مصریان باستان یکی از مردمانی بودند که دارای تمدن و شیوه زندگی خاص در زمان های قدیم بودند.آنها حدودا 3000 سال پیش از میلاد مسیح در کشور مصر زندگی می کردند و با این وجود دارای زندگی ای مدرن و در عین حال متفاوت با مردمان آن زمان داشتند.با این وجود برخی رازها در مورد این افراد باستانی وجود دارند که شاید در مورد آنها هیچ اطلاعی نداشته باشید.
اهمیت مصر
مصر از دیدگاه سیاسی و فرهنگی یکی از مهمترین کشورها در جهان عرب و خاورمیانه است، بسیاری از شهروندان مصری به ریاست سازمان های بین المللی ملی و منطقه ای رسیده اند و دانشگاه الازهر مهمترین مرکز مذهبی (اهل سنت) جهان اسلام در این کشور قرار دارد.
آداب و رسوم مردم مصر باستان
وقتی به مصر باستان فکر می کنید اولین چیزهایی که به ذهن تان می رسد چیست؟ اهرام، درست است؟ شاید فراعنه؟ اما مصر باستان چیزهای خیلی بیش تری دارد! مصر یکی از موفق ترین، پیشرفته ترین و ماندگارترین تمدن های تاریخ بوده است. مصر جزو آن دسته کشورهایی است که سنت و آداب و رسومی خاص در آن جریان دارد.
دین مردم مصر باستان
دین در مصر بالای همه چیز و پایین همه چیز بود. دین در هر یک از مراحل و به هر شکل از اشکال آن از توتم تا فلسفه الهی وعلم لاهوت در آن سر زمین وجود داشت و اثر آن در ادبیات و شکل حکومت و هنر و هر چیز دیگر جز اخلاق آشکار بود. جز سرزمین های روم و هند در هچ جای دیگر جهان به اندازه مصرخدایان متعدد وجود نداشت.
فرد مصری می گفت که آغاز آفرینش از آسمان شروع شده و آسمان و رود نیل پیوسته بزرگترین رب النوع او بشمار می رفت. ماه یکی از خدایان و شاید کهنه ترین خدایی بود که در مصر مورد پرستش بود ولی در مراسم دینی رسمی خورشید عنوان بزرگترین خدا را داشت.
خورشید را گاهی به نام خدای برین ((رع)) می پرستیده اند و آن را پدر درخشنده ای می دانستند که مادر زمین را با شعاعهای نافذ نور و حرارت خویش باردار ساخته است.
گاهی نیز خورشید را همچون گوساله مقدسی تصور می کردند که در هر بار ولادتش تجدید می شد و با جلال تمام برروی کشتی فلکی صفحه آسمان را طی می کرد و همان گونه که مرد سال خورده به طرف گور خویش سرازیر می شد او نیز به طرف مغرب سرازیر می شد.
مصریان قدیم بز نر و گاو نر را به شکل خاصی تقدیس می کردند و آنهارا رمز و نماینده نیروی جنسی خلاق می دانستند. درپایان کار خدایان رنگ آدمی پیدا کردند اگر صحیح تر گفته شود انسانها به شکل خدایان در آمدند.
مصریان قدیم بز نر و گاو نر را به شکل خاصی تقدیس می کردند و آنهارا رمز و نماینده نیروی جنسی خلاق می دانستند. درپایان کار خدایان رنگ آدمی پیدا کردند اگر صحیح تر گفته شود انسانها به شکل خدایان در آمدند.
این خدایان بشری مصری مانند خدایان یونانی چیزی جز مردان و زنان بر جسته ای نبودند که اندام درشت پهلوانی داشتند ولی همه آنان با استخوان و گوشت وخون آفریده شده بودند، گرسنه می شدند و خوراک می خوردند تشنه می شدند و آب می نوشیدند، عشق می ورزیدند و زناشویی می کردند، دچار خشم و غضب می شدند و می کشتند و در آخر کار به سالخوردگی می رسیدند و از جهان می رفتند.
این خدایان -یعنی رع و آمون و اوزیریس بزرگترین رب النوعهای مصری بودند. باگذشت زمان رع و آمون و خدای دیگری به نام پتاح درهم آمیخته شد و به صورت سه مظهر یاتجلی خدای یگانه ای در آمد که هرسه را فرا می گرفت.
مصریان راعقیده بر آن بود که اوزیریس نیل دوباره زنده می شود و همه گیاهان پس از مرگ زندگی را از سر می گیرند. انسان نیز می تواند بعد از مردن دوباره به زندگی باز گردد. این که جسد مردگان درخاک خشک مدتهای دراز صحیح و سالم می ماند ازعواملی است که عقیده خلود راهزاران سال در مصر باقی نگاه داشته است.
باوجود این باید دانست که دین مصری چندان توجهی به اخلاق نداشته است کاهنانی که همه وقتشان مصرف فروختن افسون و خواندن عزایم و پرداختن به آداب سحر و جادو می شد وقت آن را پیدا نمی کردند که اصول اخلاقی را به مردم بیاموزند.
خود خدایان برای آزردن یکدیگر از سحر و جادو و افسون مدد می گرفتند. ادبیات مصر قدیم پر از نام جادوگرانی است که باگفتن یک کلمه دریاچه ای را می خشکانیده یا دست و پای جداشده ای را به بدن می چسبانیده یامردگان رادوباره به رندگی باز می گردانیدند. هرشاه جادوگران خاصی داشت که به او کمک و راهنمایی می کردند مردم چنان معتقد بودند که فرعون را نیرویی جادوای است که با آن می تواند از آسمان باران فرود آورد یاسبب فیضان رودنیل شود.
روایت دیگر مربوط به مصر باستان این است که وقتی ملکه یا پادشاهی از دنیا می رفته نرده بانی برایش قرار داده می شده تا روحش به بهشت برود و معتقد بودند اگر کسی از زیر این نردبان رد بشود آن روح در زمین اسیر می شود و نمی تواند به آسمان برود. دیگر اینکه قبل از اختراع چوبه دار مجرمان را از نردبان آویزان می کردند و معتقد بودند که روح آنها زیر نردبان باقی می ماند و همچنین اعتقاد داشتند وقتی یک فرعون می میرد یک پرنده که همانا روح اوست از دهان او خارج می شود.
زندگی پس از مرگ
مصریان باستان به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند و همه مردم از فقیر تا غنی و حتی فرعون تمام تلاششان بر ابن بود تا در طول حیات وسایل رفاه و آسایش خود را برای زندگی در جهان پس از مرگ تدارک ببینند.
طبق همین اعتقاد بود که در آرامگاه اشراف و فراعنه ظروف و اثاثیه و زیورآلاتی قرار می دادند تا در دنیای دیگر از آنها استفاده کنند. همچنین روی تابوت شاهان صحنه هایی از زندگی و جشن و شکار و پیروزی بر دشمن را ترسیم می کردند.
آنها حتی از دوران جوانی به فکر تهیه و تدارک اسباب مرگ خود بودند و اعتقاد آنها به زندگی پس از مرگ چنان قوی بود که به خاطر مرگ نزدیکان خود نیز زیاد گریه و زاری نمی کردند.
آنها معتقد بودند که کا یا روح آزاد شده مرده برای زندگی جاودانه در سرزمین مغرب (دنیای مردگان) به کالبد و جسم سالم نیاز دارد تا در آن حلول کند به همین خاطر بدن مرده را مومیایی می کردند تا جسم او تا وقتی که روح آزادش از راهروی مات برنگشته سالم بماند. همچنین پس از مومیایی جسد مرده را داخل تابوتی که هم اندازه و قالب بدنش ساخته شده بود قرار می دادند تا کالبدی آماده برای بقای روح فرعون در سرزمین مغرب باشد.
مصریان باستان معتقد بودند هر موجود زنده همزادی دارد که با مرگ او فوراً از بین نمی رود. به همین دلیل کنار جسد مومیایی غذاهای پیشکشی می گذاشتند تا همزاد (کا) از آنها تغذیه کرده و تا زمانی که روح آزاد (با) از راهروی مات بازنگشته سالم بماند. با بازگشت روح آزاد همزاد (کا) هم در کالبد مومیایی وارد می شد تا با هم به بهشت ابدی سفر کنند.
هرودوت مورخ یونانی عهد هخامنشیان در کتاب "تواریخ" خود از مشاهدات خود درباره نحوه مومیایی های مصریان چنین نوشته است: " مصریان پس از شستن مرده در رود نیل مغز مرده را با چنگکی از راه بینی بیرون می کشیدند و درون جمجمه را شستشو می دادند. سپس با سنگی لب تیز پهلوی مرده را می شکافتند و جگر، شش، معده و روده ها را در آورده و داخل چهار کوزه سفالین می گذاشتند. آنگاه درون شکم را با شراب خرما می شستند و بر آن داروهای معطر می پاشیدند و آن را با گیاه های خوشبو پر می کردند.
سپس شکاف پهلو را می دوختند و جسد را به مدت هفتاد روز در حمامی از مایع دارویی قرار می دادند و بعد از این مدت آن را بیرون آورده و با نوارهای آغشته به موم جسد را محکم نوارپیچ می کردند و روی آن نشانه های طلسم قرار می دادند. راهبان در حین این کار مدام وردهای جادویی می خواندند تا روح شیاطین از مرده دور شود . "
گشودن دهان مومیایی یادآور دیدار هوروس با پدرش آزیریس است که در آن هوروس با تیشه ای چشم و گوش و زبان پدر مرده را باز کرد تا هم چشمی را که در نبرد باست از دست داده بود به او نشان دهد و هم خبر پیروزی را به گوش پدر برساند و هم با لمس لبان پدر قدرت فرمانروایی بر خدایان را از او دریافت کند.
کارگزاران و خویشاوندان مرده مجبور بودند تا تمام جزئیات مراسم آیینی را به دقت انجام دهند. چرا که معتقد بودند اگر بخشی از مراسم درست انجام نشود مرده در جهان زیرین به روحی خبیث بدل شده و بازماندگان را آزار خواهد داد. پس از این مراسم جسد را داخل تابوتی از سنگ یا چوب سخت قرار می دادند و داخل تابوت هم انواع لوازم و ابزار زندگی روزمره مرده را می گذاشتند. داخل بعضی از تابوت ها پاپیروسهایی از کتاب مرگ قرار می دادند تا مرده در آن دنیا با خواندن کتاب مسیر رسیدن به راهروی مات را گم نکند.
کاهنان کتابهای مرگ را روی طوماری از برگ پاپیروس نوشته و در بازار می فروختند. مردم عادی هم به امید اینکه با داشتن این کتاب می توانند به سوالات خدایان جواب داده و از دروازه ها عبور کنند آنها را خریده و در خانه نگهداری می کردند یا در مقبره خود قرار می داند. کاهنان به احترام خدایان بر روی صورت مومیایی شده فرعون ماسکی طلایی قرار داده و بر درپوش تابوت او جملات جادویی برای حفاظت روح فرعون از شیاطین می نوشتند.
در قدیم رسم بر آن بود که همراه فرعون تعدادی از نوکران و برده ها را زنده زنده دفن می کردند تا فرعون در دنیای مرده ها و به کمک آنها بتواند دوباره بر مردم حکومت کند. اما به مرور زمان این رسم برچیده شد و به جای آنها مجسمه هایی از ساحران نوکران و خدایان را داخل تابوت فرعون قرار دادند.
روح آزاد مرده (با) مجبور بود از دروازه های خدایان عبور کند تا به قرارگاه آزیریس در راهروی مات برسد. از آنجا که در هر دروازه خدایان نگهبانی وجود داشت مرده می بایست ثابت می کرد که در طول زندگی چه کارهایی را در حق خدایان و فرزندان آنها (فراعنه) انجام داده تا اجازه عبور از دروازه ها را به دست آورد. با عبور از دروازه های خدایان مرده به آخرین و مهمترین دروازه یعنی راهروی مات می رسید.
در این جا یکی از خدایان قلب مرده را در آورده و روی یکی از کفه های ترازوی مات قرار می دهد. اگر قلب مرده سبکتر از پر باشد یعنی در زندگی کارهای خوبی انجام داده و تمام عمر در خدمت فرعون و خدایان بوده پس لیاقت آن را دارد که نزد آزیریس برود.
اما اگر قلبش سنگینتر از پر باشد یعنی در دنیای زنده ها کارهای بد و زشت زیادی انجام داده و به پسر خدایان (فرعون) خدمت نکرده پس مستوجب عذاب و نابودی است و باید توسط شیطان آموت (سگی با سر تمساح که زیر وزنه نشسته است) بلعیده شود.
پوشش مردم مصر باستان
پوشش مردم در زمان مصر باستان، امر بسیار مهمی محسوب می شد. مردم مصر باستان نسبت به پاکیزگی و ظاهر شخصی خود خیلی نکته سنج بودند. افرادی که سر و وضع مناسبی نداشتند و به عبارتی آراسته نبودند، به عنوان مردم فرومایه در نظر گرفته می شدند. حتی در زمانی که در اکثر کشورهای اروپایی، پوشش زنان راحت نبود و به دلیل رواج پدرسالاری در قرن نوزدهم میلادی، زنان و حتی مردان در چنین کشورهایی با چالش هایی در زمینه لباس پوشیدن روبرو بودند، در مصر باستان، زنان و مردان در دید مردم برابر بودند و مد و طراحی لباس آن دوره برای هر دو جنس مرد و زن تقریباً باهم مشابه بود. مد در مصر باستان، بسیار ساده تلقی می شد و در بسیاری از موارد، لباس مردان و زنان تفاوت خاصی باهم نداشتند. درواقع، فقط در دوره امپراتوری قدیمی مصر، زنان طبقات اجتماعی بالاتر لباس های بلندتری می پوشیدند که بالاتنه ی آن ها را هم می پوشاند، ولی زنان طبقه کارگر از همان لباس ساده ای که شبیه به پدران، همسران و پسران خود بود، استفاده می کردند.
هم زنان و هم مردان از لوازم آرایشی و جواهرات استفاده می کردند. مردم مصر در آن زمان اعتقاد داشتند که استفاده از سنگ طلسم به عنوان جواهر، از صاحب آن حفاظت کرده و به او نیرو می بخشد. کتانی را که کشاورزان برداشت می کردند، به عنوان مواد اولیه برای دوخت پارچه ای نازک برای لباس مورداستفاده قرار می گرفت. مردان طبقه کارگر، لنگ های نخی، دامن های کوتاه، یا پیراهن های بلندی که با کمربند بسته می شدند به تن می کردند. این دامن ها از یک تکه کتان مستطیل شکل تهیه می شد که دور بدن جمع می شد و روی کمر گره می خورد. مردان ثروتمند هم لباس هایی مانند پیراهن هایی که بلندی آن ها تا زانو می رسید، لنگ نخی یا دامن می پوشیدند و خود را با جواهراتی مانند رشته های مهره، بازوبند و دستبند می پوشاندند. زنان طبقه کارگر، پیراهن هایی تمام قد با دامن های کاملاً تنگ می پوشیدند. زنان ثروتمند هم ظاهر خود را با آرایش، گوشواره، دستبند و گردنبندهای مختلف می آراستند.
اعضای خانواده جداگانه صبحانه می خوردند
در آن زمان رایج نبود که اعضای خانواده، به ویژه خانواده های اشراف، صبحانه را در کنار یکدیگر بخورند. بزرگ خانواده صبحانه را به تنهایی می خورد. خدمتکاران صبحانه ی او را بعد از حمام صبحگاهی اش می آوردند. اما زنان صبحانه را در حین آرایش صبحگاهی خود یا درست بعد از آن می خوردند. اعضای خانواده عصرها یا شب ها دور یک میز جمع می شدند. شراب نقش مهمی در وعده های غذایی مردم مصر باستان داشت.
برابری زنان با مردان
زنان در مصر باستان به جز اشتغال تقریبا در تمام حوزه ها با مردان برابر بوده اند. زنان می توانستند با هرکس که می خواهند ازدواج کنند و از او جدا شوند؛ هر شغلی که دوست دارند داشته باشند (با محدودیت های مشخص)، دارایی خود را اداره کنند، هر چیزی را که می خواهند خرید و فروش کنند، آزادانه سفر کنند و … .
در ضیافت ها یک مومیایی چوبی برای مهمانان به نمایش در می آمد
تصویر زیر نقاشی ای اثر ادوین لانگسدن لانگ است و «ضیافت مصری» نام دارد. در این نقاشی خدمتکاران یک مومیایی را در برابر مهمانان یک ضیافت بزرگ به دنبال خود می کشند. مومیایی واقعی به نظر می رسد. اما ماجرای آن چیست؟
هرودوت، تاریخ نگار مشهور یونانی اظهار می کند که در آن زمان تندیس چوبی ای که نماد مردگان بود برای مهمانان به نمایش در می آمد تا کوتاه بودن زندگی را به آن ها یادآوری کند. این کار با ادای این جملات انجام می شد: «به او (مومیایی چوبی) نگاه کنید، بیاشامید و از زندگی خود لذت ببرید چون شما هم بعد از مرگ اینگونه خواهید شد!»
علاقه ی زیادی به حیوانات خانگی داشتند
مردم مصر باستان یکی از اولین مردمانی بودند که جانوران را به عنوان حیوانات خانگی نگهداری می کردند. آن ها علاقه ی زیادی که به گربه ها داشتند، اما سگ ها، لک لک ها، بازها و میمون ها هم از حیوانات مورد علاقه ی آن ها بودند. طبق برخی شواهد، میمون ها و سگ ها برای کمک به سربازان در حفاظت از قلمروی سرزمین مصر استفاده می شدند. مردم مصر باستان هم به اندازه ی ما به حیوانات خانگی شان اهمیت می دادند. صاحبان حیوانات خانگی دوست داشتند آن ها را در زندگی بعد از مرگ شان هم ببینند، به همین دلیل حیوان خانگی مردگان را هم مومیایی می کردند و آن ها را در مقبره ی صاحبان شان قرار می دادند.
از مخروط های معطر بر روی سرهایشان استفاده می کردند
مردم مصر باستان توجه زیادی به رایحه ها داشتند. آن ها از روش های مختلفی برای خوشبو کردن فضای اطراف خود استفاده می کردند که یکی از آن ها قرار دادن مخروطی حاوی کندر بر روی سرهایشان بود. دروون این مخروط ها موم یا دمبه ی ترکیب شده با نوعی صمغ خوش بو، عصاره ی دارچین و دیگر مواد معطر وجود داشت. مصری ها این مخروط ها را روی سر خود قرار می دادند و با روبان به کلاه گیس هایشان می بستند. در هوای گرم سرزمین مصر، موم یا دمبه شروع به ذوب شدن می کرد و عطر آن در اطراف شخص پراکنده می شد. علاوه بر این، عطرهای گیاهی حشرات خونخوار را دور می کردند.
کفش های خاص می پوشیدند
مردم مصر باستان اغلب پابرهنه بودند. حتی فرعون ها هم اینگونه بودند. آن ها خدمتکاران مخصوصی داشتند که وظیفه ی آن ها حمل صندل های فرمانروایان بود. گاهی کف صندل های اشراف با تصویر چهره یا نام دشمنان آن ها تزئین می شد تا آن ها را به صورت نمادین پایمال کنند. به علاوه، مردم مصر باستان اعتقاد داشتند مردگان بعد از مرگ به صندل هایشان نیاز پیدا می کنند، به همین دلیل در مقبره هایشان همیشه صندل های افراد را جایی در نزدیکی اجسادشان قرار می دادند. صندل های فرعون ها اغلب از طلا ساخته می شد. با این حال، حتما در واقعیت راه رفتن با این صندل های طلا سخت بوده است. و همچنین زنان و مردان از صندل های ساخته شده از پاپیروس به عنوان کفش استفاده می کردند. صندل های ساخته شده از الیاف گیاهی یا چرم، مدل های رایج کفش محسوب می شدند.
کودکان مدل موی ویژه ی خود را داشتند
مردم مصر باستان، به ویژه آن هایی که از طبقه ی اشراف بودند، موهای خود را می تراشیدند و از کلاه گیس استفاده می کردند. اما دختران و پسران کوچک آرایش موی متفاوتی داشتند، در واقع بخشی از موهای آن ها را می تراشیدند و دسته ای از موها را به یک سمت باقی می گذاشتند. به این مدل مو «دسته موی جوانی» گفته می شد و کودکان تا زمانی که به سن بزرگسالی برسند این آرایش مو را داشتند.
در تصویر زیر این مدل مو را در نقاشی های مقبره ی یک مقام عالیرتبه ی مصر باستان به نام «نبامون» می بینید که وظیفه ی حسابرسی به محصولات زمین های زراعی را بر عهده داشت. در این نقاشی نبامون، همسرش (زنی که مخروط به سر دارد) و یکی از سه دختر او را با آرایش موی کودکان مصری می بینید. برخی معتقدند این مدل مو از ابتلا به شپش جلوگیری می کرد اما ممکن است علت مذهبی هم داشته باشد.
اهمیت شراب به حدی بود که برای پرداخت دستمزدها استفاده می شد
مردم مصر باستان اعتقاد داشتند «اوسیریس» خدای زندگی بعد از مرگ بود که درست کردن شراب را به آن ها یاد داد. البته آن ها به جای جوشاندن، از روش دیگری با سرما آبجو را درست می کردند. شرابی که در مصر باستان تهیه می شد با شکل امروزی آن بسیار متفاوت بود چون به غلظت شیر، ترش و کمی تلخ بود و عطش مصریان را کاملا رفع می کرد. شراب به همراه نان سرو می شد و دستمزد سربازان، مقامات و کارگران هرم ها بود. حتی فرعون ها در زمان ازدواج متعهد می شدند که به همسرشان هر روز ده تکه نان و دو کوزه شراب بدهند.
مومیایی ها جای خود را به پرتره های ترحیمی دادند
بعد از آنکه مصر به بخشی از امپراطوری روم تبدیل شد، بسیاری از آداب و رسوم های باستانی تغییر کردند. برای مثال، ماسک های تدفین جای خود را به پرتره های مومیایی فایوم دادند. به لطف آب و هوای خشک سرزمین مصر، این پرتره های ترحیمی به خوبی محفوظ می ماندند. این پرتره ها به ما نشان می دهد که مردم آن دوره، مثل مصری هایی که آداب و رسوم رومی را پذیرفته بودند و یونانی هایی که نوادگان دودمان بطلمیوسی بودند، دقیقا چه چهره ای داشتند.
این پرتره ها چهره های جوانی را نشان می دهند چون مدت ها قبل از مرگ افراد ترسیم می شدند. در این تصاویر تزئینات با دقت زیادی ترسیم می شدند چون اعتقاد بر آن بود که شخص متوفی در زندگی بعد از مرگش به این وسایل نیاز دارد. تاکنون نزدیک به ۹۰۰ پرتره باقی مانده است و حتی امروزه هم این تصاویر با آن رنگ های درخشان باعث حیرت ما می شوند.
طراحی رقص مهم تر از لباس رقصنده ها بود
رقص نقش مهمی در زندگی مصریان باستان داشت. با این حال ، مردان و زنان هرگز در حال رقصیدن با هم نشان داده نمی شوند. گروه های رقص برای اجرا در مهمانی های شام ، ضیافت ، خانه های اقامتی و حتی معابد مذهبی در دسترس بودند. برخی از زنان حرمسرای ثروتمند در زمینه موسیقی و رقص آموزش دیده بودند. آنها برای خانواده سلطنتی همراه با نوازندگان مردی که با گیتار ، لایر و چنگ نوازندگی می کردند ، می رقصیدند.
گروه های حرفه ای از خوانندگان ، موسیقیدانان و رقاصان اغلب در جشنواره های مهم و خدمات تشییع جنازه اجرا می کردند. این گروهها در پادشاهی های قدیم و میانه به عنوان "اجرا کنندگان موسیقی" نامیده می شوند.
همچنین می توان از خنر برای توصیف گروهی از خوانندگان استفاده کرد. و رقاصان از طریق یک دفتر ترتیب می دهند. دانشمندان ویکتوریایی اغلب اصطلاح خنر را با حرمسرا اشتباه می گرفتند زیرا درک ضعیفی از تصویرها و تفاوت های فرهنگی وجود داشت. خنرها به عنوان سرگرم کننده مراسم مذهبی به تصویر کشیده می شوند و پادشاهان درگذشته را سرگرم می کنند ، اما ممکن است خنر فقط مذهبی نباشد.
خنر در معابد هاتور ، بت ، وپوواوت و هوروس یونموتف استفاده می شد. برخی از خنرها دوراندیش بودند و از صندلی دائمی خود برای ارائه خدمات خود مطابق داستان روددت حرکت می کردند. رقاصان همچنین به منظور حمایت از خود کارهایی را در خارج از نمایش اجرا کردند.
انواع اصلی آنری که تصور می شد وجود داشته است انواع مربوط به فرقه ها و معابد ، پادشاه و املاک تشییع جنازه است. به نظر می رسد تا آخرین روزهای پادشاهی قدیم زن تحت سلطه و سرپرستی زنان بوده است. رقاصان و موسیقیدانان خارجی بیشتر در پادشاهی جدید نمایان شدند.
مصر سرزمین شگفت انگیز و اسرار آمیزی است و انسان را وا میدارد که به این سرزمین رمزآلود سفر کند.