استرس پاسخ بدن ما به فشارهایی است که بر آن وارد میشود. بسیاری از اتفاقاتی که در زندگی برای ما رخ میدهند، میتوانند باعث این عامل شوند. معمولاً هم زمانی به وجود میآید که ما چیزی جدید، غیرمنتظره یا تهدیدآمیز را تجربه میکنیم یا اینکه احساس میکنیم کنترل کمی بر روی اوضاع داریم.واکنش همه ما به استرس متفاوت است؛ توانایی ما در مقابله با استرس به ژنتیک، اتفاقات دوران کودکی، شخصیت و شرایط اجتماعی و اقتصادی ما بستگی دارد. وقتی ما با استرس مواجه میشویم، بدنمان هورمونهای استرس تولید میکند که باعث تحریک ما به مبارزه یا فرار از آن موقعیت میشوند و در نتیجه سیستم ایمنی بدنمان فعال میگردد. از این رو ما میتوانیم سریعاً به موقعیتهای خطرناک واکنش نشان دهیم.
گاهی اوقات احساس استرس مفید است و به ما کمک میکند که بر ترس یا درد خود غلبه کنیم. در ضمن معمولاً هورمونهای استرس پس از پایان یافتن موقعیت استرسزا دوباره به حالت عادی برمیگردند و هیچ اثری از آنها باقی نمیماند. اما استرس زیاد، تأثیرات منفی روی ما میگذارد، زیرا دائماً ما را وادار به مبارزه یا فرار میکند و بعد از مدتی ما را از پای درمیآورد.
باید گفت بیماری استرس از بیماری های قرن می باشد و از شروع خلقت بشر تاکنون وجود داشته و خواهد داشت. استرس اگر درمان و کنترل نگردد مشکلات زیادی را با خود به همراه می آورد از جمله:
انواع بیماری های قلبی(سکته قلبی، ناراحتی های گرفتگی عروق قلب)
فشار خون بالا
اثر گذاری در دستگاه تنفس بطور مثال آسم
انواع بیماری های خود ایمنی مانند رماتیسم و…
آلرژی های ناشناخته
رشد باکتری های روده
انواع سرطان
در زندگی امروز، افراد درگیر استرس فیزیکی ، تنش ها و فشار های عصبی میشوند چرا که دنیای مدرن هر روز در حال تغییر و تحول است و این دگرگونیها موجب افزایش استرس و تنش در هر فرد میشود. بر اساس نظر روانشناسان استرسها را میتوان بسته به تاثیرگذاری آنها در موقعیتهای مختلف به چند گروه تقسیم کرد که در ادامه هر یک را بیان میکنیم.
یکی از انواع رایج استرس، نوع فیزیکی آن است که به مجموعه کارها و اتفاقاتی فیزیکی اشاره دارد که موجب ایجاد تنش در افراد میشوند. برای مثال، میتوان به مسافرت اشاره کرد. به عبارتی، مسافرت به مناطق مختلف که ساعت خواب فرد را به هم بریزد، میتواند منجر به ایجاد تنش در او شود. به علاوه، استرس فیزیکی میتواند ناشی از خواب زیاد، خواب ناکافی، بیشازحد سرپا ماندن یا پیادهروی به مدت طولانی باشد! به عنوان چند مثال دیگر، چنانچه تا کنون در یک روز تعطیل به دنبال کودکانتان در اطراف پارکی تفریحی دویدهاید یا در فرودگاه گیر کرده و با تأخیر پرواز مواجه شدهاید، به احتمال زیاد، استرس فیزیکی را تجربه کردهاید.
این نوع از استرس یکی دیگر از شایعترین موارد استرس است. استرس عاطفی میتواند ناشی از شکستهای عشقی، طلاق، از دست دادن دوستی عزیز یا بحث با همسر باشد که پس از اتفاقات مذکور گریبان گیر افراد میشود. به علاوه، شکستها و ناکامیهای به وجود آمده در محل کار نیز میتوانند زمینهساز ایجاد استرسهای احساسی در افراد باشند. به طور کلی، تمامی مسائلی که موجب احساس افسردگی یا اضطراب در افراد میشوند، منجر به بروز استرسهای عاطفی خواهند شد. به عبارت دیگر، علائم استرسهای عاطفی بسیار مشابه علائم افسردگی بوده و اغلب تشخیص آنها از یکدیگر دشوار است. به طور کلی، برخی از بارزترین نشانههای استرس احساسی عبارتند از تغییرات ناگهانی وزن، تغییر در میزان خواب فرد، احساس انزوا و تشویشهای ذهنی.
این نوع از استرس اغلب ناشناخته بوده و افراد کمی با علائم آن آشنایی دارند. به طور کلی، استرس تروماتیک نوعی از استرس است که به دلیل آسیبهای ناشی از تصادفات یا سوانح مختلف متوجه بدن انسان میشود و ممکن است موجب آسیبهای جسمی، روانی، کما یا حتی مرگ فرد شود.
در واقع، استرس تروماتیک به دلیل ایجاد یکسری تغییرات فیزیکی ناشی از سوانح احتمالی ایجادشده و موجب تنش و اضطراب فرد میشود. برای مثال، چنانچه فردی دچار سانحهای مانند تصادفات جادهای، سوختگیهای شدید و غیره شده و نیاز به عمل جراحی داشته باشد، استرس تروماتیک تا زمان بهبود کامل بدن فرد با او بوده و میتوان گفت که پس از بهبودی از علائم آن کاسته میشود.
به علاوه، روانشناسان استرسهای افراد را بر اساس طول دوره درمان آنها یا به عبارتی میزان شدت و قوت استرس غالب بر افراد نیز به سه دسته استرس شدید، استرس شدید مقطعی و استرسهای مزمن دستهبندی میکنند که در ادامه به تشریح هر یک از دستهبندیهای مذکور میپردازیم.
یکی از رایجترین انواع استرس، نوع شدید آن است و به استرسی اشاره دارد که ناشی از یک اتفاق خاص، فشارهای زندگی، نیازها، تقاضاها و پیشبینی آیندهای نزدیک بوده و در یک دوره زمانی خاص متوجه افراد میشود. برای مثال، چند مورد از موقعیتهایی که موجب ایجاد این دست از استرسها در افراد میشوند عبارتند از:
تصادفی که موجب آسیبدیدگی خودرو میشود
از دست دادن یک قرارداد مهم
اتمام ددلاینهای پرفشار کاری
مسائل و مشکلات مرتبط با کودکان در مدرسه و غیره
به طور کلی، میتوان گفت که آسیبهای ناشی از این نوع استرسها به دلیل کوتاهمدت بودنشان قابل جبران بوده و با در نظر گرفتن علائم ناشی از استرسهای شدید، قابل کنترل و شناسایی هستند و از همین رو، میتوان نسبت به درمان آنها اقدام کرد. به عبارتی، استرسهای شدید در نتیجه یک سری فاکتورهای محیطی و در یک برهه خاص از زندگی افراد اتفاق افتاده و در همان دوره نیز قابلیت درمان داشته و رفع خواهند شد. به عنوان مثال، تنشهای ناشی از بحث با اعضای خانواده، جلسات کاری، تصادف با رانندهای دیگر در جاده و غیره از جمله مواردی هستند که منجر به ایجاد استرسهای شدید شده و این در حالی است که در همان برهه نیز قابلکنترل و درمان هستند. به علاوه، این گروه از استرسها به شرطی که قابلکنترل بوده و اختلالی در زندگی روزمره افراد به وجود نیاورند، میتوانند تأثیر مثبتی بر عملکرد افراد داشته و منجر به افزایش بهرهوری ایشان در انجام مسئولیتهای مربوطه گردند.
نوع دیگری از استرس به استرسهای شدیدی اشاره دارد که در مقاطع مختلف از زندگی افراد تکرار میشوند، به طوری که فرد در تمام طول زندگی خود دچار اضطراب بوده و در نتیجه توانایی کنترل شرایط بحرانی و فشارهای احتمالی را ندارد. به طور کلی، استرسهای شدید تکرارشونده در نتیجهی شرایط ناسازگار زندگی فردی و اجتماعی وی ایجاد شده و به بخشی جداییناپذیر از زندگی او تبدیل میشوند!
به طور معمول، افراد مبتلا به این نوع از استرس مداوماً خود را در چنگال اضطراب یافته و به نظر میرسد که به نوعی از «هیجان عصبی مضاعف» رنج میبرند. به عبارتی، این دست از افراد همیشه عجله دارند، تحریکپذیر هستند، تصمیمات بدون برنامهریزی و ناگهانی میگیرند و معمولاً همواره نگران مسائل پیرامون خود هستند. همچنین استرسهای شدید تکرارشونده علائمی مانند میگرن، فشار خون بالا، درد قفسه سینه، بیماریهای قلبی و غیره را به همراه دارند. به علاوه، درمان استرس حاد مستلزم مداخله افراد متخصص بوده و طول دوره درمان آن نیز در حدود چند ماه متغیر خواهد بود.
به طور کلی، استرس مزمن به نوعی از استرسهایی اشاره دارد که زندگی روزمره افراد را مختل کرده و برای طولانیمدت گریبانگیر ایشان است به طوری که ممکن است مداوای این دست از اضطرابها ماهها یا حتی سالها به طول بینجامد. بر خلاف استرسهای گروه اول، این دسته از استرسها نمیتوانند تأثیر مثبتی در زندگی افراد داشته باشند به طوری که آسیبهای مخربی بر سلامت روان افراد داشته و در صورت عدم درمان میتوانند روند زندگی فردی و اجتماعی افراد را مختل کنند. استرسهای مزمن میتوانند در نتیجه ازدواجهای ناسالم، زندگی پرتنش، شغل نامناسب و … گریبان گیر افراد شده و منجر بدین میشود تا افراد هیچ راه نجاتی برای رهایی از اضطراب و استرس خود نیابند.
روش های بسیاری برای مقابله با فشار روانی وجود دارند که بسیاری از آنها ماهیت روان شناختی دارند. افراد متفاوت با توجه به ویژگی های شخصیتی خود، هر یک روشی را برای مقابله با آن بر می گزینند. برخی سعی می کنند به مشکلات زندگی با دید مثبت بنگرند، بعضی به دنبال حمایت های اجتماعی می گردند و عده ای دیگر هم از آن می گریزند. به کارگیری راهبرهای مقابله ای مناسب به افراد کمک می کند تا با این پدیده و تأثیرات ناشی از آن کنار بیایند. راهبردهای مقابله به روش های آگاهانه و منطقی مدارا با این مسئله اشاره دارد. در واقع این اصطلاح برای روش های مبارزه با استرس مورد استفاده قرار می گیرد. راهبردهای مقابله ای را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
راهبرد تکلیف مدار: این راهبرد مستلزم حصول اطلاعات درباره موقعیت تنش زا و پیامدهای احتمالی آن است. افرادی که از این راهبرد استفاده می کنند، تلاش می کنند تا فعالیت های خود را با توجه به اهمیت آن اولویت بندی کنند و با مدیریت زمان به انجام به موقع فعالیت ها مباردت می ورزند.
راهبرد هیجان مدار: این راهبرد مستلزم یافتن روش هایی برای کنترل هیجان ها و تلاش برای امیدوار بودن به هنگام مواجهه با موقعیت های تنش زاست. افرادی که از این راهبرد استفاده می کنند، ضمن اینکه بر هیجانات خود کنترل دارند، ممکن است احساساتی چون خشم یا نا امیدی را نشان دهند.
راهبرد اجتناب مدار: این راهبرد مستلزم انکار یا کوچک شمردن موقعیت های تنش زاست. افرادی که از این روش استفاده می کنند، هشیارانه تفکرات تنش زا را پس میرانند و تفکرات دیگری را جایگزین آن می کنند. هنگامی که افراد بتوانند به طور منطقی، موقعیت های تنش زا را طبقه بندی کنند، راهبرد تکلیف مدار بیشترین تأثیر را دارد. با این وجود در صورتی که افراد نتواند موقعیت های تنش زا را پیش بینی کنند و راه حل هایی برای آنها برگزینند، راهبرد هیجان مدار مؤثرتر واقع می شود.
اگر چه ما معمولاً، از راهبرد خاصی برای موقعیت های معینی استفاده می کنیم اما رفتار مقابله ای متمرکز بر مسئله، در مورد حوادثی که فراتر از توانایی و کنترل ما نیستند، بهتر عمل می کند. گاهی می توانیم با اتخاذ چند فعالیت، مشکل را بهبود بخشیم و آن را برطرف کنیم. به عبارت دیگر، وقتی ما اتفاقی را به عنوان حادثه قابل کنترل ارزیابی می کنیم، تمایل به استفاده از رفتارهای مقابله ای متمرکز بر مسئله داریم. با این وجود در موقعیت های دیگری که می دانیم عملکرد، اثر مفیدی را به وجود نخواهد آورد یا حتی ممکن است مشکل را بدتر کند، ترجیح می دهیم که از رفتار مقابله ای متمرکز بر هیجان استفاده کنیم.
راهبردهای مقابله ای مناسب از بروز بیماری های ناشی از استرس جلوگیری می کنند. با اینکه تمامی بیماری های اشاره شده، منشأ و علل مختلفی دارند اما سبک زندگی و ویژگی های شخصیتی نیز در بروز تاثیر گذار است. روان شناسان معتقدند حتی درمان وخیم ترین بیماری های جسمانی مستلزم تغییر الگوهای پاسخ افراد است.