اسرائیل باید مستقیم ایران را هدف قرار دهد / ایران نمیخواهد با اسرائیل وارد یک جنگ گسترده شود
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از مشرق، یوسی منشروف، کارشناس عبری زبان حوزه مسائل خلیج فارس و ایران، در گزارشی تحلیلی به بررسی روابط ایران و مقاومت فلسطین پرداخت و ایران را عامل اصلی مشکلات رژیم صهیونیستی و تهدیدات امنیتی متوجه آن دانست.
این کارشناس صهیونیست با اشاره به تلاش ایران برای احیای مجدد گروه های مقاومت فلسطین و تعریف رابطه ایران و مقاومت فلسطین به عنوان یک رابطه و مشارکت استراتژیک، به این مسئله اشاره میکند که نمیتوان به اقدامات ایران بی توجه بوده و لازم است ضربه مستقیمی به این کشور وارد شود.
در ادامه مشروح گزارش این تحلیلگر عبری زبان آمده است.
اسرائیل باید در چارچوب دکترین امنیتی اسرائیل که نیازمند بازسازی پس از 7 اکتبر است، علیه ایران اقدام کند. به عنوان بخشی از دفاع از مرزهای خود، نمی تواند به مبارزه با نیروهای نیابتی ایران بسنده کند، بلکه باید ایران را مطابق با نقش حیاتی اش در تضعیف امنیت اسرائیل هدف قرار دهد.
از 16 مهر، در مورد میزان دخالت ایران در حمله حماس با تاکید بر این سوال که آیا از قبل از این حمله مطلع بوده و در برنامه ریزی آن شریک بوده است، اختلاف نظر وجود دارد. حتی اگر تهران از این حمله اطلاعی نداشت، مسئولیت آن در اقدامات حماس برای همه روشن است. در واقع، حماس نمیتوانست این حمله را بدون کمک سیستماتیکی که طی چند دهه از تهران دریافت کرده بود، انجام دهد.
بر اساس اطلاعات منتشر شده از زمان حمله، مسئولیت و دخالت ایران در جنگ تشدید شده است. از ابتدا سران شاخه نظامی حماس در تماس مستمر با سران امنیتی ایران بودند و با آنها برای تحرکات خود علیه اسرائیل برنامه ریزی می کردند.
در 17 آبان، اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون خارجی و امنیتی مجلس شورای اسلامی و سابقاً از فرماندهان ارشد سپاه در مصاحبه ای با رسانه های ایرانی، بر همدستی فرمانده سابق نیروی قدس، ژنرال قاسم سلیمانی در طراحی حملات و برنامه های سازمان حماس تاکید کردند. کوثری تصریح کرد: محمد ضیف، فرمانده شاخه نظامی حماس به همراه سلیمانی بسیاری از عملیاتهای حماس را طراحی کردند، بنابراین کمکهای لازم برای این عملیات مربوط به یک یا دو روز نیست، بلکه به چندین سال قبل بازمیگردد.
کوثری فراتر از مقوله برنامه ریزی، به مسئولیت تهران در ایجاد قدرت حماس اشاره کرد و گفت: «جبهه مقاومت دست حماس و جهاد اسلامی در غزه را پر کرد، بنابراین حماس این عملیات را با استفاده از توانمندی های بالا انجام داد».
این همکاری فشرده حتی پس از ترور ژنرال سلیمانی نیز ادامه یافت و از بحران در روابط ایران و حماس در پی حمایت حماس از شورشیان سوری مخالف اسد جان سالم به در برد. همانطور که ممکن است به خاطر داشته باشید، در سال های اول شروع جنگ در سوریه، حماس مقر خود را از سوریه به قطر تخلیه کرد و تروریست ها از شاخه نظامی آن حتی در نبردها در کنار شورشیان علیه نیروهای اسد شرکت کردند. با این حال، حماس سیاست خود را بعدا تغییر داد و حتی بعد از اینکه مشخص شد اسد به دلیل حمایت روسیه و ایران توانسته زنده بماند، رویکرد آن تغییر کرد. روابط بین اسد و حماس از آن زمان تاکنون به طور کامل بازسازی نشده است.
رابطه ایران و حماس یک رابطه از بالا به پایین نیست، بلکه یک مشارکت استراتژیک است که در چارچوب آن تهران حماس را به بهترین فناوریها و تسلیحات در اختیار خود مجهز میکند.
در چارچوب دکترین امنیتی جدیدی که اسرائیل موظف به تدوین آن است، نمی تواند فعالیت های ایران در نوار غزه را تحمل کند. بنابراین، به عنوان اقدامی مکمل برای کنترل نظامی اسرائیل بر نوار غزه و ایجاد یک سیستم خنثی کننده در یا اطراف محور فیلادلفیا در گذرگاه رفح، باید مستقیماً علیه ایران وارد عمل شود. این مطابق با این انتظار است که ایران به عنوان "سر اختاپوس"، پس از پایان جنگ، برای تامین آموزش های مورد نیاز، کمک های مالی، تسلیحاتی و تجهیزاتی حماس به منظور احیای آن تلاش خواهد کرد.
بر این اساس و با توجه به مسئولیت ایران در زمینه ترویج تهدید نظامی در مرزهای شمالی ما، در برابر تلاش ایران برای نابودی اسرائیل از طریق محاصره، تحت یک تهدید قابل توجه و غیرقابل تحمل، اسرائیل باید یک استراتژی به روز را برای دفاع از خود اتخاذ کند.
در این زمینه، واضح است که اسرائیل در کنار تلاشهای مستمر خود در نوار غزه، باید با همان توانمندیهایی که ایران به عوامل خود در منطقه میدهد و در کنار ادامه فعالیتهای خود علیه سپاه قدس، مستقیماً به داخل ایران حمله کند. بنابراین، اسرائیل باید حملات هدفمند علیه قابلیتهای پهپادی و برنامه موشکی ایران را بر اساس این فرض مستدل که سلاحهای کشتار جمعی ایران در نهایت به شاخههای نظامی آن در منطقه میرسد، گسترش دهد.
در عین حال، اسرائیل نمی تواند اجازه ادامه کمک های مالی ایران به حماس را بدهد. بنابراین در کنار سیاست تحریمی که ثابت شده است قادر به جلوگیری کامل از ادامه کمک های مالی ایران نیست، اسرائیل باید به واسطه های مالی که ایرانیان از طریق آن منابع مالی را منتقل می کنند، ضربه بزند، از جمله صرافی هایی که از طریق آنها معاملات حواله با صرافان نوار غزه انجام می شود.
انتظار نمی رود که فعالیت شدید پیشنهادی اسرائیل علیه ایران منجر به جنگ با ایران شود، اولاً به این دلیل که تهران می ترسد که چنین جنگی به سود اسرائیل باشد زیرا به اسرائیل اجازه حمله به تاسیسات هسته ای خود را می دهد. دوم، با توجه به بحران مشروعیتی که رژیم از آن رنج می برد، بسیار مشکوک است که آیا تصمیم بگیرد خود را درگیر جنگی کند که بقای خود را در داخل کشور به خطر بیندازد.
سوم، تهران درک می کند که در سناریوی جنگ علیه اسرائیل، ایالات متحده به دلیل اهمیت استراتژیک اسرائیل برای سیاستهای این کشور در منطقه و ارزش های مشترکی که اسرائیل و ایالات متحده را در یک اتحاد عمیق قرار می دهد، مجبور به شرکت در جنگ خواهد شد.