ضرب المثل تجارت بوق حمام
ضرب المثل گونه ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن ها نهفته است. بسیاری از این داستان ها از یاد رفته اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ با این حال، در سخن به کار می رود. شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضرب المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی:داستان زدن) است.در مورد پیدایش و رواج امثال و اصطلاحات مثلی هیچ گونه اطلاعی در دست نیست. جملاتی که امروزه به عنوان امثال و حکم شناخته شده و در تکلم عموم جاری است، ابتدا گفتار لحظه ای و ترواش برق آسای اندیشه انسان سخن گو بوده که به لحاظ مؤثربودن، دقیق بودن و دلنشین بودن آن در ذهن شنونده حک و سپس تکرار شده است. اولین گوینده یک عبارت مثلی به همان اندازه ناشناس است که گویندگان و نویسندگان اشعار فولکلوریک و اساطیر باستانی.در ادامه ریشه تاریخی و کاربرد ضرب المثل تجارت بوق حمام را بررسی میکنیم.
داستان ضرب المثل تجارت بوق حمام
در زمان های قدیم بازرگان ثروتمندی زندگی می کرد که بسیار درتجارت موفق بود و پسری داشت که بسیار تنبل و تن پرور بود و دنبال کسب روزی نمی رفت. تاجر دوست داشت به پسرش راه و رسم تجارت را بیاموزد اما پسر هر بار طفره می رفت و می گفت همه چیز را در باره تجارت می داند و تمام فوت و فن تجارت در این خلاصه می شود که ارزان بخری و گران بفروشی و از پدرش خواست که سرمایه ای به او بدهد و او را با کاروانی به تجارت بفرستد.
پدر قبول کرد و سرمایه ای به پسرش داد و تاکید کرد که حواسش جمع باشد و پول را از کف ندهد.
پسر قول داد که موفق شود و با کاروانی راهی سفر شد. چند روز گذشت تا اینکه به شهری رسیدند. مردی که بوق حمام می فروخت نوجه او را به خود جلب کرد. در شهر پسر وقتی آب حمام عمومی گرم می شد صاحب حمام به بلندی می رفت و بوق می زد تا مردم بفهمند به حمام بیایند. پسر قیمت بوق را پرسید. فروشنده گفت: ۱ سکه نقره. پسر گفت: ۵ کیسه بوق حمام می خواهم و مبلغ آن را پرداخت و خوشحال و خندان با کاروان به شهر برگشت و نزد پدر رفت و گفت: یک شبه ثروتمند خواهم شد.
پدر گفت: چه تجارت کردی؟
پسر گفت: ۵ کیسه بوق حمام خریدم.
پدر فریادی زد و شکه شد. همه به سمتش دویدند و مادر پسر به پدر آب قند خورانید.
پدر که به هوش آمد با صدای نالان گفت: آخر ای پسر نادان مگر شهر ما چند حمام دارد؟
پسر گفت: یک حمام
پدر گفت: تا کی میخواهی صبر کنی آن بوق خراب شود؟
کاربرد ضرب المثل تجارت بوق حمام
در مورد کسی که در تجارتی ضرر می کند می گویند: طرف تجارت بوق حمام کرده است.
احادیثی از پیامبر اعظم (ص) و امامان درخصوص تجارت
پیامبر اعظم (ص) درباره تجارت می فرمایند:
مَن باعَ وَ اشتَرَی فَلیَحفَظ خَمسَ خِصال وَ إلّا فَلا یَشتَرین وَ لا یَبیعَنَّ: ألرّبا وَ الحَلفَ وَ کِتمانَ العَیب وَ الحَمدَ إذا باع وَ الذَّمَّ إذا اشتَرَی
هر که تجارت می کند باید از پنج چیز دوری گزیند وگرنه اصلاً خرید و فروش نکند: ربا، قسم خوردن، کتمان عیب، تعریف از کالایی که می فروشد و بدگویی از کالایی که می خرد.
کافی ج5 ص150
امام على علیه السلام درباره تجارت می فرمایند:
تَعرَّضوا للتِّجاراتِ ، فإنّ لَکُم فیها غِنىً عمّا فی أیْدی النّاسِ ، و إنّ اللّه َ عزّ و جلّ یُحِبُّ المُحتَرِفَ الأمینَ .
به کارهاى تجارى بپردازید که آن شما را از مال دیگران بى نیاز مى کند. خداوند عزّ و جلّ پیشه ور درستکار را دوست دارد.
امام صادق علیه السلام درباره تجارت می فرمایند:
التِّجارهُ تَزیدُ فی العقلِ .
تجارت کردن ، خِرَد را مى افزاید.
وسائل الشیعه ـ به نقل از معلّى بن خنیس ـ :امام صادق علیه السلام مرا دید که در رفتن به بازار دیر کرده بودم، فرمود:
اُغْدُ إلى عِزِّکَ .
صبح زود سراغ عزّت خود برو.