دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

حوادث /

افشای زوایای تکان‌دهنده یک جنایت ؛کشتن مادر برای تصاحب دختر/تهیه فیلم سیاه از زنان درمانده و بی‌پناه 

سه شنبه، 22 خرداد 1403
کد خبر: 392319
ساعدنیوز:مرد 40 ساله‌ای که به جرم قتل و دفن جسد یک زن در کوره زغال‌سازی و به اسارت گرفتن دختر 20 ساله او برای سوءاستفاده دستگیر شده، در صحنه جنایت زوایای وحشتناکی از روابط خود با زنان بی‌پناه و درمانده و تهیه فیلم سیاه از آنها را فاش کرد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، شیطان سیاه روز گذشته با حضور در محل جنایت برای بازسازی صحنه قتل، به سوالات تخصصی قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) پاسخ داد. این تبهکار بی رحم که خود را «حسن-ق» معرفی می‌کرد، پس از تفهیم اتهام ارتکاب قتل عمدی از سوی قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: «متولد سال 64 هستم و در تهران به دنیا آمدم، اما بعد به فریمان نقل مکان کردیم و در این شهر مشغول تحصیل شدم و ازدواج کردم.

سرنوشت مرا به مشهد کشاند و با دوستانم کارگاه تولید کلوچه راه‌اندازی کردم که پسرخاله‌ام به عنوان کارگر وارد کارگاه شد و «پایپ» (ابزار استعمال مواد مخدر صنعتی شیشه) را دستم داد. بعد از آن کارگاه تولید چینی در جاغرق راه انداختم و بعد کارگاه را به جاده کلات منتقل کردم. آن زمان با زنی به نام «م» ارتباط داشتم. او از همسرش طلاق گرفته بود و برای تامین مخارج زندگیش در کارگاه من کارگری می‌کرد.

همان موقع با زنان دیگری هم ارتباط داشتم تا اینکه اواخر سال 98 زنی به نام «ف-ت» به همراه دختر نوجوانش به کارگاه من آمدند و چون از همسرش طلاق گرفته بود، من هم بی‌درنگ ارتباطم را با او شروع کردم.

روزی «ف» برای بردن برخی لوازم زندگیش به قوچان رفت و من هم همراه او شدم، ولی وقتی لوازم را برداشت، شوهر سابقش از او به اتهام سرقت شکایت کرد. همین موضوع دستاویزی برای من شد چراکه «ف» از بازداشت و دستگیری خودش هراس داشت. من هم با سوءاستفاده از این موضوع به او قرص‌های خواب‌آور می‌دادم و ادعا می‌کردم اگر نیروهای انتظامی برای دستگیری تو آمدند، تصور کنند تو خواب هستی.

خانواده‌ام را تقریبا فراموش کرده بودم چراکه «ف» اجازه نمی‌داد به فریمان بروم و از آنها خبری بگیرم. روزی که او و دخترش دستبند پلیس را در خانه‌ام دیدند، خودم را نیروی امنیتی معرفی کردم تا به‌ این بهانه بتوانم به شهرستان بروم و از خانواده‌ام خبری بگیرم.»

شیطان سیاه درباره فیلم‌های مستهجن زیادی که از زنان بی‌پناه تهیه کرده بود نیز گفت: از روابطم با زنان فیلم می‌گرفتم تا برای تهدید آبروریزی از آنها استفاده کنم، ولی از هیچ فیلمی استفاده نکردم.

وی در پاسخ به سوالی درباره کار گذاشتن دوربین‌های مداربسته در حمام و محل تعویض لباس زنان در کارگاه نیز فقط سکوت کرد، ولی در خصوص‌ اینکه چرا از خودش هم هنگام خودآزاری فیلم گرفته است، گفت: «می‌خواستم هر نوع ارتباطی را از سر کنجکاوی تجربه کنم.»

هنگامی که اعترافات شیطان سیاه به دختر 20 ساله‌ای رسید که مادر او را با هدف رسیدن به نیات پلیدش به قتل رسانده است، دختر جوان اشکریزان مقابل او ایستاد و با قلبی آکنده از درماندگی و بدبختی به مرد 40 ساله گفت: «تو چگونه مرا این همه مدت فریب دادی؟! تو مادرم را کشتی تا با من ارتباط غیراخلاقی بگیری؟ یک انسان تا چه حدی می‌تواند سقوط کند. تو به من که دختری باکره بودم، رحم نکردی و هستی و آینده‌ام را برای هوسرانی خودت به تباهی کشیدی. تو مادرم را کشته بودی و روی خاک او مرا آزار می‌دادی، ولی من چون بی پناه بودم، چاره‌ای جز سکوت نداشتم و ادعاهایت را باور می‌کردم که از نیروهای امنیتی هستی.»

دختر 20 ساله که دیگر اشک‌های بغض‌آلودش به فریادی بی‌صدا تبدیل شده بود، ادامه داد: «مادر مرا ببخش! او من و تو را آلوده مواد مخدر صنعتی کرد تا به اهداف شیطانی خودش برسد. مادرم مرا ببخش که مادر همواره بخشنده است، اما من چگونه می‌توانم از قاتل تو بگذرم که مرا اینگونه فریب داد. هنوز تصور می‌کردم تو در مرکز درمانی نیروهای امنیتی تحت درمان قرار داری چراکه او به من گفته بود مادرت قرص و مواد مخدر و مشروبات الکلی را با هم مصرف کرده و به حالت کما رفته است و من جان او را نجات داده‌ام ولی در بیمارستان نیروهای امنیتی بستری است که امروز اندکی انگشت خود را تکان داد. به همین خاطر مدام به بهبود تو می‌اندیشیدم اما تهدیدم می‌کرد که به کسی چیزی نگویم تا او به هوسرانی‌های خودش ادامه بدهد.»

در ادامه‌ این مواجهه حضوری با افراد مرتبط در این پرونده جنایی، متهم (حسن-ق) درباره چگونگی قتل زن کارگری که مدعی بود او را به عقد موقت خودش درآورده است نیز گفت: «وقتی دیدم آن زن اجازه نمی‌دهد به دیدار خانواده‌ام بروم، نقشه جنایت را طراحی کردم و قرص‌هایی را به او خوراندم که به خواب سنگینی فرو رفت. سپس شیلنگ گاز بخاری را بریدم و درون اتاق گذاشتم تا روز بعد که دچار گازگرفتگی شد.

سپس با خود اندیشیدم که چگونه از شر جسد خلاص شوم. البته تصمیم گرفتم آن را در کوره زغال بسوزانم، ولی می‌دانستم به طور کامل نخواهد سوخت و بقایای جسد باقی می‌ماند و به‌ این ترتیب مهسا (دختر مقتول) در جریان مرگ مادرش قرار می‌گیرد. از سوی دیگر هم وسیله‌ای برای بیرون بردن جسد و رها کردن آن در بیابان نداشتم. همچنین می‌ترسیدم کسی مرا هنگام حمل جسد مشاهده کند.‌ این بود که در نهایت تصمیم گرفتم پشت کوره تولید زغال او را دفن کنم.

با این نقشه، پیکرش را به درون حفره‌ای انداختم که آن را کنده بودم. بعد هم روی آن را مانند گذشته سرامیک کردم و دختر آن زن را به عقد موقت خودم درآوردم.»

در همین حال نجمی (معاون عملیات آتش‌نشانی) و دکتر رضازاده (رئیس سالن تشریح پزشکی قانونی) بر اعترافات متهم درباره ماجرای خفگی با گاز شهری در حالی مهر تایید زدند که برخی از اهالی محل با دیده نفرت به شیطان سیاه می‌نگریستند و با زمزمه‌های خود از وی ابراز انزجار می‌کردند.

تعدادی از نیروهای پلیس برای جلوگیری از هر حادثه تلخی در محل وقوع قتل حضور داشتند و امنیت را تا پایان اعترافات متهم برقرار کردند. بسیاری از اهالی محل با هجوم به سمت خودروی قاضی ویژه قتل عمد مشهد از وی درخواست کردند عامل‌ این جنایت تکان‌دهنده به اشد مجازات قانونی محکوم شود.

  برچسب ها: قتل فیلم سیاه

5 پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز یکشنبه 02 دی
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
مسعود شجاعی : اگر اصول اخلاقی را رعایت کنیم، اصول فنی را می‌توانیم درست کنیم ؛ خانواده‌های ما خیلی عذاب می‌کشند ؛ آنها مثل برادر کوچکتر من هستند ؛ حامد لک بدون شک جزو 3 گلر برتر ایران
صفر تا صد چاپ فوری مقاله پزشکی و پرستاری
فرهاد مجیدی: افرادی که اطراف سرمربی تیم هستند، برای خود شیرینی چیزهایی را منتقل می‌کنند که اصلاً حقیقت ندارد
خانه ساده و باصفای مادر سیدابراهیم رئیسی میزبان مسئولان برای تبریک روز مادر؛ تبریک‌ها بود اما جای رئیس‌جمهور شهید خالی بود+عکس
اکسپت فوری مقاله علمی پژوهشی
بهترین ترجمه با بهترین مترجم آنلاین + معرفی 8 پلتفرم برتر ترجمه
بهترین ترجمه با بهترین مترجم آنلاین + معرفی 8 پلتفرم برتر ترجمه
(ویدیو) ترکیب صدای "حامد بهداد" و شاه بیت "حافظ" چه شود / من ار چه در نظرِ یار خاک‌سار شدم...
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی ISI، SCOPUS، PUBMED، ISC
پایان نامه خود را چگونه به مقاله تبدیل کنیم؟