1- والدین خسته به نظر می رسند
وقتی کودکی به دنیا می آید ، مادر احساس می کند کنترل زندگی خود را از دست می دهد. به عنوان مثال ، شما می خواهید دوش بگیرید ، اما کودک شما از خواب بیدار می شود و شروع به گریه می کند . تا اینجا مشکلی نیست ولی وقتی این مسئله ادامه پیدا کند.
در برابر این مشکل خسته و ناتوان می شوید که به مرور زمان باعث مشکلات عصبی می شود . دیگر نمیدانید که برای حل این مشکل چه کنید. فکر می کنید که کودک به چیزی احتیاج دارد و این حس در شما به وجود می آید که شما مادر بدی هستید و احساس گناه می کنید و دیگران هم فکر میکنند که شما بیش از حد این مشکل را بزرگ می کنید و می گویند حالا که دیگر بچه ها مشکلی نیستند چون ماشین لباسشویی و پوشک وجود دارد در حالی که در گذشته این چیزها وجود نداشته است.
اما دستگاه عصبی هم مانند سایر اعضای بدن دچار بیماری می شود. خستگی مزمن اغلب باعث مشکلات عاطفی می شود و این در طبقه بندی بین المللی جزء بیماریها قرار گرفته است و راههایی برای حل این مشکل وجود دارد از مشکلات کوچک گرفته تا مشکلاتی که در برابرشان عاجز هستید . می توانید این راهکارهارا به کار ببندید تا حداقل اوضاع بهتر شود.
2- خودت را آرام کن
ما عادت داریم همیشه به هر کسی کمک کنیم به جز خودمان . هیچ کاری بهتر از این نیست که به خودمان بگوییم (به فکر خودت باش) که به مشکلات عاطفی دچار نشویم. ولی احساس گناه باعث میشود که هر روز خسته و خسته تر شوید و باعث میشود مشکلاتی در گرفتن انرژی روبرو شوید.هنگامی که ناراحت و عصبی هستید این را باور داشته باشید که چیزهای خوب اتفاق می افتد .یک روانشناس به اسم لودمیلا پترانوفسایا توصیه می کند که به احساسات خود گوش فرا دهید و به جای سرزنش کردن خود ، خود را آرام کنید .
از خود بپرسید ، در حال حاضر چگونه می توانید خودتان را آرام کنید ، چه کاری می توانید انجام دهید ، نه به این دلیل که به آن احتیاج دارید ، بلکه به این دلیل که می خواهید در نهایت ،از خودتان مراقبت کنید مانند زمانیکه از کسانی که دوستشان دارید مراقبت می کنید. زیرا اگر بخواهید به دیگران انرژی بدهید ، ابتدا باید انرژی را خودتان بدست بیاورید. توصیه های هواپیما را به خاطر دارید؟ ابتدا ماسک اکسیژن را ابتدا برای خود و سپس کودک خود قرار دهید .
3. مراقبت کردن از فرندانتان را برای مدت کوتاهی به دیگران بسپارید
به استثنای ماه های اول که مادر و نوزاد واقعاً در ارتباط هستند ، نیازی به نادیده گرفتن نیازهای شما و ایجاد زندگی در اطراف فرزندتان نیست. روانشناس لودمیلا پترانوفسایا می نویسد : "شما حق دارید کارهایی را انجام دهید و فرزند شما حق دارد از این موضوع احساس ناراحتی کند.
شما حق دارید فرزندان دیگری داشته باشید و فرزند شما حق دارد حسادت کند. شما حق طلاق دارید و فرزند شما به دلیل آن حق رنج و درد دارد. شما حق دارید محلی را که در آن زندگی می کنید و سبک زندگی خود تغییر دهید و فرزند شما نیز حق دارد که اعتراض کند و آنچه را که در گذشته استفاده می شود از دست بدهد. "
به جز ماههای اول که مادر و فرزند واقعا به هم نیاز دارند ، بعد از آن نیازهای دیگر خود را نادیده نگیرید و دیگر احتیاجی نیست که دائم کنار فرزندتان باشید . روانشناس لودمیلا پترانوفسایا می نویسد : "شما شما حق دارید که کارهای دیگر انجام دهید حتی اگر کودک شما احساس ناراحتی کند .
شما میتوانید فرزندان دیگری هم داشته باشید و مسئله طبیعی است که کودک شما احساس حسادت کند. اگر در زندگی مشترکتان نتوانستید دوام بیاورید حق دارید که جدا شوید و ناراحتی فرزند شما طبیعی است. شما حق ارید محل زندگی خود را و یا سبک زندگی خود را تغییر دهید و فرزند شما هم حق دارد اعتراض کند و آنچه را در گذشته در اختیارش بود را از دست بدهد."
شما حق زندگی خود را دارید و این کودک است که باید با زندگی شما سازگار شود. این همان چیزی است که طبیعت برنامه ریزی کرده است: زندگی بزرگترها را ببنید و مانند آنها انجام دهید.
روانشناس كاترینا موراشوا می گوید والدین امروزی تا میتوانند فرزندان خود را سرگرم می کنند و فراموش میکنند که باید به آنها فرصت بدهند که به تنهایی هم بتوانند خودشان را سرگرم کنند و زندگی خودشان را فراموش نکنند. پدر و مادر در زندگی فرزندان خود تنها یک نقش دارند و نه چیز دیگر.
4- سعی نکنید که کامل باشید. به اندازه کافی مادر باشید.
مطالعات نشان می دهد والدینی که سعی می کنند بهترین چیزها را به فرزندان خود بدهند ، سریعتر خسته می شوند. آرزوی رسیدن به ایده آل ، انرژی زیادی را از آنها می گیرد که والدین مجبور میشوند با بی احترامی یا حتی عصبانیت با فرزندانشان رفتار کنند. این "مادران عالی" هستند که در سوپر مارکت ها هنگاهی که فرزندانشان گریه می کند , فریاد می زنند "آبروی من را بردی" در واقع کودکی که در مکان های عمومی گریه می کند با تصویری که در ذهن والدین هست مطابقت ندارد.
افرادی که در همان ابتدا تسلیم می شوند برنده هستند . این والدین اعتراف می کنند که آنها کامل نیستند و هیچ قانون جهانی برای بزرگ کردن فرزندان وجود ندارد. هر کاری انجام دهید اشتباه خواهید کرد. یک مادر به اندازه کافی خوب هر کاری که در توانش است انجام می دهد ، او غرایز خود را می شنود و سعی می کند با فرزند خود در ارتباط باشد و بداند که نمی تواند همه چیز را کنترل کند و او نمی تواند مسئولیت همه چیز باشد.
5- استانداردهای خود را پایین بیاورید.
خود را با مادران اینستاگرام مقایسه نکنید و در انتظاراتی که در برابر فرندانتان از خود دارید تجدید نظر کنید و فکر کنید که چگونه می توانید این توقعات را پایین بیاورید . چه کارهایی را میتواید برعهده دیگران بگذارید و چه کارهایی را خودتان می توانید انجام دهید.
شاید ، کافی است هر 2 هفته یک بار تمیزکاری منزل را انجام دهید و به جای اینکه خودتان آشپزی کنید ، می توانید غذا سفارش دهید؟ شما می توانید چیزهای کوچک ، مانند لکه های کوچک روی لباس مدرسه بچه ها یا پیراهن بدون اتو را نادیده بگیرید؟
مادر وبلاگ نویسی می گوید که مادر بودن مانند این است که یک میلیون توپ در دست دارد و نمی تواند همه آنها را نگه دارد و نمیخواهد آنها را هم رها کند. هیچ کس نمی تواند این کار را به تنهایی انجام دهد. باید از دیگران کمک بخواهید . این کار کاملاً طبیعی است.
6. منبع انرژی پیدا کنید.
والدین احساسات و انرژی زیادی را برای فرزندان خود میگذارند و قتی انرژی آنها تمام می شود والدین ناتوان می شوند.
به دنبال راه هایی برای بازگرداندن انرژی خود باشید: بدون فرزند خود به جایی بروید ، کاری را که دوست دارید انجام دهید ، منتظر نمانید که اطرافیان خودشان متوجه شوند که به کمک آنها نیاز دارید ، بلکه از آنها کمک بخواهید ، لازم نیست پول و وقت خود را صرف کودک کنید - برای یک کودک ، یک مادر شاد و پر انرژی صد برابر بهتر از اسباب بازی جدید است.
روانشناس لورا مززا وبلاگ نویس ، مادر یک فرزند 3 ساله ، که از افسردگی پس از زایمان جان سالم به در برد ، می نویسد: " مادر شدن برای اولین بار مانند یک گردباد است که شما را می چرخاند و شما را بیرون می کشد. آن روزها به سختی می گذرد.
نگهداری از کودک ,خواباندن او و مسائل و مشکلات دیگر . داشتن کودک خوب است ولی شما خودتان هم وجود دارید لازم نیست خودتان را خسته کنید تا اینکه یک مادر عالی باشید خودتان راهم دریابید چون قرار نیست که شما همیشه در کنار هم باشید."
اگر احساس می کنید دیگر به انتها رسیدید و قدرت انجام کاری ندارید ، به یک درمانگر مراجعه کنید.
7. با فرزند خود در ارتباط باشید.
شاید در کودکی ، وقتی عصبانی ، غمگین یا گریه کرده اید ، والدین شما را دعوا می کردند، انرژی کافی نداشتند که فقط شما را در آغوش بگیرند و شما را آرام کنند. اما می توانید به فرزندان خود یک مدل رفتاری متفاوت آموزش دهید.
وقتی با کودکتان مشکل دارید ، به این فکر کنید که می توانید در مورد رابطه خود با فرزندتان چه تغییری انجام دهید . مهم نیست چه کاری انجام می دهید: همدلی را به کودک خود آموزش دهید ، تئوری دلبستگی را آزمایش کنید ، یا راه خود را پیدا کنید ، مهم است که به کودک احساسات خود ، حتی احساسات منفی (ترس ، حسادت ، ناامنی ، تحریک) غم و اندوه) را بگویید کاملاً طبیعی است و به آنها کمک می کنید تا در زمانهای سخت بتوانند بهتر زندگی کنند. زندگی بهتر برای کودک به وضعیت مالی که در آن زندگی می کنند بستگی ندارد بلکه بیشتر به روابطی که پیرامون آنها وجو دارد بستگی دارد .