داستان ضرب المثل اگر تو کلاغی من بچه کلاغم چیست؟
روزی بود، روزگاری بود. کلاغی بود که برای اولین بار جوجه دار شده بود. برای جوجه اش کرم می آورد تا بخورد. جوجه را زیر بالش می گرفت و گرم می کرد. آفتاب که می شد بالش را سایبان جوجه می کرد، و خلاصه کاملا به فکر جوجه ی یکی یکدانه اش بود. جوجه کلاغ هر روز بزرگتر از دیروز می شد و فداکاری های مادرش را می دید.
وقت پرواز جوجه کلاغ که شد، مادرش همه ی راه های پرواز را به او یاد داد. جوجه به خوبی پرواز کردن را یاد گرفت و روز اول پروازش را با موفقیت پشت سر گذاشت. شب که شد،مادر و جوجه هر دو خوشحال بودند که این مرحله را هم پشت سر گذاشتند. کلاغ که هنوز نگران جوجه اش بود به او گفت :«گوش کن عزیزم! آدم ها حیله گر و با هوش اند مبادا فریب آن ها رابخوری. مواظب خودت باش. پسر بچه ها همیشه به فکر آزار و اذیت جوجه کوچولوهایی مثل تو هستند. با سنگ به پر و بال آنها می زنند و اسیرشان می کنند.»
جوجه کلاغ گفت: «چشم مادر! کاملاً مواظب بچه ها هستم.»کلاغ که فکر می کرد جوجه اش تجربه ای ندارد، باور نمی کرد که با دو جمله نصیحت، جوجه اش به خطرهای سر راه پی برده باشد. این بود که گفت: «فقط مواظب بودن کافی نیست. چشم و گوش هایت را خوب باز کن تا دیدی بچه ای قصد دارد به طرف تو سنگ پرتاب کند، فوری پرواز کن و از آنجایی که هستی دور شو.»
بچه کلاغ که خوب به حرف های مادرش گوش می داد گفت: مادر! اگر این آدمی زاده، سنگ را در آستین پنهان کرده بود، چه؟! کلاغ مادر، از این گفته بچه اش حیرت کرد و گفت: آفرین به تو با این همه هوش و ذکاوتت!
بچه کلاغ گفت: مادر، فراموش نکن که اگر تو کلاغی، من بچه کلاغم!
کاربرد ضرب المثل اگر تو کلاغی من بچه کلاغم چیست؟
ضرب المثل اگر تو کلاغی من بچه کلاغم به فرد یا افرادی می گویند که «خود» را زرنگ و باتجربه می دانند و دیگران را بلانسبت احمق فرض می کنند!
حماقت در لغت چیست؟
احمق(حمق) در لغت به معناي نادان و کم عقل است، در روايات هرگونه ارتباطي اعم از مسافرت، دوستي، ازدواج، معاشرت و ... با احمق منع شده است، زيرا احمق جز ضرر به انسان نمي زند و در تمام طول زندگى اسير محروميتهاى گوناگون است و جامعه نيز از نارسائى فكر او در زحمت است.
داستان درباره احمق فرض کردن
فرد عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده رفت.دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده و گربه در آن آب می خورد.دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلبمی شود و قیمت گرانی بر آن می نهد.لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن رابه من بفروشی؟
رعیت گفت: چند می خری؟ گفت: یک حدرهم.
رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه فروش داد و گفت: خیرش را ببینی.
عتیقه فروش پیش از خروج از خانهبا خونسردی گفت: عموجان این گربه ممکن است در راه تشنه شود بهتر است
کاسه آب را هم بهمن بفروشی.
رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام. کاسه فروشی نیست.
صفات افراد احمق
1- در آن چيزهايي که به او مربوط نيست سخن مي گويد.
2- نسبت به سوالاتي که از او نشده پاسخ مي دهد.
3- نسبت به اموري که نياز به احتياط دارد گستاخ است. امام علي(ع) فرمود: حماقت فرد در سه چيز مشخص مي شود: اول: در سخن گفتن در موضوعاتي که به او ربطي ندارد، دوم: پاسخ دادن به سوالي که از او نشده است، سوم: گستاخ بودنش در کارها.(غررالحکم، ص77)
4- نوسانات روحيش زياد است يأسها و اميدواري هايش ثابت نيست. امام علي(ع) فرمود: از نشانه هاي احمق مدام رنگ عوض کردن است.(همان)
5- در راهنمائيش نسبت به حل مشکل توجهي به راههاي ممکن و معقول ندارد.
6- تعريف هايش بر اساس ارزشهاي واقعي نيست. امام علي(ع) فرمود: از دلايل حماقت: اول: راهنمايي نمودن بدون ابزار، دوم: تعريف کردن بدون خصوصيتي شاخص.(همان)
7- ناتوانايي هايش را زرنگي مي نامد. امام علي(ع) فرمود: از احمق پرهيز کن! زيرا احمق خودش را نيکوکار مي بيند هرچند بدکار باشد و ناتواني هايش را زرنگي مي بيند و بدي هايش را خوبي.(ميزان الحکمه)
8- خواريش را هيچ درک نمي کند. امام علي(ع) فرمود: احمق خواري را حس نمي کند.(همان)
9- کلماتش معمولا آميخته به نوعي دروغ است. امام علي(ع) فرمود: احمق در هر گفتاري دروغي دارد.(همان)
10- بيشتر با رويا سر و کار دارد تا واقعيت. امام علي(ع) فرمود: از مصاديق حماقت، اعتماد بر آرزو است.(غررالحکم، ص312)