ضرب المثل از دنده چپ بلند شدن
ضرب المثل گونه ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن ها نهفته است. بسیاری از این داستان ها از یاد رفته اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ با این حال، در سخن به کار می رود. شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضرب المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی: داستان زدن) است.كلمه” مثل ” عربي است و كلمه فارسي آن “ متل ” است . وقتي مثل گفتن صورت بي ادبانه پيدا كند آن را متلك مي گويند .در همه زبانهاي دنيا ضرب المثل فراوان است . بعضي از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .هر قدر تاريخ تمدن ملتي درازتر باشد بيشتر حادثه در آن پيدا شده و مثل هاي بيشتري در آن وجود دارد و در زبان فارسي نيز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد .حتماً اصطلاح از دنده چپ بیدار شدن را شنیده اید و فکر نمی کنید که نحوه بیدار شدن شما ربطی به اخلاق آن روز شما داشته باشد ولی حقیقتاً این موضوع صحت دارد.همه ی ما تجربه اش را داریم، گاهی وقت ها از دنده ی چپ بیدار می شویم و دلیلش را هم نمی دانیم. شاید خواب بدی دیده ایم و یا شب قبل، دچار بیخوابی شده ایم. شاید هم هوا گرفته است. اما به هر حال، اصل ماجرا به قوت خود باقیست؛ خلق و خوی بدی که ظاهرا تمام روز با ما قرار است باشد! اگر بیشتر صبح ها با چنین حال و هوایی از خواب بیدار می شوید، شاید لازم باشد نگاهی دقیق تر به سبک زندگی تان بیندازید و ببینید چه چیزی یا چه عادت هایی باعث بد عنقی یا کج خلقی شما می شود. در زبان فارسی ضرب المثلی در اینباره وجود دارد که در ادامه با آن آشنا خواهید شد.
ریشه و مفهوم ضرب المثل از دنده چپ بلند شدن
طحال در سمت چپ بدن انسان قرار گرفته و مرکز جمع شدن سودای بدن است. (که سرد و خشک می باشد). وقتی کسی زیادی به سمت چپ می خوابد ممکن است مقداری از این سودا که در طحال وجود دارد وارد جریان خون شود و به همین دلیل باعث بدخلقی فرد خواهد شد. گوشت گاو، سوسیس و… برخی از غذاها به زیاد شدن سودای بدن کمک می کنند. که باید تا حد امکان از این غذاها پرهیز کرد.
از دنده چپ بلند شدن کنایه از چیست؟
۱- کنایه از بداخلاق و لجباز شدن فرد است.
۲- وقتی کسی برخلاف روزهای قبل، بسیار بهانه می گیرد یا با کمترین رفتار یا سخن افراد واکنش نشان می دهد و عصبانی می شود، این ضرب المثل را برایش به کار می برند؛ یعنی امروز خیلی حالش رو به راه نیست نباید سر به سرش گذاشت!
۳- به کسی می گویند که رفتار عادی ندارد! مثلا: امروز کسی به اتاق رئیس نرود! انگار از دنده چپ بلند شده! حسابی بهم ریخته و با کوچکترین حرفی ممکن است اخراجتان کند!
فایده امثال و حکایات چیست؟
حکمت های امثال یا داستان های امثال که معمولا به صورت روایت و داستان نقل شده است آیینه ی زندگی و اخلاق عمومی است همچنان که مثل ها مثل آیینه ی تمام نمای زندگی و حیات مادی و معنوی سازندگان آن هاست. داستان های امثال نیز چنین است. در قالب یک داستان ساده ی مثلی، افکار بلند و جذابی را می بینیم که حتی با آثار بهترین نویسندگان و شاعران به لحاظ انتقال پیام های ارزشی و اخلاقی و اجتماعی برابری می کند و شاید دلنشین تر از آن هستند زیرا از دل همین مردم ساده دل بر زبانشان جاری گشته و لاجرم بر دل می نشیند.انعکاس فرهنگ، آداب و عادات در تاریخ اجتماعی این داستان ها جز آن که آیینه ی زندگی امروز است انعکاس دهنده ی فرهنگ، عقاید و اندیشه های گذشتگان نیز هست. با مطالعه ی این داستان ها می توانیم از چگونگی اندیشه و تفکر پیشینیان مطلع شویم و اساسی ترین مفاهیم فرهنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی را استخراج کنیم تا چنان چه سنت های پسندیده ای است به آنها تأسی کنیم و اگر نه، از مدار زندگی دور بسازیم. تاریخ اجتماعی نیز از خلال این داستان های امثال قابل مطالعه است. مثلا داستان این مثل: «اینجا اردستان نیست که به شغاد باج بدهند» داستان حمله ی شغاد، برادر رستم به اردستان است که چون شهر مقاومت می کند به تبعیت این شهر، شهرهای دیگر هم مقاومت کرده و تسلیم نمی شوند اما اردستان بالاخره تسلیم می شود و ساکنان مجبور می شوند به شغاد باج بدهند، ساکنان شهرهای همسایه باخبر می شوند و در مقابل اخاذی شغاد می گویند: «اینجا اردستان نیست که به شغاد باج بدهند». حفظ فرهنگ غنی ایرانی یکی دیگر از فواید امثال است، در واقع انحطاط فرهنگی از زمانی آغاز می شود که نسل ها پیوستگی فرهنگی خود را با فرهنگ، هنر و ادب بومی خود بگسلند. ترویج امثال و حکم به ویژه آن هایی که جنبه های تعلیمی و اجتماعی و سازندگی بیشتری دارند در حکم میراث های معنوی یک ملّت و مرام و فرهنگ، غنای آن را تضمین می کند. فواید امثال و حکم به همین جا ختم نمی شود اما گفتن همه ی آن ها نیز در این فرصت نمی گنجد. از دیگر فواید امثال به طور خلاصه ساده کردن مباحث سنگین برای اذهان عامه، چنانچه مولوی بیشترین استفاده را از این داستان ها برده است و یا استفاده از داستان های تمثیلی در جهت توجیه و تقریر مدعای خود از مواردی است که جای تأمل دارد.