سروش روز چه روزی است؟
سروش و جشن سروشگان - در اوستا به صورت sraoša- یا seraoša و در فارسی میانه مانوی به صورت به معنی "شنیدن"Ösrõšahrãy یا srõšãw آمده است. این واژه از ریشه ی sru اشتقاق یافته است و در اوستا هم به معنی "فرمانبرداری" به کار رفته است و هم نام یکی از ایزدان است.
سروش ایزدی است که زمزمه کردن (نیایش) را به مردم آموخت. او ایزدی است که قبل از طلوع آفتاب بانگ زده و مردم را برای نیایش پروردگار فرا میخواند. او از ایزدان بزرگی است که بر نظم جهان مراقبت دارد.روز سروش در ماه فروردین از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و ایرانیان در این روز به عبادت و نیایش پروردگار پرداخته و به معابد می رفتند.
ایزد سروش بر فراز کوه البرز کاخی دارد، با یک هزار ستون که به خودی خود روشن و ستاره نشان است. گردونه ی او را در آسمان، چهار اسب نر درخشان و تیزرو با سم های زرین می رانند. هیچ موجودی از ایشان پیشی نمی گیرد و بدین گونه است که او دشمنان خود را هر کجا که باشند، دستگیر می کند. سروش همیشه بیدار است و هرگز به خواب نمی رود و مخلوقات مزدا را پاسبانی می کند و برای محافظت نوع بشر هر روز و هر شب، سه بار به دور زمین می گردد. نماد مادی سروش خروس نام نهاده شده که با بانگ بامدادی خود مردم را به ستایش خداوند بخواند.
نماد جشن سروشگان
خروس و به ویژه خروس سپید از گرامی ترین جانوران در نزد ایرانیان به شمار می رفته و به سبب بانگ بامدادی ، نماد سروش دانسته شده است.
سروش چه خصوصیاتی دارد؟
قوی بازو ،چست و چالاک ، چابک ترین در میان جوانان ، شهریار جهان، دارنده ی سلاح سخت، دارای سلاح آخته، دارای ابزار مینوی یعنی "اهونور" ، "یسنوکرتی" و "فشوشومانتره" ،"تنومانتره" یعنی دارای پیکری با کلام مقدس ، پاک ترین و رد (:سرور) پاکی ، دارای اندیشه ای والا ، خوش سخن ، نگهبان آفریدگان، پاسبان سرار گیتی و پناه دهنده ی بینوایان .
سروش در میان ایزدان نخستین کسی است که زبان به ستایش خداوند و نیایش امشاسپندان گشود. نخستین کسی که مراسم مذهبی به جای آورد و پنج گاتهای زرتشت را بسرود. ایزد سروش بر آن است تا نیروهای اهریمنی چون "خشم"، "کنده یا مستی" ، "بوشاسپ یا خواب و تنبلی" (و مهمتر از همه " دروغ" را از میان ببرد.
سروش نابود کننده ی دیو آز و خشم است و به همراه مهر و رشن (دو ایزد باستانی ایرانیان) اعمال انسان ها را سنجیده و به نیکو کاران پاداش و به بدکاران کیفر می دهد. او فرمانروا و دهبد جهان است. بر تمامی ارزه (کشور غربی) و سوه (کشور شرقی) فرمانروایی دارد. او نگهبان تن در جهان است و برای نگهبانی آفریدگان،همواره بیدار و هوشیار بر گرد جهان می گردد. هفدهمین روز هر ماه به نام ایزد سروش به عنوان پیام آور غیب و پیک ایزدی شناخته می شود.
سروش در ادبیات پارسی
براساس مطلب جشن سروشگان یا سروش روز یا جشن هفده روز باید بدانید که سروشگان با نام های sraoša یا seraoša در اوستا آمد که هم از کلمه فرمانبرداری (sru) مشتق می شود و هم اشاره ایست به نام ایزد سروش. پیرامون جشن سروشگان یا سروش روز یا جشن هفده روز باید بدانید که سروش در شاهنامه به عنوان اولین موجود ماوراءالطبیعی بوده که از آن یاد شده است. در داستان کیومرث بصورت پری پلنگینه پوش ظاهر شده و توطئه های اهریمنان را بر وی آشکار می سازد. او باری دیگر و یک سال پس از کشته شدن و سوگ سیامک بر کیومرث ظاهر می شود و او را به نبرد مجدد با اهریمنان دعوت می کند. سروش با پیکر انسانی سوار بر اسب با جامه سبز رنگ بر خسرو پرویز که در حال فرار از بهرام چوبین بود نیز ظاهر می شود، به او مژده سلطنت می دهد و او را از میان دشمنان می گذراند.
سروش از نگاه ابوریحان بیرونی
سروش اولین کسی است که مردم را برای ستایش پروردگار به زمزمه کردن امر کرده است. در این روز دعا و عبادت و به معبد رفتن بسیار نیک است.
ز گیتی برآمد سراسر خروش
به آذر بد این جشن روز سروش
سروش در شاهنامه فردوسی
روز سروش است که گوید سروش
باده خور و نغمه مطرب نیوش
سروش در شاهنامه اولین موجود ماورالطبیعى است که در بخش اساطیرى شاهنامه، یعنى داستان کیومرث به صورت پرى پلنگینه پوش بر کیومرث آشکار می شود و او را از توطئه اهریمن و خزروان دیو آگاه می سازد و به نبرد با اهریمن برمی انگیزد و پس از کشته شدن سیامک باز هم بر کیومرث ظهور می کند و او را به ترک سوگ یک ساله فرا می خواند و به نبرد با اهریمنان و دیوان، یعنى تداوم مبارزه، دعوت می کند.
هنگامى که «خسرو پرویز» از «بهرام چوبین» گریخت و به کوه پناه برد و از خداوند جهان یارى خواست، سروش به پیکر انسانى سوار بر اسب درحالی که جام هاى سبز بر تن داشت، نزد خسرو پرویز آمد و او را از میان دشمنان عبور داد و به وى مژده سلطنت بخشید.
سروش از زبان حافظ
هاتف آن روز به من مژده ی این دولت داد
که بر آن جور و جفا ، صبر و ثباتم دادند
سحرزهاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است ، می دلیر بنوش
هاتفی از گوشه ی میخانه دوش
گفت : ببخشند گنه ، می بنوش
چه گویمت که به میخانه دوش مست وخراب
سروش عالم غیبم ، چه مژده ها داده است
عفو الهی بکند کار خویش
مژده ی رحمت برساند سروش
بیار باده که دوشم سروش عالم غیب
نوید داد که عام است فیض رحمت او
بررسی ویژگی های مشترک جشن های ایران باستان
1.یکی از ویژگی های عمومی این جشن ها در گستردگی مراسم است. ایرانیان جشن ها و آیین های میهنی خود را به گونه ای یکپارچه و با همبستگی و همزیستی شگفت انگیزی برگزار کرده و تفاوت های قومی و دینی و زبانی را عامل بازدارنده این یگانگی نمی دانسته اند. آیین های ایرانی متعلق به همه ایرانیان است و همه برای نگاهبانی از آن کوشیده اند.
2.تقریباً هیچ کدام برگرفته از دستورهای دینی نیستند. با اینکه همواره پیروان ادیان گوناگون تلاش کرده اند که برخی از آنها را مراسم دینی خود معرفی کنند، اما نمی توان آنها را متعلق به هیچ دینی دانست.
3. ویژگی عمومی جشن ها و مراسم ایرانی چنین است که با زادروز یا سال مرگ کسی در پیوند نیست و آنگونه که از متون کهن همچون شاهنامه برمی آید، برای ایرانیان زادروز کسی اهمیتی فراوان نداشته و به ندرت آنرا ثبت می کرده اند. آنچه برای ایرانیان باارزش بوده و آنرا ثبت کرده و گاه جشن می گرفته اند، «انجام کاری بزرگ» بوده است که نمونه های آن را در شاهنامه فردوسی می بینیم. می دانیم که فردوسی نیز تنها به ثبت زمان پایان کار بزرگ خود که همانا «سرایش شاهنامه» باشد، بسنده کرده و از یادآوری صریح زادروز خود خودداری کرده است.
4.احترام و پاسداشت همه مظاهر طبیعت است. در هیچکدام از آیین های ایرانی اثری از خشونت و بدرفتاری نسبت به گیاهان و حیوانات دیده نمی شود. بلکه حتی با آیین هایی همراه است که به انگیزه پاکیزگی و پاسداری از محیط زیست برگزار می شود.
5.با سرور و شادی همراه هستند و غم و اشک و گریه در آنها جایی ندارد. حتی مراسم عید «بمو» در میان مانویان که اتفاقاً همزمان با روز جان باختن مانی بوده، همراه با سرود و شادی برگزار می شده است.
6. تقریبا همگی در پیوند با پدیده های طبیعی و کیهانی و اقلیمی هستند و به همین دلیل کوشش شده است تا زمان برگزاری آنها هر چه بیشتر با تقویم طبیعی منطبق باشد.