خاستگاه ضرب المثل پشت سر کسی صفحه گذاشتن
زمانی که استفاده از گرامافون در ایران متداول بود مثل هر فناوری دیگر موارد سوء استفاده ای هم داشت که یکی از آنها این بود که صاحبان قدرت از جمله خوانین ارکستری را مهیا کرده به کارخانجات صفحه پر کنی معرفی می کردند تا یا هزینه آنها ترانه یا ترانه هایی را با مضامین و اشعاری که محتوای آنها در جهت تخریب شخصیت رقیب آنها در عرصه سیاسی و اجتماعی بود ضبط کنند آنگاه این صفحه ها را که خاص پخش از گرامافون بود در قهوه خانه ها وسایر اماکنی که محل تجمع افراد بود توزیع می کردند تا افراد بشنوند و بدین وسیله رقیب خود را منکوب و از صحنه سیاسی و اجتماعی خارج کنند.
مقابله بمثل طرف مقابل به این افدام دامن می زد و جبهه بندی هایی را ایجاد می کرد که نوعی سرگرمی و مبارزه محسوب می شد. تداوم این امر سبب پیدایش ضرب المثلی شد تحت عنوان ((پشت سر کسی صفحه گذاشتن ))به مفهوم اسرار پنهانی و یا نکات ضعف کسی را فاش کردن به قصد مخدوش کردن شخصیت و یا کوچک کردن وی در جامعه و نزد افکار عمومی.
کسی که پشت سر دیگری به جد یا هزل مطلبی بگوید و احیانا راز پنهانیش را فاش کند در عرف اصطلاح عامیانه به صفحه گذاشتن تعبیر می شود و فی المثل می گویند: پشت سر فلانی صفحه گذاشت و یا به اصطلاح دیگر: پشت سر فلانی صفحه می گذارد.
سابقا در نواحی جنوب ایران که اغلب بین روسای ایالات و قبایل و خوانین محلی رقابت و همچشمی و احیانا دشمنی و خصومت وجود داشت معمول بود که یک نفر رییس قبیله با خان منتفذ پس از آنکه به اسرار مکتوم و رازهای پنهان حریف خویش پی می برد دستور می داد در آن باب با شاخ و برگهای فراوان آهنگ و تصنیف بسازند و مطربان و خوانندگان محلی آن ترانه را با دف و نی و با آواز بلند در هر کوی و برزن و گذرگاههای عمومی بخوانند و بنوازند و از این رهگذر اذهان و انظار عابرین را به شنیدن شرح رسوای های خان حریف جلب کنند.
بدیهی است خان حریف بیکار نمی نشست و برای متفرق کردن خوانندگان و نوازندگان دست به اقدام متقابل می زد و از این سوی نیز به حمایت و پشتیبانی از آنان بر می خاستند. نتیجتا جنگ مغلوبه می شد و جریان قضیه به گوش همگان می رسید و خان متنفذ به مقصود خویش که همان رسوایی حریف بوده است نایل می آمد.
مفهوم و معنی حکایت:
عبارت بالا از اصطلاحات بسیار معمول و متعارف است که عارف و عامی از آن در مواقع شوخی و جدی استفاده می کنند. صفحه گذاشتن مترادف با منبر رفتن و غیبت کردن و بر شمردن نقاط ضعف و پرده دری است.
احادیث درباره سخن چینی و نفاق:
«مولی امیرالمؤمنین علیه السلام»:
من اَطاعَ الواشی ضَیَّعَ الصّدیقَ.
كسی كه به حرف آدم سخن چین گوش بدهد دوستان خود را از دست خواهد داد. (نهج البلاغه، كلمة ٢٣١)
«پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم»:
لایَنبغی لِذی الْوَجهَینِ أَن یَكونَ أَمیناً عِندَاللهِ.
آدم دو چهره سزاوار نیست و نشاید كه نزد خدا فردی امین و درستكار به حساب آید. (شهاب الاخبار، ص ٣٤٤)
«پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم»:
مِن شَرِّ النّاسِ عِندَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ یَومَ القِیامَةِ ذُوالوَجهَین.
آدم دوچهره در روز قیامت یکی از بدترین مردم نزد خداوند متعال به شمار می آید. (خصال، ج ١، ص ٢٠)
«مولی امیرالمؤمنین علیه السلام»:
أَسوءُ الصِّدقِ اَلنَّمیمةُ!
بدترین سخن راست (دروغ هم نیست) سخنِ سخن چین است! (فهرست غرر، ص ٣٩٧)
«مولی امیرالمؤمنین علیه السلام»:
اِنَّ اللهَ تباركَ وَ تعالی یُبغضُ مِن عِبادِهِ المُتَلَوِّنَ.
خداوند تبارک و تعالی بندة چندرنگ و چند چهرة خود را دشمن می دارد.(خصال، ج ٢، ص ١٤٤)
«امام محمدباقر(علیه السلام)»:
مُحَرَّمَةٌ اَلجَنَّةُ عَلی القَتّاتینَ والمَشّائینَ بِالنَّمیمةِ.
آدم های سخن چین که کارشان مُدام تفرقه انداختن و دوبهم زنی میان مردم است، بهشت برای آن ها حرام خواهد بود. (اصول کافی، ج ٤، ص ٧٥)
«مولی امیرالمؤمنین علیه السلام»:
یَعمَلُ النَّمّامُ فی ساعةٍ فِتنَةَ أشهُرٍ!
آدم سخن چین در پاسی اندک از زمان، ماه ها فتنه و آشوب برپا می کند! (مواعظ عددیه، ص ٢٥)