بسیاری از مردم فکر می کنند که هیجانات و احساسات ما فقط شامل خشم، ترس،غم، استرس و شادی است. اما گستره هیجانات ما بسیار گسترده تر از این پنج نوع است و ما ده ها هیجان داریم که شناخت همه آنها برای مدیریت هیجانات الزامی است. بخشی از این هیجانات، هیجاناتی مثبت هستند و بخشی از آنها منفی و سمی. در این مقاله می خواهیم چند تا از مهم ترین احساسات سمی را به شما معرفی کنیم.
احساسات سمی که شما را غمگین و نا امید می سازند
- شرمندگی:اکثر افراد همیشه کمی شرمندگی دارند و هرچه جلوتر روند بدتر می شوندو به همه ی جنبه های زندگی لطمه میزند .انواع مختلفی شرمندگی داریم شرمندگی ازخود ،از لباس پوشیدن ، گفتن چیزی به فردی که دوستش داریم یا حتی سوال پرسیدن. درست است که در روابط اجتماعی قانون و محدودیت هایی وجودداردکه شمارامحدود میکند اما خجالت وشرمندگی باترس وناامنی مرتبط است به همین خاطر بهتراست بدانید چه چیزی شما را ناراحت و آزرده می سازد تا خود را از ان رها کنید.
- عصبانیت:وقتی این احساس را دارید استرس شما را رها نمیکند به عبارت دیگر این حس منفی همه چیز را خراب میکند و بهترنمی شوید و کم کم احساس خستگی و عدم تمرکز پیدا میکنید.
- اضطراب:اضطراب باعث حس های منفی می شود ؛ ترس ،احساس خطر ،خستگی و درد از جمله آنهاست هیچکس نمی تواند اینطور زندگی کند و درحال زندگی مرگ را تجربه می کند.
- نارضایتی:گاهی اوقات نارضایتی موتور قوی برای حرکت و پیشرفت است اما اگر نارضایتی همیشگی باشد ومثل موتور عمل نکند تبدیل به بیماری می شود که همه چیز را تحت شعاع قرار میدهد .این حالت اشتیاق انرژی انگیزه را ازدست میدهید و دیگر نمی توانید بخندید مراقب باشید اگرنارضایتی ادامه پیداکند با افسردگی مواجه می شوید.
- حسادت:حسادت حالت سالم و درستی نیست ،این احساس عزت نفس راسرنگون می سازد .حسادت شما را پایین میاورد و باعث رنجتان میشود ؛خواستن چیزی که برای شما نیست وتوانایی بدست اوردن آن را ندارید و خوشحال نشدن از موفقیت دیگران برای سلامت روانیتان خوب نیست یادبگیرید که دیگران و خود را دوست بدارید و با موفقیت آنها خوشحال شوید.
- ترس:وقتی از همه چیز بترسید و احساس کنید همه چیز اشتباه است خود را ازخوشحالی محروم ساخته اید.
- ناامیدی:محروم ماندن درست موجب انگیزه برای پیشرفت میشود اما ناامیدی همیشگی باعث از دست رفتن آرزوها میشود .فراموش نکنید ناامیدی شکست و نرسیدن به اهداف رادرپی دارد قبل از اینکه فرد تلخی شوید از شکست هایتان درس بگیرید با این روش می توانید به جلو حرکت کنید وهمه چیز را تحت کنترل بگیرید.
چگونه باید با احساسات خود رفتار کنیم؟
همه ما به فرصتی برای شناخت، احساس و درک احساساتمان نیاز داریم. بسیاری از تصمیمات نادرست یا واکنش های غیر منطقی و مشکل زای ما ناشی از سریع گذشتن از ندیدن، نفهمیدن، احساس نکردن، درک نکردن، نپذیرفتن، انکار و سرکوب احساساتمان است. بهتر است بدانیم که ما به هیچ وجه اجازه تعیین تکلیف و وضع قانون برای احساسات خود و دیگران را نداریم. نمی توانیم به کسی بگوییم چه احساسی داشته باشد و چه احساسی نداشته باشد یا نمی توانیم مناسب بودن یا نبودن احساسات خود یا دیگران در موقعیت های متفاوت را قضاوت کنیم. تنها کاری که بهتر است انجام دهیم این است که به احساسات خود و دیگران احترام بگذاریم و اجازه تجربه احساسات متفاوت را به خود و به دیگران بدهیم. بهترین راه برخورد با هر احساسی دیدن، پذیرفتن و تجربه کردن آن احساس است.
در این باره بهترین باور نیز می تواند این باور باشد که «من می توانم و حق دارم که هر احساسی داشته باشم. حق دارم که تمام احساسات خود را عمیقا تجربه و حس کنم، اما اجازه ندارم که در احساساتم بمانم و غرق شوم زیرا تمامی احساسات حالات روانی گذرا هستند. هر چه در برابر آنها مقاومت کنم، هر چه آنها را انکار کنم ماندگارتر می شوند. قرار نیست براساس احساساتم عمل کنم، فقط قرار است که آنها را به رسمیت بشناسم و تجربه کنم و اجازه دهم که بیایند و بگذرند.» انکار احساسات در واقع یکی از واکنش های سیستم دفاع روانی است. ما می توانیم زمانی که اتفاق ناراحت کننده ای برای ما می افتد در انکار فرو رویم اما نکته مهم و قابل توجه این است که نباید در انکار باقی بمانیم. می توانیم زمانی که آمادگی پیدا کردیم انکار را کنار بگذاریم و آرام آرام با واقعیت ها رو به رو شویم. اگر در اکثر مواقع احساسات سمی را تجربه می کنید، قطعا دچار مشکل شده اید و بهتر است برای رفع مشکل یا درمان آن اقدام کنید.
رفتار های سمی که مانع خوشحال بودن شما می شود
آدم های منفی و همیشه شاکی، غرق در مشکلات می شوند و فراموش می کنند بر راه حل تمرکز کنند. این آدم ها دوست دارند دیگران هم در مصیب خوانی آنها شریک شوند چون باعث می شود حس بهتری داشته باشند. ما هم اغلب به این آدم ها گوش می دهیم چون نمی خواهیم خشک و بی ادب به نظر برسیم. اما نباید از گوش دادن هم ذات پندارانه فراتر روید و در احساسات منفی آدم ها غرق شوید.این گونه رفتارهای سمی مهم ترین دلیل عدم رضایت انسانها از خود و زندگی شان است که تأثیرات زیان باری بر سلامتی روح و جسم دارند. اما می توانید رفتارهایی را که مانع لذت بردن شما از زندگی هستند بشناسید و از همین امروز برای ترک آنها تلاش کنید. پس با این مقاله همراه باشید تا با هم برخی از این رفتارهای سمی و راه های مقابله با آنها را مرور کنیم.
سرتان را خیلی شلوغ می کنید
متأسفانه در جامعه ی امروز پرمشغله بودن معادل کارآمد بودن و موفقیت تلقی می شود، در حالی که ابدا این طور نیست! اینکه مشغول باشید می تواند صرفا به این خاطر باشد که نمی خواهید در نظر دیگران تنبل جلوه کنید، یا نمی خواهید با واقعیت زندگی روبه رو شوید. هر دوی اینها ناخوشایند هستند و به مرور زمان وقتی ببینید این مشغولیت شما ابدا نتیجه ای نداشته است، رضایت و شادی خود را نابود شده خواهید دید. چون آدمی هستید پُر از استرس و نارضایتی و از نظر روحی و جسمی بیمار! دست از ظاهرسازی یا سردرگمی در مشغله های مختلف بردارید و روی چیزی تمرکز کنید که واقعا از انجام آن لذت می برید، در آن کارآمد هستید و ثمره ای برای تان دارد. از وقت تان خوب استفاده کنید، کارهایتان را اولویت بندی کنید و هر وقت احساس نیاز کردید به خودتان استراحت بدهید.
جایی که لازم است حرف بزنید، ساکت می مانید
سرکوب کردن احساسات، بدون تردید یکی از سمی ترین رفتارهایی است که می توانید با خودتان داشته باشید. خودخوری و بروز ندادن احساسات نه تنها بر شادی و رضایت کلی ما از زندگی تأثیر منفی دارد بلکه روی روابط و حرفه ی ما نیز اثر منفی و مخرب می گذارد و از نظر جسمی هم بیمارمان می کند. البته منظورم این نیست که در مقابل هر ناراحتی، فورا واکنش نشان بدهید یا با هر نظر مخالفی سریعا وارد جنگ شوید؛ فقط بدانید خیلی مهم است که هر وقت لازم بود حرف بزنید و نظرتان را ابراز کنید، حتما این کار را انجام دهید. وقتی چیزی حال تان را بد می کند، ساکت نمانید و جسورانه اما با حفظ خونسردی و آرامش آنچه را که احساس می کنید به ضررتان است از خود دور کنید و هر وقت مورد بی احترامی قرار گرفتید، با قاطعیت و اعتماد به نفس از خود دفاع کنید.
به ندای درون تان گوش نمی دهید
همه ی ما یک ندای درونی داریم. این صدا مخصوص ماست و واقعا به نفع ما عمل می کند. گوش دادن به این صدا یا حس درونی و توجه کردن به هشدارهایش نه تنها به شما کمک می کند صداهای بی فایده ی بیرونی را فیلتر کنید، بلکه به شما کمک می کند چیزهایی را که مانع خوشحالی تان هستند بشناسید و با آنها روبه رو شوید. البته مواجهه با آنچه که ترجیح می دهید فراموش کنید یا همان ندای درونی که می خواهید نشنیده بگیرید، کار راحتی نیست، اما مزیت های فوق العاده ای دارد. اول اینکه گفت و گویی که با خودتان دارید محرمانه باقی می ماند و هیچ کس کلمه ای از آن را نخواهد فهمید! دوم اینکه به شما کمک می کند با ترس های تان شاخ به شاخ شوید! سوم هم اینکه مجبورتان می کند از دویدن ها و تقلاهای بی فایده دست بردارید و در مسیر درست خوشبختی قدم بگذارید.
صدای درون یا همان حس ششم تان را جدی بگیرید، چراکه تمام کلیدهای شادی و رضایت شما دست این صداست!
مدام در حال شکایت کردن یا سرزنش کردن هستید
وقتی پیوسته در حال فکر کردن و حرف زدن از مشکلات و گرفتاری ها هستید، به افکار منفی پروبال می دهید. صحبت کردن از چیزهایی که مایه ناراحتی تان هستند، باعث می شود سبک شوید و احساس بهتری داشته باشید. اما مرز باریکی میان شکایت کردن با تأثیر درمانگرانه و گلایه کردن به شکلی که خوشی را از ما می گیرد، وجود دارد. شکایت پیوسته نه تنها جلوی شادبودن را می گیرد بلکه دیگران را هم از شما بیزار می کند.
سرزنش پیوسته آدم ها، رخدادها و چیزها هم احساس ناراحتی را تقویت می کند. سرزنش کردن دیگران و شرایط به خاطر اتفاقات ناخوشایند زندگی یعنی شما تأیید می کنید که اختیاری بر امور زندگی ندارید و این حس بدی به انسان می دهد.
هیچ چیز به اندازه منفی بافی احساس ناراحتی را شعله ور نمی کند. رهایی از افکار منفی دشوار است. اما درک اینکه این باورها چقدر غیرمنطقی اند، به رهایی از آنها کمک می کند. پس بر حقایق تمرکز کنید تا ببینید اوضاع آنقدرها هم که فکر می کنید بد نیست. به جای شکایت از اینکه اوضاع می توانست بهتر باشد، بر داشته هایتان تمرکز کنید. این گونه می توانید راه حلی برای مشکلات پیدا کنید، مشکل را حل کنید و به جلو پیش بروید.