی را در پی آن به جا بگذارد. اگر خیانت در زندگی مشترک نادیده گرفته شود،با بی اعتنایی برخورد شود، یا اجازه داده شود تکرار شود، اثرات خیانت می تواند صدمات جبران ناپذیری به یک رابطه وارد کند.
فکر خیانت انبوهی از افکار و احساسات منفی را به ذهن متبادر می کند: بی وفایی، دروغ، تحقیر، بی وفایی، تجاوز، خیانت، بی اعتمادی، ناامیدی، عصبانیت، اضطراب، سرخوردگی، درد، آسیب، و ترس چند کلمه ناراحت کننده هستند که ممکن است بوجود بیایند.
در حقیقت، خیانت بسیار بیشتر از آن چیزی که به نظر می رسد، ناراحت کننده است. می تواند قلب را کاملاً آزاردهنده و سمی کند.