ضرب المثل دعوا سر لحاف ملا بود
اگر شما هم به ادبیات علاقه زیادی دارید به خوبی می دانید که ضرب المثل ها می توانند بخش مهمی از فرهنگ و رسوم ما را تشکیل دهند. همه ما بارها در ادبیات روزانه خود از ضرب المثل استفاده کرده ایم و این نشان می دهد برخی اتفاقات و رفتارها بارها در طول تاریخ در میان تعاملات ما رقم می خورد.
مثل ، سخن کوتاه و مشهوری است که به قصه ای عبرت آمیز یا گفتاری نکته آموز اشاره می کند و جای توضیح بیشتر را می گیرد. کلمه" مثل" عربی است و کلمه فارسی آن " متل" است . وقتی مثل گفتن صورت بی ادبانه پیدا کند آن را متلک می گویند . البته ضرب المثل یک ترکیب عربی است به معنای مثل زدن . در همه زبانهای دنیا ضرب المثل فراوان است .
داستان ضرب المثل
در یک شب زمستانی سرد ، ملا در رختخواش خوابیده بود که یکباره صدای غوغا از کوچه بلند شد.
زن ملا به او گفت که بیرون برود و ببیند که چه خبر است.
ملا گفت : به ما چه ، بگیر بخواب.زنش گفت : یعنی چه که به ما چه ؟ پس همسایگی به چه درد می خورد. سرو صدا ادامه یافت و ملا که می دانست بگو مگو کردن با زنش فایده ای ندارد.با بی میلی لحاف را روی خودش انداخت و به کوچه رفت.
گویا دزدی به خانه یکی از همسایه ها رفته بود ولی صاحبخانه متوجه شده بود و دزد موفق نشده بود که چیزی بردارد.دزد در کوچه قایم شده بود همین که دید کم کم همسایه ها به خانه اشان برگشتند و کوچه خلوت شد ، چشمش به ملا و لحافش افتاد و پیش خود فکر کرد که از هیچی بهتر است. بطرف ملا دوید ، لحافش را کشید و به سرعت دوید و در تاریکی گم شد.
وقتی ملا به خانه برگشت.زنش از او پرسید : چه خبر بود ؟
ملا جواب داد : هیچی ، دعوا سر لحاف من بود. و زنش متوجه شد که لحافی که ملا رویش انداخته بود دیگر نیست.
این ضرب المثل را هنگامی استفاده می شود که فردی در دعوائی که به او مربوط نبوده ضرر دیده یا
در یک دعوای ساختگی مالی را از دست داده است .
مورد استفاده
چیزی را که چند دزد در نظر دارند از کسی بربایند و برای این کار حواس او را با دعوای ظاهری بین خودشان پرت می کنند و در این بین کسی دیگری که با دزدان هم کاری دارد آن را می رباید. از ضرب المثل «دعوی سر لحاف ملاست» می آید.
مثل ها از کجا می آیند ؟
بعضی از مثلها حاصل پندهای دانایان یا پیشوایان مذهبی یا تجربه های زندگی مردم است . اینگونه مثل ها را حکمت می نامند. بعضی گفتار اشخاص نامدار تاریخی یا عادی بوده که در موقع خاصی خیلی بجا و مناسب بوده و از بس به ذوق دیگران خوش آمده مشهور شده است. بسیاری از مثل ها نتیجه داستانی است ، خواه حقیقی یا افسانه ای باشد . در حالی که مردم از داستان اصلی آن ممکنست بی خبر باشند و یا ممکنست در هر شهری به صورتی نقل شود. بعضی از مثلها از یک قطعه شعر معروف گرفته شده است مانند، ( از ماست که بر ماست )که از شعر معروف ناصر خسرو گرفته شده است.
آنچه به صورت علم در تاریخ ثبت شده است، اندیشه پیشگامان فلسفه در صدهاسال قبل از میلاد مسیح است. فلسفه قبل از سقراط ناظر بر علوم طبیعی بود و با اخلاقیات و دین و آئین مردم و سایر اعتقادات فکری و تربیتی آن دوران، کاری نداشت. فلاسفه تمام کوشش و توان خود را به بحث و بررسی در مورد علوم مادی و فعل و انفعالات طبیعی نموده و توجه خود را صرف علم الاشیاء می کردند.
مثل چه فایده دارد ؟
دانشمندان تاریخ و جامعه شناس در بررسی روحیات و اخلاق گذشتگان از مثل های جاری هر محلی استفاده می کنند. دانستن مثل ها گفتن و نوشتن را آسان می کند . چون این جمله ها کوتاه و زیباست و بر دل مینشیند و گفتگوی دراز را کوتاه می کند و اگر در جای خود استفاده شود اثر حرف بیشتر می شود.