تعریف هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی توسط پیتر سالووی و جان مایر به عنوان توانایی وقوف بر احساسات خود و دیگران، تشخیص بین احساسات مختلف و اطلاق آن ها و استفاده از اطلاعات عاطفی برای کنترل تفکر و رفتار تعریف شده است. این تعریف بعدها به چهار توانایی اصلی تقسیم شد:
- شناسایی هیجانات
- کاربرد هیجانات
- کنترل هیجانات
- درک هیجانات
این توانایی ها متمایز و در عین حال با یکدیگر مرتبط هستند. هوش هیجانی، در واقع رمز موفقیت در زندگی است. علی رغم اینکه نظریه های هوش هیجانی در سال 1990 مطرح شدند، از آن زمان تاکنون مطالب زیادی درباره این موضوع نوشته شده اند. از نظر برخی افراد هوش هیجانی و ضریب احساسی، حتی از ضریب هوشی اهمیت بیشتری دارند.
هوش هیجانی و موفقیت
پیش از این گفته شده بود که هوش هیجانی، مهمترین عامل تعیین کننده موفقیت در زندگی است. گرچه این لزوماً درست نیست، با این وجود هوش هیجانی به موفقیت مربوط می شود. تحقیقات، ارتباط بین هوش هیجانی و طیف گسترده ای از مهارت ها مانند تصمیم گیری یا دستیابی به موفقیت تحصیلی را یافته است. هوش هیجانی و توسعه هوش هیجانی، به طور فزاینده ای در کودکان و نوجوانان مورد مطالعه قرار گرفته است.
نشان داده شده است که هوش هیجانی، نتایج مثبت اجتماعی و تحصیلی را در کودکان پیش بینی می کند. یک مطالعه طولی روی کودکان سه تا چهار ساله که توسط Denham و همکاران انجام شد، از رتبه بندی تنظیم عاطفی و دانش هیجانی کودکان استفاده کرد. سطح بالاتری از تنظیم عاطفی و دانش هیجانی شایستگی اجتماعی را در سه تا چهار سالگی و بعداً در مهد کودک پیش بینی می کنند.
تاریخچه هوش هیجانی
اگر منظورمان صرفاً توجه به نقش و اهمیت هیجان و احساسات در رفتار و #تصمیم گیری باشد، باید بگوییم که هوش هیجانی چند هزار سال (حداقل در حد یونان باستان) قدمت دارد.
تعریف طبع چهارگانه برای انسان و به کار بردن مفاهیمی مثل خُلق، نمونه هایی از توجه به نقش هیجانات در رفتار و تصمیم انسان هستند.
طی یک قرن اخیر هم، در زمینه ی هیجانات و نمایش آن ها در قالب زبان بدن و چهره و رفتار، و نیز پاسخ های هیجانی بدن انسان، مطالعات گسترده ای انجام شده که چارلز داروین و پل اکمن از پیشتازان آن بوده اند.
نقش احساسات در تصمیم گیری هم، چیزی است که در تحقیقات متعدد، از جمله کارهای دنیل کانمن و همکارانش، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.
بنابراین می توانیم بگوییم هوش هیجانی تلاش برای تعریف یک چارچوب جدید بر اساس دانسته های قبلی است و نه خلق یک علم جدید.
اما اگر بخواهیم تاریخچه هوش هیجانی را بر اساس به کار بردن این اصطلاح و ترویج آن بسنجیم و بررسی کنیم، می توانیم بگوییم هوش هیجانی با پیتر سالووی (Peter Salovey) و جان مایر (John D. Mayer) در سال ۱۹۹۰ آغاز شده و در ادامه توسط کسانی مانند دنیل گلمن و بار-اُن توسعه و رواج یافته است.
نشانه های هوش هیجانی پایین
- گرفتار جر و بحث های متعدد می شوند
- متوجه احساسات دیگران نیستند
- فکر می کنند که دیگران زیادی حساس اند
- از شنیدن نقطه نظرات دیگران سر باز می زنند
- بابت اشتباهات خود دیگران را مقصر می دانند
- توانایی مواجهه با موقعیت های هیجانی را ندارند
- مستعد انفجار ناگهانی احساسات هستند
- در حفظ روابط دوستانه موفق نیستند
- قادر به هم حسی با دیگران نیستند
14 نشانه که هوش هیجانی بالایی دارید
- در مورد آدم هایی که نمی شناسید، کنجکاو هستید.
- رهبر شایسته ای هستید
- نقاط قوت و ضعف تان را می شناسید
- به خوبی به همه چیز توجه می کنید
- دقیقا می دانید از چه چیزی ناراحت هستید
- با اغلب آدم ها کنار می آیید
- عمیقا تمایل دارید فرد بااخلاق و خوبی باشید
- با حوصله و شکیبایی به دیگران کمک می کنید
- در خواندن حالات چهره ی آدم ها ماهر هستید
- پس از سقوط، به سرعت کمر راست می کنید
- ویژگی های افراد را به درستی حدس می زنید
- به صدای درونی تان اعتماد می کنید
- همیشه به خودتان انگیزه می دهید
- می دانید در چه مواقعی جواب منفی بدهید
راه های افزایش هوش هیجانی چه هستند؟
در این قسمت به راهبردهایی برای تقویت و افزایش هوش هیجانی می پردازیم:
- در احساسات خود تأمل کنید.
- از دیگران نظر بخواهید.
- قبل از بیان احساسات خود کمی مکث کنید.
- در مورد چرایی پدیده ها از دیگر افراد نظر بخواهید.
- هنگام انتقاد، بر احساس توهین و متهم شدن خود واقف باشید و از خود بپرسید: چه چیزی می توانم یاد بگیرم؟
- کارهای گروهی انجام دهید.
- برقرار کردن ارتباط چشمی را تمرین کنید.
- احساسات خود را بپذیرید.