به گزارش سرویس حوادث ساعد نیوز، در این مطلب با 5 خبر که به تازگی منتشر شده و در گوشه و کنار کشورمان به وقوع پیوسته با شما همراه هستیم.
قتل دختر 9 ساله
منصور بلاغی اینانلو رئیس حوزه قضائی شهرستان رابر، اظهار کرد: ظهر امروز ساعت 12:45 پس از دریافت گزارش از مرجع انتظامی در ارتباط با وقوع یک فقره قتل، بلافاصله در محل حادثه حاضر و با جنازه یک دختربچه 9 ساله که بر اثر ضربه چاقو به قتل رسیده بود، مواجه شدیم.
وی افزود: بلافاصله تحقیقات اولیه در ارتباط با این قتل آغاز و مشخص شد این کودک پس از بازگشت از مدرسه در منزلشان به قتل رسیده و پدر مقتول در بازجوییهای اولیه همسرش را مظنون اصلی این حادثه معرفی کرده است. تحقیقات تکمیلی در ارتباط با این قتل ادامه دارد و اظهار نظر قطعی در این پرونده پس از جمعآوری مستندات و آشکار شدن تمام زوایای پرونده از طریق روابط عمومی دادگستری استان به اطلاع عموم خواهد رسید.
جزئیات قتل یک دختر 3 ساله
صبح یکشنبه گذشته، خودروهای پلیس وارد خیابان شهید شیری نژاد در کوی مهدی آباد مشهد شدند. از روز قبل مقدمات بازسازی صحنه قتل «مهرسا کوچولو» فراهم شده بود. با دستور قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، در حالی «ایمان- ت» (متهم به قتل) از خودروی مخصوص متهمان پروندههای جنایی بیرون آمد که کارآگاهان پلیس آگاهی همه تدابیر لازم را برای «امنیت» محل و حفظ جان متهم اندیشیده بودند.
سکوتی سنگین در محل وقوع جنایت حکمفرما بود که صدای پابندهای آهنین متهم، در فضا پیچید. افسر پرونده بلافاصله در کنار متهم قرار گرفت و او در میان تدابیر امنیتی به درون منزلی با در آهنی کرم رنگ هدایت شد، جایی که بیستم اردیبهشت و در اقدامی ناجوانمردانه، کودکی را قربانی هوسرانیهای شیطانی کرده بود.
هنگامی که متهم 25 ساله مقابل دوربین قوه قضائیه ایستاد، قاضی محمود عارفی راد با تفهیم اتهام ارتکاب قتل عمدی و با استناد به موادی از قانون مجازات اسلامی، از وی خواست تا حقیقت ماجرا را بازگو کند چراکه اظهارات او در مراحل دادرسی مورد استنادات قضائی قرار میگیرد.
همزمان با ارشاد و نصایح مقام قضائی، متهم سنگدل به طور کامل خود را معرفی کرد و با بیان اینکه از وقوع این جنایت پشیمان است درباره جزئیات قتل مهرسا کوچولو، گفت: آن روز بعدازظهر وقتی از خودروی یکی از همکارانم پیاده شدم، وسوسه شیطانی عجیبی بر من غالب شده بود چراکه وقتی از سرکار به منزل بازمی گشتم، یکی از همکارانم درون خودرو فیلمهای مستهجن را به من نشان داد که صحنههایی از آن در ذهنم مرور میشد.
در همین هنگام چشمم به دخترک خردسالی افتاد که در نزدیکی منزل ما مشغول بازی بود. آن روز خانواده نیز به شهرستان رفته بودند و کسی در خانه نبود. زمانی که وسوسههای شیطانی به سراغم آمد آن دختر کوچک را صدا زدم. زمانی که «مهرسا» نزد من آمد، او را به داخل حیاط کشاندم و به اتاق بردم.
آن دختر که متوجه ماجرا شده بود، شروع به داد و فریاد کرد. هرچه تلاش میکردم تا جیغ نکشد، بی فایده بود. از شدت ترس او را دوباره به درون حیاط بردم تا رهایش کنم، اما وقتی در حیاط را باز کردم و به داخل کوچه نگریستم، پشیمان شدم چراکه میترسیدم افراد رهگذر با سروصداهای دخترک متوجه موضوع شوند و آبرویم برود.
دختر کوچک را در آغوش گرفتم و به پشت بام بردم. دیوارهای پشت بام را ساخته بودیم و از بیرون دیده نمیشد، اما صدای آن دختر آزارم میداد و من از فریادهایش میترسیدم. هر کاری میکردم ساکت نمیشد. در یک لحظه او را به کنار دیوار کشاندم و با دست گلویش را محکم فشار دادم تا بیشتر از این سروصدا نکند. مدتی در همان وضعیت نگه داشتم تا اینکه پیکرش روی زمین افتاد و فهمیدم که دیگر نفس نمیکشد.
اگرچه دقایقی بعد از این جنایت پشیمان شدم، اما دیگر دیر شده بود. به همین دلیل به فکر آن افتادم که جسد را بیرون ببرم تا این جرم به پای من نیفتد. کیسه سفیدرنگی که روی آن با ماژیک آبی نام فردی را نوشته بودند، برداشتم و پیکر بی جان دختر خردسال را درون آن گذاشتم. سپس نردبان را در جایی گذاشتم که قرار بود هنگام ساخت طبقه دیگر منزل پنجرهای در آن نصب شود بعد هم جسد را از نردبان بالا بردم و از آنجا به داخل حیاط منزل همسایه انداختم که در حال ساخت بود.
آنجا قبلاً یک خانه کلنگی بود و همسایه با تخریب آن، قصد داشت منزلی نوساز احداث کند. زمانی که خیالم از جسد آسوده شد، طوری رفتار کردم که کسی در محل به من مشکوک نشود، اما به خاطر گم شدن مهرسا، ولولهای در محل به راه افتاد و همه اهالی سعی میکردند در یافتن او به خانواده دخترک کمک کنند.
حتی پدرم زمانی که از شهرستان بازگشت به سراغ پدر «مهرسا» رفت و عکس دختر بچه را پشت شیشه تاکسی خودش نصب کرد. مادرم نیز مدام دعا میکرد تا دختر همسایه زودتر پیدا شود، اما من از ترس سکوت کرده بودم تا اینکه چهار روز بعد از این ماجرا فهمیدم پلیس جسد دختربچه را پیدا کرده است.
بلافاصله از خانه بیرون آمدم و کنار در حیاط ایستادم. جیغ و فریاد و گریه در کوچه بلند بود و من نمیدانستم چه کار کنم، دوباره به داخل خانه بازگشتم، اما ساعتی بیشتر طول نکشید که کارآگاهان در کنار قاضی ویژه قتل عمد، وارد منزلمان شدند. زمانی که دستبندها را به دستم حلقه زدند، فهمیدم که دیگر هیچ راه گریزی ندارم و همه چیز لو رفته است. این بود که به ناچار ماجرا را بازگو کردم.
متهم این پرونده جنایی در حالی که جزئیات قتل دختربچه سه ساله را تشریح میکرد، صحنههای تکان دهنده این جنایت وحشتناک را نیز از لحظه رویارویی با دختر تا انداختن کیسه حاوی جسد مقابل دوربین قوه قضائیه به طور عملی بازگو کرد. در آغاز بازسازی صحنه قتل ابتدا سروان عظیمی مقدم (افسر پرونده) به تشریح خلاصهای از محتویات پرونده و اعترافات متهم در پلیس آگاهی پرداخت و در پایان «ایمان- ت» با صدور قرار قانونی (بازداشت موقت) از سوی قاضی عارفی راد روانه زندان شد تا دیگر مراحل این پرونده جنایی طی شود.
قاتل حواسپرت کلاهش را در صحنه جرم جا گذاشت
سرهنگ قاسم عزیزی، فرمانده انتظامی شهرستان نکا، اظهار کرد: در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیس 110 مبنی بر وقوع یک فقره تیراندازی منجر به قتل مردی 36 ساله در منطقه جنگلی شابند روستای زرندین، موضوع بهطور ویژه در دستورکار پلیس آگاهی شهرستان قرار گرفت.
وی افزود: در بررسی اولیه مشخص شد قاتل با اسلحه شکاری و با شلیک و اصابت چهار پاره به سینه مقتول، مرتکب قتل شده است. مأموران با انجام اقدامات فنی، شناسایی و دستگیری قاتل را آغاز کردند. کلاه بهجامانده از صحنه جرم، سرنخی برای دستگیری قاتل شد که یک شکارچی حرفهای است.
فرمانده انتظامی شهرستان نکا گفت: متهم در مخفیگاه خود کمتر از دو ساعت دستگیر شد. وی در بازجوییها ابتدا منکر جرم ارتکابی شد، اما با مشاهده دلایل و قرائن پلیسی به بزه ارتکابی اعتراف و انگیزه خود از این قتل را اختلاف خانوادگی و مالی اعلام کرد.
اختلاف مالی خونین
سرهنگ کارگاه محمدعلی آدینهلو، رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان زنجان، با اشاره به گزارشی مبنی بر مفقود شدن جوان 22ساله هیدجی اظهار کرد: در پی وصول گزارشی مبنی بر مفقودی جوانی هیدجی به نام ع.م، ماموران آگاهی بلافاصله وارد عمل شدند و با توجه به استخراج آخرین تماسهای گوشی این جوان، فرضیه قتل قوت گرفته و تحقیقات وارد فاز جدیدی شد.
وی ادامه داد: بعد از این گزارش بلافاصله نیروهای پلیس آگاهی وارد عمل شده و با ردگیریهای بهعمل آمده متاسفانه پیکر بیجان این جوان در یکی از خانهباغهای منطقه هیدج کشف شد. بلافاصله با دستگیری دو مظنون شناساییشده، پرونده ابعاد دیگری به خود گرفت.
رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان زنجان خاطرنشان کرد: این دو فرد به قتل و خفه کردن این جوان بهخاطر مسائل مالی اعتراف کردند. پس از تشکیل پرونده، متهمان برای طی مراحل قانونی به مراجع قضایی استان تحویل داده شدند.
خودکشی جانسوز دختر 15ساله
وحید شادینیا، سخنگوی اورژانس استان آذربایجان شرقی، با اشاره به خودکشی جانسوز یک دختر 15ساله اظهار کرد: حادثه تلخ سقوط دختر نوجوانی در شهرک خاوران تبریز ساعت 23:53 یکشنبه سیزدهم آذر به اورژانس گزارش و به دنبال آن اورژانس در محل حاضر شد.
وی با بیان اینکه متاسفانه آیلین 15ساله بر اثر شدت جراحت واردشده در دم جان باخته بود، گفت: این نوجوان طبق اطلاعات اولیه به دنبال مشاجره خانوادگی اقدام به این کار کرده است.