کسی باورش نمی شد که در قرن بیست و یکم، چنین حمله ای به یک کشور مستقل در اروپا رخ دهد و پوتین چنین اقدامی را در دستور کار قرار دهد.
ساعدنیوز: امروز پس لرزه های جنگ اوکراین در قبض های گاز و برق شهروندان اروپایی خودش را نمایان کرده است به طوری که ما در اسکاتلند شاهد به آتش کشیده شدن قبوض برق بودیم. یک جنگ در بازار انرژی دنیا در جریان است و ضرر اصلی به نظر متوجه جیب شهروندان اروپایی است. آیا رهبران اروپایی از این پس لرزه ها بی خبر بودند و به پیروی از آمریکا در مقابل روسیه قرار گرفتند یا خیر ترجیح دادند که برای مصلحتی والاتر رفاه شهروندان اروپایی را قربانی تنش با مسکو بکنند؟
امیرعلی ابوالفتح: ماجرای اوکراین در اصل در یک سطح به تنش در روابط اوکراین و روسیه به عنوان همسایه مربوط است؛ در یک سطح بازنمود تنش میان روسیه و اروپا است و در یک سطح عالی تر، در اصل حاصل تنش میان دو ابرقدرت یعنی روسیه و آمریکا است. برای درک ریشه های اصلی این تنش طبیعتاً باید از رأس به سمت پائین حرکت کنیم.
اگر اختلافات آمریکا و روسیه بر سر نظم بین الملل پس از فروپاشی شوروی بهتر مدیریت می شد و به این نقطه نمی رسید و ترتیبات امنیتی در جهان طوری رقم می خورد که دغدغه های روسیه از سوی آمریکا محترم شمرده می شد، امروز شاهد این جنگ در شرق اروپا نمی بودیم.
اگر این تحلیل را بپذیریم، نمی توانیم بگوئیم که رهبران اروپایی می توانستند جلوی بحران انرژی در این قاره را بگیرند و اقداماتی در راستای جلوگیری از جنگ در اوکراین صورت دهند، و این کار را نکردند! این تصمیم باید در مسکو و واشنگتن گرفته می شد نه در بروکسل! در موضوعات امنیت اروپا، این آمریکا است که تصمیم گیرنده اصلی است نه کشورهای اروپایی و البته این موضوع ریشه در مسائلی دارد که در جای خود جای بحث دارد.
البته نمی خواهیم بگوئیم که اروپا به صورتی کورکورانه از امریکا در این خصوص پیروی می کند بلکه اروپا استراتژی هایی دارد که چنین رویکردی را در حوزه امنیت اروپا اقتضاء می کند. هرچند تاوان بی توجهی ها و بی تدبیری های آمریکا در مسأله اوکراین تا حد زیادی متوجه اروپا بوده و هست.
شاید رهبران اروپایی تصورش را هم نمی کردند که روس ها به اوکراین حمله کنند و تهدیدها را آن طور که باید، جدی نمی گرفتند. مقاله ای در واشنگتن پست منتشر شده که مدعی است که جامعه اطلاعاتی آمریکا کاملاً از این حمله مطلع بوده است! ولی به هر دلیلی، کسی باورش نمی شد که در قرن بیست و یکم، چنین حمله ای به یک کشور مستقل در اروپا رخ دهد و پوتین چنین اقدامی را در دستور کار قرار دهد.
اما این که آیا رهبران اروپایی می توانستند تدابیری برای مدیریت بهتر بحران انرژی در این قاره بعد از وقوع جنگ در اوکراین بیندیشند یا نه؟ من معتقدم که شاید در حوزه نفت می شد کاری کرد ولی در حوزه گاز ابداً راه حل کوتاه مدت وجود ندارد. طبیعتاً انتقال گاز به این سادگی نیست و جایگزین کردن روسیه با کشور یا کشورهای دیگر برای اروپا هزینه و زمان زیادی می طلبد.
به هر صورت، اروپا در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفته است و امروز جنگ در شرق اروپا، بازار انرژی را متلاطم ساخته و دودش هم به چشم شهروندان اروپایی می رود!
اروپایی ها امروز چنین فکر می کنند که اگر در اوکراین و در کی یف و لوهانسک و دونتسک در برابر پوتین صف آرایی نکنند، باید در وین، برلین و لندن با روسیه بجنگند.
ساعدنیوز: واقعیت این است که برخی از کشورهای اروپایی مثل آلمان به دلیل وابستگی بیشترشان به منابع گازی روسیه، زمستان سخت تری در پیش دارند. کار به جایی رسیده است که در ایالت های مختلف آلمان، مقامات محلی به شهروندان اجازه داده اند تا برای جمع آوری هیزم و استفاده از درختان خشک به جنگل بروند تا هیزم مورد نیازشان در فصل زمستان را جمع آوری کنند. اگر وضعیت به همین شکل پیش برود، آیا می توانیم انتظار بروز شکاف احتمالی در جبهه غرب بر علیه روسیه را داشته باشیم؟
امیرعلی ابوالفتح: این سؤال مربوط به آینده است و نمی توانیم با قطعیت تامی به آن پاسخ دهیم. فشارها وجود دارد ولی اروپایی ها ملاحظات اخلاقی، اعتقادی، فلسفی و ایدئولوژیکی خاص خودشان را در رابطه با جنگ اوکراین دارند. اروپایی ها امروز چنین احساس می کنند که در برابر ظلم و بی عدالتی قرار گرفته اند و باید مقاومت کنند. مصداق این مورد را در جنگ های دیگر هم می توانیم مشاهده کنیم. کمبودها وجود دارد ولی به دلیل فضایی که در اروپا شکل گرفته، مردم برای ارزش های به اصطلاح خودشان متعالی حاضرند این سختی را تحمل کنند.
اروپایی ها امروز چنین فکر می کنند که اگر در اوکراین و در کی یف و لوهانسک و دونتسک در برابر پوتین صف آرایی نکنند، باید در وین، برلین و لندن با روسیه بجنگند. با این وجود، ما نمی دانیم که در پایان زمستان، وضعیت به چه شکلی خواهد بود؟ آیا بحران به وجود آمده به گونه ای مدیریت خواهد شد که نارضایتی ها کم رنگ شود یا خیر؟ ما فعلاً پاسخ این سؤال را نمی دانیم. ولی راه حل هایی برای این کار وجود دارد. شاید با کار فرهنگی و تنوع بازارها و کمک گرفتن از قطر، کانادا و آمریکا بتوانند وضعیت موجود را بهتر مدیریت کنند.
برخی از شواهد نشان می دهد که اروپا زمستان سختی را در پیش دارد و برخی شواهد هم می گویند که سناریو به آن بدی که برخی ترسیم می کنند نیست. باز تکرار می کنم که اروپا در مدیریت بحران در شرق اروپا نقشی ندارد و این ایالات متحده آمریکا است که باید مشکلاتش را با روسیه حل کند تا آرامش به این منطقه بازگردد. بنابراین، خروج یک کشور یا دو کشور اروپایی از این اتحاد به معنای شکست غرب نیست چون اصولاً بحث اصلی میان اروپا و روسیه نیست!
این آمریکا است که باید نقش روسیه در نظم نوین جهانی بپذیرد و دغدغه های امنیتی مسکو را به رسمیت بشناسد تا آرامش به منطقه بازگردد. خواه این کار با جدا شدن بخشی از خاک اوکراین رخ دهد خواه با مصالحه در مناطق دیگر!
نکته مهمی که باید مدنظر قرار گیرد این است که آمریکا خیلی دغدغه مشکلات شهروندان اروپایی را ندارد، مگر این که در داخل آمریکا کار به جایی برسد که شهروندان آمریکایی به واشنگتن فشار بیاورند. آمریکا معتقد است که اروپا برای بقای خود و آزادی اش باید این ایثار را بکند مگر این که بخواهد زیر چکمه های پوتین له شود! بخشی از اروپایی ها هم این موضوع را پذیرفته اند!
هنوز کارد به استخوان نرسیده است و من نمی توانم به صورت قطعی بگویم که شرایط در پایان زمستان به چه وضعی خواهد بود.