در آن زمان تقریبا تمام کارهای مربوط به عید نوروز، توسط اعضای خانواده انجام میشد که در بیشتر مواقع، همه در یک خانه زندگی میکردند و دست به دست هم داده به خیاطی و خانه تکانی، خرید و پخت و پز میپرداختند، باغچه را صفا داده و گلکاری میکردند و خلاصه با آغاز سال نو، همه با احساس رضایت از نتیجه کوششهای خود، پذیرای مهمانان شده و خود به دیدار فامیل میرفتند و روزهای خوشی را در کنار یکدیگر میگذراندند. عید نوروز برای کودکان از حال و هوایی استثنایی برخوردار بود و اکثر آنان تنها در همین زمان صاحب یک دست لباس نو میشدند و شاید یکی دو اسکناس تا نخورده در روز عید ،عیدی میگرفتند و برای آن هزارتا نقشه میکشیدند. ناگفته نماند که در بیشتر موارد این اسکناسها به جیب والدین میرفت و خرج گوشه ای از اجاره خانه یا یک مورد ضروری دیگری میشد که آنرا به بعد موکول کرده بودند. در این بخش از ساعد نیوز با برخی از آداب و رسوم عید نوروز در تهران قدیم آشنا خواهیم شد.
تهیه رخت نو
از آغاز ماه اسفند کم کم اندیشه عید نوروز موجب شادی اغنیا و نگرانی فقرا میشد و در این میان اوضاع کسبه بازار از همه بهتر بود و فصل رونق بازار فرا رسیده بود. اولین کار، که زمان و دقت بیشتری لازم داشت تهیه رخت و لباس نو بود. البسه کودکان معمولا از رنگهای شاد و زنده تهیه میشد که معمولا توسط خانمهای خانه دوخته میشد و کفش و کلاه تنها مواردی بودند که از بازار خریداری میشدند. خانم و آقا هم (در خانواده های متوسط) معمولا به نو کردن چند تکه اصلی لباس خود که شامل چادر مشکی و چادر نماز، کفش و عبا بود میپرداختند و در صورت امکان البسه دیگر را شسته و رفو میکردن، یقه ها را آهار میزدند و خلاصه برای سال نو، نو نوار میشدند.
خانه تکانی عید
هر چند که تهیه لباس نو در بعضی از خانواده های بی بضاعت انجام نمی شد ولی رسم خانه تکانی، فقیر و غنی نمی شناخت و برای انجام شدن آن، تمام وسایل خانه باید بیرون ریخته شده و تمام خانه شسته، جارو و گردگیری می شد و بعد تمام اسباب پس از تمیز شدن به داخل برده شده و چیده میشد. در همین خانه تکانیها، دو کار مهم انجام میگرفت، یکی دل کندن از لوازم و اسباب کهنه و شکسته بود که پس از یک یا چند سال کار کردن و تعمیر شدن، دیگر نفسهای آخر را کشیده و تنها به درد دور انداختن میخورد و همچنین تغییر و تحول شکل چیدن اثاث منزل که با بیرون ریختن و دوباره چیدن، شکل تازه ای به خانه داده و موجب تنوع میشد.
خانه تکانی قبل از عید نوروز در آن روزها وقت بسیاری میگرفت زیرا از تکاندن فرش و گلیم و قالی شروع میشد و با صیقل دادن لوازم فلزی، شستن پارچه ها (ملافه و پرده، روتشکی و پشتیها و…)، سشتن در و پنجره ها و ظرف و ظروف و دوده گیری از اتاقها به پایان میرسید و بعد همه چیز باید دوباره چیده میشد تا سال بعد که روز از نو، روزی از نو.
سبز کردن سبزه عید
سبزه عید از ۲۰ روز تا ۱۰ روز مانده به عید باید سبز می شد. به این ترتیب که خانم خانه به تعداد جمعیت خانواده مشت مشت گندم یا عدس یا هر دانه سبز کردنی دیگر را برداشته و در ظرفی سفالی می ریخت، این کار باید طوری با دقت انجام می شد که از دستشان دانه ای به زمین نیفتد و در ضمن با هر مشت دانه باید برای سلامتی، خوشی، سعادت و گشایش بخت و مال آن شخص دعا می کردند، سپس روی دانه ها را با آب نیم گرم پوشانده و در جایی نه گرم و نه سرد قرار می دادند و هر روز آب تازه بر روی آن می ریختند تا جوانه بزنند. این دانه های جوانه زده را در دستمال مرطوبی نگه می داشتند تا برگ های آن نیش بزند و بالا بیاید، سپس سبزه را در یک سینی یا بشقاب زیبا قرارداده، و هر روز آب می دادند تا سبز شده و برای هفت سین آماده شود.
خوردنی های شب عید
جدا از رسم و رسوم جالب عید نوروز، آشنایی با خوراکی ها و غذاهایی که در این شب نسل به نسل پخته شده هم خالی از لطف نیست. به خصوص این که بدانیم هر کدام از این غذاها و دسرها به نیت خاصی پخته می شدند و یک دنیا رسم و افسانه پشت شان بوده است. در ادامه به برخی از این غذاها اشاره خواهیم کرد.
سبزی پلو
یک شب مانده به تحویل سال، زمان خوردن سبزی پلو با کوکوی سبزی، سیر تازه و ماهی فرا می رسید. عقیده به خوردن پلوی سبزی دار این بود که می گفتند خوردن آن دل را زنده، احشا را تازه ، بدن را رطوبت مفید می بخشید و روح تازه به تن می دمید. با توجه به اینکه در تهران سبزی تازه هنوز نرسیده بود و وسایل تندرو برای رساندن ماهی تازه به تهران موجود نبود، بیشتر تهرانی ها از سبزی خشک و ماهی دودی استفاده می کردند. سبزی تازه در گلخانه ها عمل می آمد و به قیمت گزافی فروخته می شد و تازه به دوران رسیده ها برای آنکه نشان بدهند سبزی و ماهی تازه استفاده کرده اند، آشغال سبزی و کله ماهی را کنار در خانه خود می گذاشتند.
رشته پلو
شب سال نو، یعنی شب تحویل سال، وقت خوردن رشته پلو بود که خوردن آن آدابی داشت. رشته پلو که با رشته پلویی و همراه با خرما و کشمش سرخ کرده آماده می شود، غذایی است که نه تنها پر قوت و گرم کننده مزاج به شمار می آمد، بلکه خوردن آن موجب می شد که «سر رشته کار»تا آخر سال در دستشان باشد. آداب تهیه و خوردن رشته پلو از این قرار بود: اگر مرد و سرپرست خانه دچار مشکلی در کار و کسب شده بود، بشقاب اول برای او کشیده می شد، اگر در خانه دختر بخت بسته ای بود، او باید زیر دیگ را روشن می کرد و موقع کشیدن، در دیگ را باز می کرد. رشته خشک کرده این پلو، برای رفع بی پولی داخل کیف قرار می گرفت. دختر یا پسر بخت بسته در هنگام کشیدن پلو باید از منزل خارج می شد و بعد مادر یا مادر بزرگ او بشقابی از برنج برایش می کشید و پشت در برده و می پرسید کی هستی؟ و او جواب می داد باز کن، مادر در را باز می کرد و بشقاب را به دستش می داد، آن شخص باید دو لقمه پلو را همان بیرون می خورد و بعد به داخل می آمد تا بختش گشوده شود.
چیدن سفره هفت سین
چیدن سفره هفت سین یکی از مهم ترین آداب استقبال سال نو بود که نچیدن آن معادل با نگون بختی در سال جدید به شمار می آمد. پارچه سفره هفت سین معمولا سفید و تمیز بود که هفت نوع خوردنی که با حرف سین آغاز می شد بر روی آن چیده می شد که شامل: سیر، سرکه، سماق، سمنو، سبزی، سنجد و سیب بود و با اشیا و مواد دیگر تکمیل می شد. اما آداب چیدن از این قرار بود که ابتدا سفره را در محل مناسبی در بالاترین قسمت اتاق پهن می کردند و یک جلد کتاب قرآن در وسط سفره گذاشته، کاسه آب و یک گلاب پاش در دو طرف آن قرار داده، آینه را در بالا و بشقابی آرد و نان بریده را در دو طرف آب و گلاب قرار داده و چهار گوشه سفره را با چهار شمعدان روشن می کردند که نشانه رحمت، گشاده دستی، روشنایی و خیر و برکت بود. مواد هفت سین نیز بر روی سفره قرار داده می شد که نشان از برکت، سلامتی، زایش، زیبایی و شادابی داشتند. اسفند برای رفع چشم زخم و شیرینی برای شیرین کامی بر سر سفره آورده می شد. یک کاسه آب که نارنجی در آن انداخته بودند هم جزو ضروریات سفره بود زیرا نام نارنج را (نا رنج) به معنی بدون رنج معنا می کردند و حضور این میوه را دافع درد و رنج می دانستند.
آداب نشستن بر سر سفره هفت سین
از زمانی که خانواده با بهترین لباسهای خود بر سر سفره گرد هم جمع میشدند، دیگر تمام حواسها متوجه خیر خواهی و خوش اقبالی بود و همه باید با خلق خوش، ابروی گشاده و لبخند بر لب بر سر سفره مینشستند و همه گفتگوها درباره خیر و خوشی و ذکر و دعا برای رفع بیماری، روا شدن حاجت و دفع بلا باشد. خواندن دعای “یا مقلب القلوب و الابصار” نیز بسیار مطلوب بوده است. با تحویل شدن سال و به صدا درآمدن توپ سال نو، همه به دیده بوسی و تبریک سال نو مشغول میشدند، کام خود را شیرین کرده و به شادی می پرداختند.
تفریحات نوروز تا روز سیزده
روزهای عید به دید و بازدید و شادی و تفریح میگذشت و رسم بر این بود که در این روزها کسی بداخمی و تندی نکند، پول یا مالی قرض نکند، نزد پزشک و دوا فروش هم نرود و خلاصه از هر مورد غم افزا و مکدر کننده دوری کند. البته زیارت اهل قبور و پخش نذری برای رفتگان جزو آدابی بود که هرچند غم افزا، اما موجب شادی روح رفتگان و در نتیجه بسیار پسندیده به شمار میرفت. دو سه روز اول عید برای دیدار از بزرگترها بود که از منزل پدر و مادر آغاز میشد و منازل دایی و عمه و دیگر بزرگان و دوستان میگذشت. در این دید و بازدیدها عیدیهایی هم رد و بدل میشد و به خصوص عروس و دامادها در اولین عید پس از ازدواج عیدی فراوانی میگرفتند. گشت و گذار و سفر هم در برنامه های روز چهارم به بعد بود و تفریح و استراحت معمولا تا روز سیزده ادامه داشت و در این روز به اوج خود میرسید.