به گزارش سرویس جامعه ساعد نیوز،دیزباد در ناحیه شمال کیلومتر 80 جاده مشهد نیشابور و روی سلسله جبال بینالود و در میان رودخانهها و چشمههای جوشان و باغهای سرسبز قرار دارد. روستایی پر از توربینهای بادی که وقتی به چند کیلومتری آن میرسید تغییر ناگهانی دما را بهخوبی حس میکنید و خنکای ناشی از آبوهوای مطبوع آن، حال و هوای روح و جسمتان را عوض میکند. تاریخ استنادی این روستا به سال 95 هجری شمسی برمیگردد. نام آن در قرن سوم قصر الریح و سپس چهل اشکوب بوده است. قدمت دیزباد و سوابق فرهنگی آن موجب دگرگونی هویت مردم شده است. تاسیس مدرسه ناصرخسرو دیزباد در سال 1312 از جمله گرانبهاترین منابع دگرگونی فرهنگی این دیار بوده است.
بعد از ماسوله، دیزباد معروفترین روستای پلکانی در ایران است، با این تفاوت که پوشش جنگلی روستای دیزباد مثل ماسوله انبوه و سرسبز نیست.
ویژگیهای روستای دیزباد
اکثریت مردم دیزباد در شهرستان مشهد و نیشابور ساکن بوده و اغلب آنها در فصل بهار و تابستان برای انجام امور مربوط به باغداری در دیزباد به سر میبرند. باغداری به روشهای نوین شغل دوم اکثریت مردم دیزباد بالا است، لیکن از منظر علاقه به زادگاه و موطن اکثریت مردم به این کار بهعنوان شغل نمینگرند و آن را بهانهای برای رفتن به دیزباد تلقی میکنند.
روستای دیزباد روستایی است که مردم آن صددرصد باسواد هستند اولین مدرسه روستای دیزباد در سال 1312 تاسیس شد و ناصرخسرو نام داشت. این روستا توانسته است نخبگانی را به جامعه تحویل دهد که موجب مباهات همه روستاییان است این روستا در سال 1348 بهعنوان یکی از معدود روستاهایی صددرصد باسواد جهان در یونسکو به ثبت رسید.مردم دیزباد با گویش خاصی سخن میگویند که تا حدودی شبیه گویش مردم نیشابور است.
روستای آسیابهای آبی در قرن سوم هجری، دیزباد را به عنوان قصرالریح میشناختند. بعد از آن هم این روستا به چهل اشکوب و کمی بعدتر هم به دیزباد تغییر نام داد؛ اما مهمترین عنوانی که این روستا در تاریخ چندین ساله خود یدک میکشد روستای آسیابهای آبی است که در زمان حمله مغولها به این نام شهرت یافت. در زمان حمله مغولها به نیشابور، دیزباد یکی از روستاهایی بود که از این بلای خانمانسوز در امان ماند. به همین علت در مدت زمان کمی، به مرکز آسیاب گندمهای منطقه تبدیل شد و مردم از شهرها و روستاهای مختلف به اینجا میآمدند تا گندمشان را آسیاب کنند. جالب است بدانید هنوز هم بیشتر دیزبادیها شغل آبا و اجدادیشان یعنی باغداری را ادامه میدهند و نگاه باغداران روستا به منابع تولید، نگاهی کاملا علمی است. «برای استفاده بهینه از آب، تمامی استخرها و کانالهای خاکی پوشش داده شده است. حتی کشاورزان روستا هم با تراسبندیهای فراوان، اراضی حاصلخیز ایجاد کردهاند تا تعادل دام و مرتع کاملا رعایت شود.» این کارها در کنار توجه ویژه به سلامت و کیفیت محصول باعث شده تا این منطقه بهعنوان یکی از صادرکنندگان عمده گیلاس و آلو به بازارهای اروپایی و حاشیه خلیج فارس تبدیل شود. «تنوع و کیفیت گیاهان دارویی یکی دیگر از سرمایههای طبیعی روستاست و برای بعضی از خانوادهها منبع درآمد محسوب میشود.»
این مراسم یکی از زیباترین مراسم اهالی دیزباد است. این رسم در دیزباد و برخی از روستاهای نیشابور در شب آخر بهمن ماه به پاسداشت نعمتهای الهی برگزار میگردد و شباهت بسیاری به مراسم چهارشنبه سوری باستانی ایرانیان دارد. مراسمی که در سالهای گذشته به دست فراموشی سپرده شده بود اما در سال 93 با همت شورا و اهالی هر چند با حضور اندک افراد ولی به گرمی برگزار شد.
این مراسم نیز از معروفترین مراسم اهالی دیزباد است.
اکثریت اهالی دیزباد اعم از ساکنان روستا و شهرها و نیز دیزبادی های مقیم خارج از کشور سعی میکنند در این مراسم شرکت کنند. در گویش محلی نو به دره یو شکلی میگویند که قسمت اول مراسم در آن برگزار میگردد، حصار نیز قلعهای در دورترین اراضی روستاست که شاهد برگزاری قسمت دوم مراسم است. در مورد این مراسم دو روایت ذکر شده : اول اینکه توسط شخصی عارف به نام امامقلی معروف به خاکی خراسانی که از مشاهیر دیزباد است نقل شده و روایتی است از سیر سلوک این عارف. روایت دوم که بیشباهت به روایت اول نیست بیان میکند که این سنت از کتاب منطق الطیر عطار نیشابوری و حدیقه الحقیقه سنایی و چند اثر عرفانی دیگر نشئت گرفته و مضمونی از شرح سلوک و معراج عرفا است. هرچند این مراسم تا حدود زیادی با این دو روایت همخوانی دارد ولی هر دوی آنها سینهبهسینه نقل شده و در مورد صحت آنها نمیتوان نظری قاطع داد. در این مراسم که از سحرگاه شروع میشود برگزارکنندگان بهصورت گروهی (هر گروه معمولا از فرزندان و عروس و دامادها و نوههای هر بزرگ خاندان تشکیل میشود البته قابل ذکر است بهدلیل کثرت ازدواج فامیلی یا داخل روستایی که به شدت بین اهالی در دیزباد رایج است این گروهبندی را نمیتوان بهطور کاملا قطعی تصور کرد) تا ظهر در قسمت اول اتراق کرده و پس از آن با عبور از دو وادی در قسمت اول و پنج وادی در قسمت دوم و درمجموع هفت وادی عشق به فنا فی الله میرسند.
باد محلی منطقه دیزباد با توجه به شرایط مناسبی که دارا است، دارای جنبه اقتصادی محسوب میشود. این باد با گسترش تفکر استفاده از انرژیهای نو در سطح جهان و کشور بهعنوان کانون تامین انرژی آینده منطقه مد نظر قرار گرفته است. مهمترین مزیت این باد مناسب بودن آن برای تولید انرژی برق است. همچنین در تابستان تا حدود زیادی به تعدیل و لطافت هوا در مناطق میانی و شمالی دشت نیشابور کمک میکند. با توجه به این شرایط نیروگاه بادی دیزباد در سال 2002 در این منطقه احداث شد.
این روستا دارای خاک بسیار حاصلخیز و آبی بسیار گوارا و غنی از املاح مفید و بسیار خنک بوده که این موارد در کنار باغداری بسیار علمی و اصولی که زاییده سواد همه اهالی روستا است باعث بازده کمی و کیفی باغها شده و محصولات کاملا ارگانیک درجه یک را به وجود میآورد، بهطوری که بعضی محصولات آن در جهان در زمره بهترینها در شاخه محصولات باغی ارگانیک است. ظرفیت ممتاز روستا از یک طرف و توجه ویژه به سلامت و کیفیت محصول از طرف دیگر این منطقه را در رده صادرکنندگان عمده گیلاس و آلو به بازارهای اروپایی و حاشیه خلیج تبدیل کرده و تنوع و کیفیت گیاهان دارویی نیز از دیگر سرمایههای طبیعی این روستاست. محصولات کشاورزی دیزباد شامل گیلاس، آلو، سیب، آلبالو، گردو، بادام، زردآلو، هلو، گلابی، توت و... بوده که بیشترین محصولات آن گیلاس، آلو، سیب، گردو و آلبالو است
امامقلی خاکی خراسانی از شاعران فارسی زبان در سده 11 هجری قمری
محمد فدایی خراسانی از شاعران و نویسندگان فارسی زبان در سده 12 هجری قمری.
اوایل وسیله روشنیبخش روستای دیزباد، مولدی بود که با زغالسنگ کار میکرد. با این حال با غروب خورشید و تاریک شدن هوا، تنها وسیله روشنیبخش مردم سوسوی ستارگان بود. این بود که مردم روستا به فکر افتادند تا همانند مردم شهرهای تهران، تبریز و مشهد فکری به حال رفتوآمد در شب بکنند. کاری که محصلان و دانشآموزان دیزبادی بهخوبی از پس آن برآمدند و اولین شبکه برق خصوصی روستا را به کار انداختند. «دانشآموزان و معلمان دیزبادی سرمایهی عظیمی برای مردم روستا بودند. آنها با همکاری یکدیگر و مردم و با استفاده از چراغهای سفالی، فلزی و شیشهای منازل، کوچهها و حتی معابر روستا را مجهز به برق و روشنایی کردند تا مردم برای رفتوآمد در تاریکی هوا مشکلی نداشته باشند.» کسانی بودند که هر شب نردبان به دوش، همراه با ظرفهای نفتی و روغن گیاهی و حیوانی در دست، چراغهای دیوارکوب و فانوسهای آویزان روی تیرهای چوبی را روشن میکردند. البته بیشتر این چراغها بهخاطر اینکه مخزنشان کوچک بود و همچنین به خاطر سوخت کم تا ساعاتی بعد از بامداد روشن میماندند. با این حال بیشتر مردم سعی میکردند تا با تاریک شدن هوا خودشان را به خانه برسانند و به تاریکی شب نخورند. برای همین روشن نبودن روستا در آن ساعات مشکل چندانی به حساب نمیآمد.