هبه چیست؟
هبه عبارت است از تملیک و بخشش، بدون این که در مقابل عوضى دریافت کند؛ و یا به عبارتی اگر کسى چیزى را به کسى مجانى و بلاعوض بدهد آن را هبه گویند و در هبه لازم نیست صیغه بخوانند، بلکه همین قدر که هبه دهنده مال خود را به قصد هبه به دیگرى بدهد و آن طرف هم به همین قصد بگیرد، هبه صحیح است. تملیک کننده واهب، طرف دیگر را متهب، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می گویند.
تفاوت بین هبه و صدقه چیست؟
در صدقه برخلاف هبه قصد قربت معتبر است و رجوع در آن بعد از قبض جایز نیست.
شرایط هبه کننده چگونه باید باشد؟
اگر میّت در وصیّت نامه ى. خود گفته است فلان شى ء. را به کسى بخشیده ام، در حالى که فردى که به او هبه شده خبر نداشته و اکنون هم شکّ دارد که به او این مطلب را گفته است یا نه، آیا آن فرد مالک آن چیز مى شود؟
در هبه قبول شرط است و اگر بعد از بخشیدن و قبل از قبول فردى که به او هبه شده واهب (بخشنده) بمیرد، به ورثه منتقل مى شود و قبول شخص بعد از مرگ واهب بى تأثیر است، بلکه اقباض هم در هبه شرط است.
در هبه ى. به ذى رحم در صورتى که عوض شرط شده باشد و فردى که به او هبه شده به شرط عمل نکند و مال عوض شرط شده را نداده باشد، آیا واهب مى تواند بعد از گذشت چند سال شى ء. بخشیده شده را استرداد کند؟
با فرض تخلّف شرط مى تواند شى ء. بخشیده شده را پس بگیرد.
در هبه اى که شرط عوض شده است، آیا فرقى بین ذى رحم و غیر ذى رحم است؟
در چه مواردى واهب و بخشنده حق رجوع به هبه را ندارد؟
۱) جایى که مال خود را قربة الى اللّه و به قصد ثواب به کسى بخشیده باشد.
۲) در عوض هبه چیزى از طرف گرفته باشد که اصطلاحا آن را هبه معوّضه مى گویند.
۳) هبه به یکى از ارحام نسبى باشد.
۴) هبه به حال خود باقى نمانده باشد، مثلاً پارچه بریده یا دوخته شده باشد.
۵) یکى از طرفین فوت کند.
در چه مواردی پس گرفتن هدیه جایز است؟
اگر هدیه گیرنده از اقوام و خویشاوندان باشد نمی تواند آن را پس بگیرد مگر این که شرط خاصی در مقابل دادن هدیه کرده و یا هدیه مشروط به ادامه زوجیت و یا امثال آن بوده، و اگر از اقوام نباشد تنها در صورتی می تواند، که عین آن هدیه موجود باشد و مصرف نشده باشد و شرط خاصی در مقابل دادن هدیه نکرده باشند.
حکم پس گرفتن هبه چیست؟
در مواردی که پس گرفتن هبه جایز است، باز هم بهتر است که واهب آن را پس نگیرد؛ زیرا پس گرفتن هدیه بین مردم کاری نامطلوب شمرده میشود و در روایتی از پیامبر اکرم صلوات الله علیه نقل شده که فرمودند:
«مَنْ رَجَعَ فی هِبَتِهِ فَهُوَ کَالرَّاجِعِ فی قَیْئِهِ؛
کسی که هدیه خود را پس بگیرد مانند کسی است که چیزی را که قی کرده دوباره بخورد.»
اجوبه الاستفتائات
س 1715: آیا شرعاً تصرّف در هدیهای که یتیم غیر بالغ اهدا میکند جایز است؟
ج: منوط به اجازه ولیّ شرعی اوست.
س 1716: دو برادر در قطعه زمینی شریک هستند و یکی از آنان سهم خود را به پسر برادربزرگش بصورت هبه معوّض بخشیده و تحویل او داده است، آیا فرزندان هبهکننده، حق دارند بعد از فوت پدرشان ادّعای ارث در آن مقدار از زمین را بکنند؟
ج: اگر ثابت شود برادری که فوت کرده سهم خود در آن زمين را در حال حيات به پسر برادرش بخشيده و تحويل او داده و آن را تحت اختيارش گذاشته است، ورثه او بعد از مرگش حقّی در آن ندارند.
س 1717: شخصی برای پدرش در زمین او خانه ساخته و با اجازه او در زمان حیاتش طبقهای را هم برای خودش بنا کرده است، با توجه به اینکه آن شخص چند سال بعد از وفات پدرش فوت کرده است و هیچ گونه وصیت یا سندی هم که دلالت بر هبه یا کیفیت تصرّف در آن بکند وجود ندارد، آیا طبقه دوم ملک اوست و بعداز موت به ورثه او منتقل میشود؟
ج: اگر فرزند، مخارج ساخت طبقه دوم را که در تصرّف او قرار دارد، داده باشد و در طول حيات پدرش بدون وجود منازعی در اختيار او بوده، شرعاً حکم به ملکيّت او میشود و بعد از فوت هم جزء ترکه او محسوب میگردد و برای ورثه اوست.
س 1718: پدرم در زمانی که یازده سال داشتم، یکی از خانههای خود را به طور رسمی به نام من کرد و یک زمین و نصف خانهای را هم به نام برادرم و نصف دیگر آنرا به اسم مادرم نمود، بعد از وفات پدرم سایر ورثه ادعا کردند که خانهای که پدرم به نام من ثبت کرده است، شرعاً ملک من نیست، آنان مدّعی هستند که پدرم برای جلوگیری از مصادره خانه، آنرا به اسم من کرده است و در عین حال اعتراف میکنند که املاکی که به اسم برادر و مادرم نموده، ملک آنان میباشد، با توجه به اینکه پدرم وصیتی نکرده و شاهدی هم بر این مسأله وجود ندارد، حکم چیست؟
ج: آنچه که پدر از املاک خود در زمان حياتش به بعضی از ورثه هبه کرده و تحويل او داده و برای ثبوت اين موضوع، سند رسمی آن را نيز به نام وی نموده، شرعاً ملک اوست و ساير ورثه، حق مزاحمت او را ندارند مگر آنکه به طريق معتبری ثابت کنند که پدرشان آن ملک را به او نبخشيده وثبت سند رسمی به نام او صوری بوده است.
س 1719: هنگامی که شوهرم مشغول خانهسازی بود، من هم به او کمک می کردم و همین، باعث تقلیل هزینههای آن و تمام شدن ساخت خانه شد، خود او هم چند بار گفت که من با او در خانه شریک هستم و بعد از پایان کار یك سوم آن را به نام من ثبت خواهد کرد، ولی او قبل از انجام این کار فوت نمود و الآن هم هیچ سند و وصیّتی که ادّعای مرا ثابت کند در اختیار ندارم، حکم این مسأله چیست؟
ج: صِرف کمک و ياری در ساخت خانه يا مجرّد وعده به اينکه شما را در خانه شريک خواهد کرد، باعث شراکت در ملک آن نمیشود، بنا بر اين تا از طريق معتبر ثابت نشود که همسر شما قسمتی از خانه را در زمان حيات خود به شما بخشيده است غير از سهم ارث خود حقّی در آن نداريد.
س 1720: شوهرم در حالی که از سلامت عقلی برخوردار بود مسئول بانک را خواست و پولی را که در حساب بانکیاش بود به من هبه کرد و سندی را که حق برداشت با من باشد امضا نمود به طوری که رئیس بیمارستان و مسئول بانک شاهد آن بودند و بر همین اساس بانک به من دسته چک داد و در طول ماه مبلغی را از آن برداشت کردم، بعد از گذشت یک ماه و نیم پسرش او را به بانک برد و در آنجا در حالی که فاقد شعور و ادراک بود، از او پرسیدند که آیا آن مال برای همسرت است؟ او با سر جواب مثبت داد، دوباره از او سؤال کردند که آیا آن مال برای فرزندانت است؟ که به همان صورت جواب مثبت داد. آیا آن مال برای من است یا ملک فرزندان شوهرم میباشد؟
ج: از آنجا که در هبه، قبض، شرط حصول ملکيّت است و مجرّد امضا سند و دريافت چک برای قبض مالی که در بانک پسانداز شده کافی نيست، لذا صرف امضا و دريافت چک موجب حکم به صحّت اين هبه نمیشود، بنا بر اين آنچه را با اجازه شوهرتان و در حال سلامت عقلی او از بانک گرفتهايد، مال شماست و آنچه که ازاموال شوهرتان در بانک مانده، بعد از فوت او از ترکهاش محسوب میشود و برای ورثه اوست و اقرار او در زمان فقدان ادراک، اعتباری ندارد و اگر در اين زمينه قانونی وجود داشته باشد متبع است.
س 1721: آیا چیزهایی که فرزندان در زمان حیات مادرشان برای او می خرند تا ازآنها استفاده کند، از اموال شخصی او محسوب میشود به طوری که بعد از وفاتش از ترکه او محسوب شود؟
ج: اگر فرزندان، اشياء مذکور را به مادرشان بخشيده و در اختيار او گذاشته باشند، ملک شخصی مادرشان است و بعد از وفات او جزء ترکهاش محسوب میشود.
س 1722: آیا زیورآلات طلا که شوهر برای همسرش میخرد، از اموال شوهر محسوب شده و بعداز وفاتش جزء ترکهاش محسوب میشود، به طوری که بین ورثه تقسیم شده و همسر او سهم خود را میبرد یا آنکه ملک زوجه است؟
ج: اگر جواهرات در اختيار و تحت تصرّف همسرش باشد به طوری که در آنها تصرّفات مالکانه داشته باشد، حکم به ملکيّت آن جواهرت برای او میشود مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.
س 1723: آیا هدایایی که در طول زندگی زناشویی زن و شوهر به آنان هدیه میشود، ملک شوهر است یا زن و یا هر دو؟
ج: مسأله با اختلاف هدايا از اين جهت که مختص مردان باشد يا زنان يا اينکه قابل استفاده برای هر دو باشد، يا برای يکی از آنان تفاوت پيدا میکند، آنچه که بر اساس ظواهر امر به خصوص يکی از زوجين هديه شده ملک خود اوست و آنچه که به هر دوی آنان به طور مشترک هديه شده، ملک مشترک آنان است.
س 1724: آیا در صورتی که مردی زنش را طلاق دهد، جایز است آن زن اموالی را که خانوادهاش هنگام ازدواج به او دادهاند (مانند فرش، رختخواب، لباس ومانند اینها) از شوهرش مطالبه کند؟
ج: اگر از اشيايی باشند که زن از خانوادهاش گرفته و يا از چيزهای شخصی باشند که برای خودش خريده و يا به شخص او هبه شده باشند، ملک اوست و در صورتی که موجود باشند حق دارد آنها را از شوهرش مطالبه کند، ولی اگر از چيزهايی باشند که از طرف خانواده يا اقوام او به دامادشان که شوهر اوست، هديه شده باشند، نمیتواند آنها را از شوهرش مطالبه کند بلکه اختيار اين قبيل اموال در دست کسی است که آنها را به زوج هديه کرده است، که اگر عين آنها باقی مانده و زوج هم از ارحام آنان نباشد جايز است هديه کننده، هبه را فسخ کند و آن مال را پس بگيرد.