نگاهی به ضرب المثل جذاب محتسب در بازار است
ضرب المثل ها سخنان کوتاهی هستند كه به قصه ای عبرت آمیز یا گفتاری نكته آموز اشاره می كند و جای توضیح بیشتر را می گیرد و انواع مختلفی دارند. بعضی از مثلها حاصل پندهای دانایان یا پیشوایان مذهبی یا تجربه های زندگی مردم است. و بعضی از آنها نتیجه داستانی است ، خواه حقیقی یا افسانه ای باشد . در حالی كه مردم از داستان اصلی آن ممكن است بی خبر باشند و یا ممكن است در هر شهری به صورتی نقل شود . در ادامه با ضرب المثل جذاب محتسب در بازار است آشنا خواهید شد.
داستان ضرب المثل محتسب در بازار است
نقل است روزی «هارون الرشید»، بهلول را خواست، او را به عنوان نماینده خود به بازار بغداد فرستاد و به وی گفت: اگر دیدی کسی به دیگری ستم و تجاوز می کند یا پیشه وری در امر خرید و فروش اجحاف می کند، همان جا عدالت را اجرا کن و خطاکار را به کیفر برسان! بهلول ناچار پذیرفت و لباس مخصوص محتسبان را پوشید و به طرف بازار شهر به راه افتاد. به بازار که رسید، پیرمرد هیزم فروشی را دید که چند تکه چوب را برای فروش مقابلش گذاشته بود.
ناگاه جوانی سر رسید و یک تکه از چوب ها را برداشت و به سرعت دور شد. بهلول ناراحت شد و خواست فریاد بزند که ناگاه جوان با سر به زمین افتاد و تلاشه چوب در بدنش فرو رفت، به گونه ای که خون از بدن جوان جاری شد. سپس بهلول به گشتش در بازار ادامه داد که ناگاه ماست فروشی را در حال وزن کردن ماست دید. مرد ماست فروش با نوک انگشت پا کفه ترازو را فشار می داد تا ماست کمتری به مشتری بدهد.
بهلول خواست ماست فروش را متوجه کارش کند که ناگاه الاغی به دکان ماست فروش وارد شد و سرش را درون ظرف پر از ماست کرد. ماست فروش فریادی کشید، سر الاغ به لبه ظرف ماست خورد، ظرف به زمین افتاد، شکست و همه ماست ها ریخت.
بهلول چند قدمی جلوتر رفت و به دکان پارچه فروشی رسید. بزاز که مشغول ذرع کردن پارچه بود، در حین ذرع کردن، با انگشت، نیم گز خود را فشار می داد و با این کار مقداری از پارچه را به نفع خود کم می کرد. بهلول جلو رفت که دست بزاز را بگیرد و مجازاتش کند، ولی در کمال تعجب دید، موشی وارد دخل پارچه فروش شد، سکه ای به دهان گرفت و بدون اینکه پارچه فروش بفهمد، فرار کرد.
بهلول دیگر جلوتر نرفت و به نزد هارون الرشید بازگشت و گفت: محتسب در بازار است و به وجود من و دیگری هیچ نیازی نیست.
کاربرد ضرب المثل محتسب در بازار است
ضرب المثل محتسب در بازار است در توجه دادن به اینکه هر عملی را مکافات و پاداشی است و انسان هر کاری انجام دهد، نتیجه آن را خواهد دید.
ریشه قرآنی ضرب المثل محتسب در بازار است
قرآن کریم : «وَمَا أَصَابَکُم مِن مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَت أَیدِیکُم وَیَعفُو عَن کَثِیرٍ؛ هر مصیبتی که به شما می رسد ، به دلیل اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز خدا عفو می کند». (شوری : 30)
قرآن کریم : «وَلَو أَنَ أَهلَ القُرَی آمَنُوا وَاتَقَوا لَفَتَحنَا عَلَیهِم بَرَکَاتٍ مِنَ السَمَاء وَالأَرضِ وَلَـکِن کَذَبُوا فَأَخَذنَاهُم بِمَا کَانُوا یَکسِبُونَ؛ اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند ، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم ، ولی [آنها حق را] تکذیب کردند. ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم» (اعراف : 96)
ضرب المثل های مشابه با مثل محتسب در بازار است
- ایزد همه را آنچه کنند آرد پیش.
- ای که اندازی کلوخی ، سنگ را آماده باش! بترس از زبردستی روزگار.
- تقاص به قیامت نمی ماند.
- جزای نیک و بدخلق با خدا انداز.
- چوب خدا صدا ندارد ، هر که خورد دوا ندارد.
- دست انتقام دراز است.
- دنیا دار مکافات است.
- دیده گر بینا بود ، هر روز روز محشر است.
- زنند جامه ناپاک گازران بر سنگ.
توضیح لغات ضرب المثل محتسب در بازار است
ذرع کردن : اندازه کردن
محتسب . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتساب . شمارکننده . شمارنده . 2 - داروغه ،مأمور حکومت که وظیفه اش امر به معروف و نهی از منکر است .
همراهان عزیز ساعدنیوز ، زبان فارسی یکی از غنی ترین زبان های جهان است که در آن ضرب المثل های بیشماری وجود دارد. ما در بخش ضرب المثل ساعدنیوز قصد داریم شما را با این ضرب المثل ها آشنا کنیم. برای آگاهی بیشتر با ضرب المثل ها با ما همراه باشید.
بی صبرانه منتظر نظرات مفید و ارزشمند شما درباره ضرب المثل محتسب در بازار است هستیم.