نگاهی به ضرب المثل جذاب آخرش معلوم شد، توی سبد یارو چه بود؟
تاریخ پیدایش امثال و حکم به مدت ها پیش بر می گردد چنانچه از قدیم الایام جملات و ماجراهایی وجود داشتد که بخاطر یک اتفاق بازگو می شدند و ربطی به این اتفاقی که افتاده بود داشته است. در همه زبانهای دنیا ضرب المثل فراوان است . بعضی از مثل ها در همه زبانها به هم شباهت دارند .هر قدر تاریخ تمدن ملتی درازتر باشد بیشتر حادثه در آن پیدا شده و مثل های بیشتری در آن وجود دارد و در زبان فارسی نیز ده ها هزار ضرب المثل وجود دارد . در ادامه به بررسی ضرب المثل جذاب آخرش معلوم شد، توی سبد یارو چه بود؟ خواهیم پرداخت.
داستان ضرب المثل جذاب آخرش معلوم شد، توی سبد یارو چه بود؟
این مثل داستانی دارد؛ می گویند:
جمعی در مجلسی دور هم نشسته بودند و از هر دری با هم حرف می زدند. یکی شروع کرد به تعریف ماجرایی و گفت که روزی دو کم هوش به هم بر خوردند؛
اولی به دومی گفت: «اگر بگویی در این سبد چیست، یک تخم مرغ و اگر گفتی چند تاست، هر هشت تای آن را به تو خواهم داد» دومی کمی فکر کرد و گفت: «سوال سختی پرسیدی، یک راهنمایی کن تا کمی آسان شود.»
اولی گفت: «چیزی سفید است که وسطش زرد است!»
دومی با خوشحالی فریاد زد: «فهمیدم ترب است. وسط ترب را خالی کرده اند و توی آن را زردک گذاشته اند!»
وقتی گوینده ماجرا را تمام کرد، همه حاضران در مجلس خندیدند. وقتی خنده ها آرام گرفت و سکوت ایجاد شد، یکی از میان جمع گفت: «آخرش معلوم شد، توی سبد او چه بود؟!»
کاربرد ضرب المثل جذاب آخرش معلوم شد، توی سبد یارو چه بود؟
این مَثَل را هنگامی استفاده می کنیم که کسی براثر کم هوشی یا بی دقتی، موضوعی را متوجه نشود یا اشتباه بفهمد.این ضرب المثل ، مثل ضرب المثل آخرش نفهمیدیم لیلی زن بود یا مرد می ماند، یعنی تمام توضیحات هیچ فایده ای برای آدم حواس پرت ندارد.
ضرب المثل مشابه برای مثل آخرش معلوم شد، توی سبد یارو چه بود؟
ضرب المثل آخرش معلوم شد، توی سبد یارو چه بود؟ با ضرب المثل تازه می پرسد لیلی مرد بود یا زن؟ تشابه دارد. در ادامه داستان ضرب المثل آمده است.
در زمان های قدیم در شب های طولانی زمستانی خانواده ها دور هم جمع می شدند و معولا داستان های مختلف را برای هم می خواندند، یکی از داستان ها داستان مشهور لیلی و مجنون است که به عشق میان دو جوان عرب ، لیلی دختری زیبا از قبیله عامریان بود و مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود.
لیلی و مجنون، دختر و پسری نابالغ در مکتبخانه به یکدیگر دل می بندند. خواستگاری خانواده پسر به نتیجه نمی رسد؛ و حتی به جنگ قبیله ای می انجامد. جنگی که مجنون در آن طرف دشمن (طایفه عروس) را می گیرد. لیلی را به مرد مالداری به شوهر می دهند؛ ولی بیماری لیلی باعث ناکامی شوهر می شود و لیلی دوشیزه می ماند. شوهر از شدت ناراحتی لیلی دق می کند و می میرد. لیلی به ذکر حق می پردازد و دلش به نور الهی و فره ایزدی روشن می شود و به مقام والای معنوی می رسد. سرانجام در آخرین دیدار بر سر گور لیلی، او از مجنون دستگیری کرده و آن نور ایزدی در دل مجنون جای می گیرد
این داستان پر از غصه و پر سوز و گداز است . در این میان ممکن کسی خیلی باید حواسش پرت باشد که جای لیلی و مجنون را اشتباه بگیرد. این ضرب المثل کنایه از بی توجهی و حواس پرتی است.
همراهان عزیز ساعدنیوز ، زبان فارسی یکی از غنی ترین زبان های جهان است که در آن ضرب المثل های بیشماری وجود دارد. برای آگاهی بیشتر درباره این ضرب المثل ها با بخش ضرب المثل ساعدنیوز همراه باشید.
بی صبرانه منتظر نظرات مفید و ارزشمندتان هستیم.