اهمیت داشتن مهارت های مالی
مهارت های مالی بخشی جدایی ناپذیر از ابزار مهمی است که هر مدیر باید داشته باشد. مدیران باید پیامدهای مالی تصمیمات خود و نحوه استفاده از اطلاعات مالی را برای بهبود عملکرد کسب وکار خود درنظر بگیرند. سازمان ها و رسانه های مرتبط با آموزش و توسعه مهارت های رهبری باید اطمینان حاصل كنند كه آموزش مهارت های مالی اساسی در اولویت برنامه های آن ها برای مدیران باشد. زیرا فراگیری این مهارت از اصول اولیه و مهم برای هر مدیری است که قصد دارد مدیریت درست و موثری بر افراد تیم و در نهایت کسب وکار خود را داشته باشد.
تجربه ها نشان داده که طی کار بلندمدت با بخش مدیریت شرکت ها، مدیران تصمیم هایی می گیرند که بر عملکرد مالی شرکت شان اثر می گذارد. از جمله برنامه ریزی برای عملیات گوناگون، استخدام و اخراج پرسنل، آماده سازی بودجه، تأیید یک سرمایه گذاری ثابت و فرستادن صورت حساب برای پرداخت. بیشتر وقت ها این مدیران به علت نداشتن چند مهارت مالی اساسی یا نداشتن مشاوره مالی، مشاوره مالیاتی یا حسابداری مناسب، نمی توانند پیامدهای مالی تصمیم هایشان را درک کنند. درنتیجه، منابع را هدر می دهند؛ تصمیم های ضعیف و نادرستی می گیرند و به عملکرد مالی سازمان آسیب می زنند.
مهارت مالی و اقتصادی که هر مدیری باید آن را بداند
اگر شما مدیر یک سازمان باشید یا حتی به عنوان یک سرمایه گذار برای یک کمپانی و برند جدید کار کنید؛ باید مهارت های مالی داشته باشید تا بتوانید در شغل خود موفقیت بیشتری به دست بیاورید. این مهارت ها به شما کمک می کنند که یاد بگیرید از طریق راه های مختلف به موفقیت برسید و مسیر راحت تر و کوتاه تری داشته باشید.
۱. حسابداری نقدی در برابر حسابداری تعهدی
برای ثبت تراکنش های تجاری، از دو روش حسابداری بهره می گیریم: حسابداری نقدی و حسابداری تعهدی. اغلب شرکت های متوسط تا بزرگ از حسابداری تعهدی استفاده می کنند؛ پس مهم است که بفهمید این نوع حسابداری یا حسابداری مالی چه معنایی برای شمای مدیر دارد. چه زمانی هزینه ای به حساب بودجه تان نوشته می شود؟ چه زمانی برای فروش، اعتبار دریافت می کنید؟ آیا سفارش خرید، یک تراکنش حسابداری تولید می کند؟ درک تفاوت میان این دو روش حسابداری برای مدیریت نقدینگی، سطوح هزینه، تعهدات به فروشندگان تان و طلب دریافتنی از مشتریان تان مهم است.
۲. صورت های مالی پایه
مدیران باید با آن دسته از صورت های مالی پایه آشنا باشند که برای کاربران خارجی آماده می شوند. آن ها باید بدانند چه اطلاعاتی در هر صورت مالی ارائه می شود. وقتی صورت های مالی را درک کنید، با اصطلاحات اولیه ای که برای ارتباط با کارکنان حسابداری و مالی لازم دارید، آشنا می شوید. چه اطلاعاتی در صورت های مالی ارائه می شود؟ اقداماتم چطور در این صورت ها منعکس می شود و بر چه سرفصل هایی از اقلام اصلی اثر می گذارد؟ آیا شرکتم از شکل خاصی از گزارش مالی داخلی استفاده می کند؟ آیا می دانم که چطور از این گزارش بهره بگیرم تا عملکرد مالی و عملیاتی را برای حوزه های مسئولیتم بهبود ببخشم؟
۳. آماده سازی بودجه
مدیران باید بدانند که چطور بودجهٔ دپارتمانی را تهیه کنند. بودجه به معنای تعیین میزان منابعی است که برای تحقق اهداف و طرح های عملیاتیِ سال مالی بعدی نیاز دارید. پس توجه کنید که تهیهٔ بودجه فقط تشریفاتی برای پاسخ گویی به تقاضاهای مدیران رده بالا، وام دهندگان یا سرمایه گذاران نیست. فرایند آماده سازی بودجه این پرسش را مطرح می کند که منابع چطور استفاده می شوند و اینکه آیا می توان آن ها را به شکلی بهره ورانه تر به کار گرفت. هزینهٔ دپارتمانی باید ارتباط مستقیمی با اهداف، راهبردها و طرح های عملیاتی برای بودجهٔ سالیانه داشته باشد و هم راستا با طرح راهبردی شرکت مدیریت شود. مدیران باید فرض های عملیاتی که سطوح هزینه هایشان را پیش می برند، شناسایی و مستند کنند. هر سرفصل از اقلام اصلی باید پایهٔ تخمین منطقی داشته باشد؛ مانند حجم فروش یا تولید، شمار کارکنان، میزان حقوق کارکنان، هزینهٔ سرانهٔ کارمندان و غیره.
۴. تحلیل واریانس
مدیران باید اختلاف های موجود با بودجه را پیش بینی و تحلیل کنند. آن ها باید تمام تفاوت های معنادار، چه مثبت و چه منفی را، به درستی بررسی کنند. مدیران باید بتوانند تفاوت ها را به آنچه در آن مدت مشخص در دپارتمان یا حوزهٔ کارشان روی داده است، ربط بدهند. آیا این اختلافی یک باره است یا برای بقیهٔ سال هم تکرار خواهد شد؟ آیا لازم است این تفاوت مثبت یا منفی را در پیش بینی مالیِ فصل یا سال مالی بعد در نظر بگیرید؟ اگر نتوانستید اختلاف های بودجه ای را براساس دانش تان از عملیات توضیح بدهید، باید فورا با بخش مالی تماس بگیرید.
۵. تحلیل مالی سرمایه گذاری های ثابت و ابتکارهای راهبردی
مدیران غالبا سرمایه گذاری های ثابت و ابتکارهای راهبردی را که به منظور بهبود عملکرد عملیاتی و مالی طراحی می شوند، معرفی و از آن دفاع می کنند. ارزیابی مالی و ارزیابی ریسک این پروژه ها مؤلفه ای کلیدی در فرایند تأیید است.مدیران باید از فرض هایی که تحلیل مالی هر پروژه ای را تشکیل می دهند آگاه باشند. آن ها باید با طرح پرسش های پیچیده، احتمال خطا در تحلیل های مالی را تاحدامکان کاهش دهند. شرکت هایی را می بینیم که میلیون ها دلار در پروژه ها و ابتکارهایی هدر داده اند که براساس تحلیل مالی نادرستی بوده اند. مدیران باید با مفهوم بازده سرمایه گذاری نیز آشنا باشند و بدانند چطور نتایج فنون مالی رایج را برای سنجش بازده سرمایه گذاری تفسیر کنند: بازپرداخت، ارزش خالص فعلی و میزان بازده داخلی. آن ها باید مشخص کنند که یک پروژه، چطور بر سرفصل هایی از اقلام اصلی خاص در ترازنامه و صورت سود و زیان اثر می گذارد و اگر اهداف مالی پروژه محقق نشود، چه اثری بر عملکرد مالی سایت یا شرکت می گذارد.
مهارت های مالی مکمل جعبه ابزار پایه ای هستند که هر مدیری باید به آن مجهز باشد. مدیران باید بدانند پیامدهای مالی تصمیم هایشان چیست و اینکه چطور می توانند با بهره گیری از داده های مالی، عملکرد شرکت شان را بهبود بخشند. سازمان های آموزش و توسعهٔ مدیریت باید در برنامه های رشد رهبری شان، آموزش این دسته از مهارت های مالی را به شکلی مؤثر و کاربردی بگنجانند. تسلط عملی بر این مهارت ها هر مدیری را در رهبری کسب وکار خود بیش از پیش اثربخش می کند.اگر یک کارآفرین یا مدیر یک مجموعه هستید، لازم است مهارت هایی را برای کنترل و بررسی امور حسابداری شرکتتان یاد بگیرید. فراموش نکنید که ممکن است بسته به نوع و مقیاس کسب وکارتان و برنامه هایی که برای توسعه کسب وکارتان دارید نیاز باشد که از یک مشاور مالی و یا مشاور مالیاتی کمک بگیرید.
مهارت های مالی برای مدیریت بهتر کسب و کار
تقویت مهارت های مالی از سوی مدیران و کارآفرینان شاید در نگاه نخست بسیار دشوار به نظر برسد، اما نتایج مثبتی برای کسب و کارها به همراه خواهد داشت.
1. مهارت ایجاد تنوع
دسترسی به داده ها و اطلاعات اساسی در حوزه کسب و کار امر مهمی محسوب می شود. بسیاری از برندها برای ساماندهی بخش هایی نظیر بازاریابی و روابط عمومی به طور کامل بر اطلاعات دقیق تکیه دارند. مدیران عامل کسب و کارها در شرایط بحران مالی باید نسبت به استفاده از اطلاعات حوزه مالی برای برنامه ریزی اقدام نماید. این کار به طور معمول از سوی حسابدارها صورت می گیرد بنابراین در ابتدا برای هر کارآفرینی دشوار خواهد بود. مهمترین مسئله در این میان تلاش برای استفاده از دامنه متنوعی از اطلاعات و داده های کاربردی است. بدون شک برخی از داده های مربوط به وضعیت مالی کسب و کار است. این داده ها همیشه از دل گزارش های مالی استخراج می شود. سایر داده های مهم در حوزه مدیری مالی مربوط به وضعیت بازار، رقبا و پیش بینی تغییرات احتمالی است. استفاده از چنین داده هایی باید با تمرکز بر روی موسسه های تهیه داده مختلف صورت گیرد. این امر امکان ایجاد تنوع قابل ملاحظه در دسترسی به داده ها را فراهم خواهد کرد. اگر این امر مورد توجه کارآفرینان قرار نداشته باشد، به سرعت با مشکلاتی در زمینه مدیریت مالی مواجه خواهند شد. داده های تعداد محدودی از موسسه های مالی همیشه دقت موردنیاز کارآفرینان را به همراه ندارد بنابراین استفاده از چند منبع متنوع شانس کارآفرینان برای پیش بینی درست وضعیت بازار و مدیریت مناسب را افزایش خواهد داد. با این حساب نخستین مهارت اساسی در حوزه مدیریت مالی مربوط به ایجاد تنوع در منابع در دسترس برند خواهد بود.
2. آشنایی با علم اطلاعات
کارآفرینان برای مدیریت حوزه مالی باید آشنایی حداقلی با علم اطلاعات داشته باشند. برخی از مدیران به طور مداوم از اطلاعات پردازش شده دیگران استفاده می کنند. حال اگر آنها نیاز به بررسی داده ها و استخراج اطلاعات به صورت شخصی داشته باشند، مشکلات بسیار زیادی پیش روی آنها قرار خواهد گرفت. همین امر نیاز به بررسی شیوه تبدیل داده های اولیه به اطلاعات کاربردی و مهم را ضروری می سازد. برخی از کسب و کارها نسبت به این نکته هیچ توجهی ندارند بنابراین مشاهده ناتوانی برای تاثیرگذاری بر روی بازار امری طبیعی از سوی چنین کارآفرینانی خواهد بود.
3. آگاهی از فناوری های جدید
استفاده از فناوری های نوین در عرصه کسب و کار دارای اهمیت بسیار زیادی است. برخی از کارآفرینان آشنایی اندکی با تحولات حوزه فناوری دارند. همین امر موجب تاکید برخی از کارآفرینان بر استفاده از فناوری های قدیمی در حوزه کسب و کار می شود. وقتی کارآفرینان به دقت تغییرات عرصه فناوری و کسب و کار را مورد بررسی قرار دهند، شانس بسیار بیشتری برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف خواهند داشت. یکی از نتایج آگاهی از فناوری های جدید امکان ساده سازی فرآیندهای کاری است. بی تردید این امر مدنظر بسیاری از کارآفرینان قرار دارد بنابراین با استفاده از برخی تکنیک های ساده مانند جست وجوی سایت های مربوط به حوزه فناوری و کسب و کار امکان آگاهی از تازه ترین تغییرات فراهم خواهد شد.
4. همکاری نزدیک تر با مدیران بخش آمار و اطلاعات
کسب و کارهای بزرگ به طور معمول دارای بخش کاملی برای گردآوری و تحلیل اطلاعات و همچنین تولید آمارهای مهم هستند. این امر برای بسیاری از کسب و کارها دارای اهمیت بسیار زیادی است. اگر مدیران ارشد شرکت امکان ایجاد روابط نزدیک با مدیران بخش آمار و اطلاعات را نداشته باشند، بخش قابل توجهی از تلاش های شان بی فایده باقی خواهد ماند. باید همکاری بسیار نزدیک تری میان برخی از بخش های شرکت مشاهده کنیم. یکی از بخش های مهم در این میان حوزه مدیریت مالی و آمارهای کسب و کار است. اگر رابطه مناسبی در این میان مشاهده نشود، وضعیت برند به طور قابل ملاحظه ای تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
5. اعتماد متقابل به اعضای شرکت
اعتماد به اعضای شرکت برای ساماندهی برخی از کارها و پروژه ها دارای اهمیت بالایی است. بسیاری از مدیران ارشد به کارمندان شان برای مدیریت امور اعتماد لازم را ندارند. همین امر موجب تمایل مدیران برای پیگیری وضعیت امور می شود. وقتی کارمندان اعتماد لازم از سوی بخش مدیریت را دریافت نکنند، به طور مداوم کیفیت کاری شان کاهش خواهد یافت. امروزه هر کارمندی نیاز به کسب برخی از اختیارات و آزادی عمل دارد. اگر این امر به طور قابل ملاحظه ای برای کارآفرینان مهم نباشد، مواجهه با کاهش تمایل کارمندان برای همکاری با برند امری طبیعی خواهد بود.