ضرب المثل جایی نمی خوابه که آب زیرش بره
ضرب المثل گونه ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن ها نهفته است. بسیاری از این داستان ها از یاد رفته اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ با این حال، در سخن به کار می رود. شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضرب المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی: داستان زدن) است.كلمه” مثل ” عربي است و كلمه فارسي آن “ متل ” است . وقتي مثل گفتن صورت بي ادبانه پيدا كند آن را متلك مي گويند .در همه زبانهاي دنيا ضرب المثل فراوان است . بعضي از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .هر قدر تاريخ تمدن ملتي درازتر باشد بيشتر حادثه در آن پيدا شده و مثل هاي بيشتري در آن وجود دارد و در زبان فارسي نيز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد . بسیاری از حرف ها را نمیتوانیم رک و مستقیم بگوییم ، به وسیله ضرب المثل ها می توانیم به آسانی با دو پهلو حرف زدن حرف خودمان را بگوییم. یکی از چیزهایی که می تواند به جذاب تر شدن حرف های ما کمک کند همین ضرب المثل ها و استفاده از آن هاست. مثل ضرب المثل کسی جایی نمی خوابد که زیرش آب برود.
داستان جایی نمی خوابه که آب زیرش بره
در گذشته کوچ یکی از کارهایی بود که اقوام و ایلات انجام می دادند ، آن ها از ییلاق به قشلاق می رفتند و چادر می زدند، جای زدن چادر برای خودش یک هنر محسوب می شد، باید مکانی را انتخاب می کردند که موقع باران یا طغیان رودخانه نم به زمین نرسد و خوابیدن را دشوار نکند ، عده ای که بسیار در این مورد احتیاط و توجه می کردند ، کسانی بودند که ریسک و خطر کمتری می کردند ، همین موضوع ضرب المثلی را ساخته که براساس آن آدم های با احتیاط را توصیف می کنند ، کسانی که این کار را با یشترین دقت انجام می دهند تا کمترین ریسک را داشته باشد.
کاربرد ضرب المثل کسی جایی نمی خوابد که زیرش آب برود
دو معنی و مفهوم کلی برای این ضرب المثل میتوان بیان کرد:
1- به سادگی گول نمی خورد.
2- کنایه از محتاط و دقت کردن شخص.
این ضرب المثل برای کسی یا شخصی به کار می رود که ساده نیست و خیلی آدم سیاستمداری است و به سادگی گول نمیخورد. می گویند خیالت از بابت برادرت راحت باشد او جایی نمی خوابد که آب زیرش بره.همچنین از این مثل به عنوان کنایه میتوان استفاده کرد که بع معنای دقت و احتیاط کردن شخصی در انجام کارها. یعنی کسی که در حال انجام دادن معامله یا چیزی باشد و به سادگی گول نخورد و کلاه سرش برود.
فواید داستان های امثال و حکم
حکمت های امثال یا داستان های امثال که معمولا به صورت روایت و داستان نقل شده است آیینه ی زندگی و اخلاق عمومی است همچنان که مثل ها مثل آیینه ی تمام نمای زندگی و حیات مادی و معنوی سازندگان آن هاست. داستان های امثال نیز چنین است. در قالب یک داستان ساده ی مثلی، افکار بلند و جذابی را می بینیم که حتی با آثار بهترین نویسندگان و شاعران به لحاظ انتقال پیام های ارزشی و اخلاقی و اجتماعی برابری می کند و شاید دلنشین تر از آن هستند زیرا از دل همین مردم ساده دل بر زبانشان جاری گشته و لاجرم بر دل می نشیند.انعکاس فرهنگ، آداب و عادات در تاریخ اجتماعی این داستان ها جز آن که آیینه ی زندگی امروز است انعکاس دهنده ی فرهنگ، عقاید و اندیشه های گذشتگان نیز هست. با مطالعه ی این داستان ها می توانیم از چگونگی اندیشه و تفکر پیشینیان مطلع شویم و اساسی ترین مفاهیم فرهنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی را استخراج کنیم تا چنان چه سنت های پسندیده ای است به آنها تأسی کنیم و اگر نه، از مدار زندگی دور بسازیم.تاریخ اجتماعی نیز از خلال این داستان های امثال قابل مطالعه است.
مثلا داستان این مثل: «اینجا اردستان نیست که به شغاد باج بدهند» داستان حمله ی شغاد، برادر رستم به اردستان است که چون شهر مقاومت می کند به تبعیت این شهر، شهرهای دیگر هم مقاومت کرده و تسلیم نمی شوند اما اردستان بالاخره تسلیم می شود و ساکنان مجبور می شوند به شغاد باج بدهند، ساکنان شهرهای همسایه باخبر می شوند و در مقابل اخاذی شغاد می گویند: «اینجا اردستان نیست که به شغاد باج بدهند». حفظ فرهنگ غنی ایرانی یکی دیگر از فواید امثال است، در واقع انحطاط فرهنگی از زمانی آغاز می شود که نسل ها پیوستگی فرهنگی خود را با فرهنگ، هنر و ادب بومی خود بگسلند. ترویج امثال و حکم به ویژه آن هایی که جنبه های تعلیمی و اجتماعی و سازندگی بیشتری دارند در حکم میراث های معنوی یک ملّت و مرام و فرهنگ، غنای آن را تضمین می کند. فواید امثال و حکم به همین جا ختم نمی شود اما گفتن همه ی آن ها نیز در این فرصت نمی گنجد. از دیگر فواید امثال به طور خلاصه ساده کردن مباحث سنگین برای اذهان عامه، چنانچه مولوی بیشترین استفاده را از این داستان ها برده است و یا استفاده از داستان های تمثیلی در جهت توجیه و تقریر مدعای خود از مواردی است که جای تأمل دارد.