باباطاهر یا باباطاهر عریان همدانی، عارف، شاعر ایرانی و دوبیتی سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران، در دوران طغرل بیک سلجوقی می زیسته است. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته می داده اند و عریان به دلیل بیان کردن مسائل به صورت بی پرده و عریان بوده است. برخی منابع باباطاهر عریان را اهل همدان معرفی کرده اند اما دانشنامه ایرانیکا باباطاهر را از مردم لر معرفی می کند در حالی که باباطاهر در یک دوبیتی خود را از مردم لک معرفی می کند. مسلک درویشی و فروتنی او که شیوهٔ عارفان است سبب شد تا وی گوشه گیر گشته و گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارد.
زندگینامه باباطاهر
از خاندان، تحصیلات و زندگی باباطاهر اطلاعات درستی در دسترس نیست، اما بنا به نوشتهٔ راوندی در راحةالصدور، باباطاهر در سال ۴۴۷ هجری با طغرل سلجوقی دیدار کرده و مورد احترام وی نیز قرار گرفته است. در یکی از دوبیتی های مشهورش سال تولدش را به حروف ابجد گنجانیده که پس از محاسبه توسط میرزا مهدی خان کوکب به سال ۳۲۶ هجری رسیده است. اما رشید یاسمی با استناد به همان دو بیتی و اشاره به اهمیت عدد ۱٬۰۰۰ نزد اغلب ملل بر آن رفته است که مقصود باباطاهر از واژهٔ الف سال ۱۰۰۰م بوده و در نتیجه مقارن سال های ۳۹۰ و ۳۹۱ (برابر با ۱٬۰۰۰ میلادی) زاده شده است. او پس از ۸۵ سال زندگی، در همدان وفات یافته است. به گفتهٔ پرویز اذکایی، با واکاوی درست سروده های بازمانده از باباطاهر، به دو دلیل استوار می توان ثابت کرد که وی از مردم همدان بوده است. نخست اینکه زبان سروده های باباطاهر لری نیست، زبانی است ویژهٔ گویشوران همدانی نزدیک به نهصد سال پیش، چراکه زبان سروده های باباطاهر در گذشت زمان به پارسی دگرگون شده است که دریافتنی تر باشد، و برای اینکه آوا، و رنگ بوی (فهلوی/پهلوی) این سروده ها از دست نرود، بدان رنگ بوی لری داده اند. دستنویسی که در کتابخانهٔ قونیهٔ ترکیه به شمارهٔ ۲۵۴۶ نگهداری می شود سروده های ناب و دگرگون نشدهٔ باباطاهر را به زبان خود مردم همدان دارد، این زبان نه لری است نه کُردی، زبانی است ویژهٔ باختر کشور ایران که در دستهٔ پهلوی ها (فهلوی/فهلویات) شناخته می شود و جدا از زبان پهلوی ساسانی که نوشته های زرتشتیان روزگار ساسانی از آن، به یادگار مانده است. برخی از پژوهشگران مانند آقای اذکایی به پیروی از پژوهشگران فرنگی همچون اشتاکلبرگ آلمانی و ویکتور روزن، و گئورگ لئون لسچینسکی آلمانی، زبان فهلویات را بخش جدایی ناپذیر از «مادی میانه» می دانند. دومین دلیل که باید باباطاهر را همدانی بدانیم این است که، در دستنویس اصلی باباطاهر آمده است که وی خود را همدانی می خواند و حتی در دیوان باباطاهر با گویش دگرگون شده پارسی/لری نیز این سروده هنوز دیده می شود، و جدا از یاد کردن نام همدان، باباطاهر در سروده هایش بارها از کوه و چکاد الوند که در همدان جای دارد نیز یاد کرده است. برای نمونه:
شعر دگرگون نشدهٔ باباطاهر:
«از آن اسپید بازم همّدانی
ای تنها کُرم نچیروانی
همه به من ودیرَن چرغ و شاهین
به نام من کرن نچیروانی»
شعر لری شدهٔ باباطاهر:
«مو آن اسپید بازم همدانی
لاله (لانه) در کوه دارم در نهانی
به بال خود پرم کوهان به کوهان
به چنگ خود کرم نچیربانی»
«دالچ الوند کوهان کرد پرواز
بازش بکشت خونش پاک واخورد»
دلیل شهرت دوبیتی های فلسفی باباطاهر
بدون شک باباطاهر عریان یکی از نامدارترین دوبیتی سرایان ایران بوده و است که دلایل مختلفی در شهرت یافتن اشعار زیبای او قابل بیان است. دوبیتی های زیبا و فلسفی باباطاهر عریان دارای قابلیت و ویژگی عامه فهمی می باشند، یعنی حتی مردم عادی نیز به آسانی می توانند اشعار او را بخوانند و معنای آن را دریابند. حتی مردم ساده دل روستایی و بادیه نشینان و چوپانان بیابان گرد نیز با اینکه از سواد چندانی برخوردار نیستند نیز می توانند دوبیتی های زیبا و فلسفی و عرفانی او را متوجه شوند. دلیل اصلی شهرت یافتن اشعار باباطاهر در میان عموم مردم نیز همین سادگی و قابل فهم بودن آنها می باشد. دلیل اینکه به باباطاهر، عریان می گویند هم این است که دوبیتی ها و اشعار عرفانی و فلسفی وی از تکلفات و پیچیدگی ها و صنایع دشوار ادبی و تشبیهات سخت عریان هستند. در واقع عریان بودن اشعار وی به معنای ساده بودن آنهاست.
ويژگي سخن بابا طاهر عریان
اشعاری که از بابا طاهر باقی است رباعیاتی است که به لهجه لری (برخی معتقدند ترانه ها یا دو بیتی های باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف و به لری سروده شده است و برخی از محققان زبان وی را راژی و یا راجی و رازی دانسته اند که از گویش های قدیمی اهالی ری هستند) سروده شده است. با خواندن اشعار بابا طاهر متوجه می شویم که او با سخن بسیار روان و ساده و بی پیرایه خود نیکوکاری، خیر خواهی و احسان و ترک ظلم و ستم به خلق را به خوبی بیان کرده، او عشق و ایمان و دلباختگی خود به مذهب شیعه و توسل به ائمه اطهار و تضرع به درگاه خدا را چنان با جاذبه بیان می کند که خواننده از خواندن رباعیات خسته نمی شود و ناله جانسوز طاهر یکی از انوار عشق الهی است که در کلمه به کلمه اشعار او این انوار را می بینیم و سوزش و آتش آن را حس نمی کنیم.
آثار باباطاهر
برخی معتقدند ترانه ها یا دو بیتی های باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف سروده شده است. البته اطلاق عنوان فهلویات بر این نوع دو بیتی ها احتمالاً نشان می دهد که آن ها در زبان پهلوی و مربوط به گویش ایران میانه آن باشد. با این حال روبن آبراهامیان خاورشناس ارمنستانی به این نتیجه رسید که گویش بکار رفته در دوبیتی های باباطاهر گرایش نزدیکی با گویش مورد استفاده توسط یهودیان معاصر همدان دارد. گویش یهودیان همدان در شاخه شمال غربی زبان های ایرانی طبقه بندی شده است. دو قطعه و چند غزل و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی از آثار دیگر اوست. کتاب سرانجام شامل دو بخش عقاید عرفاً و صوفی و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی است. تعداد دوبیتی های وی تا ۳۵۴ دوبیتی برشمرده اند.
صفات و معلومات باباطاهر عریان
باباطاهر عریان مردیست ساده دل و ساده انگار، اما دقیق بین و نکته سنج. او از دانشی شایان توجه برخوردار است و به زبان عربی آشنایی کامل دارد و جملات و کلمات قصاری که به این زبان آورده است، نشان دهندۀ این موضوع است که او بر این زبان تسط داشته. باباطاهر در عرفان به مقامی شامخ دست یافته بود تا جایی که درجۀ کراماتش را از عین القضاه همدانی برتر دانسته اند. شاهد بر این مدعا حکایت نامعتبری است که در مورد برخورد این دو عارف وارسته نقل شده است. البته بین تاریخ وفات باباطاهر (410 ه.ق) و زمان ولادت عین القضاه (492 ه.ق) حدود هشتاد سال فاصله موجود است و امکان ملاقات این دو عارف غیر ممکن می باشد، اما بازگویی این روایت ساختگی خالی از لطف نیست.
مرگ پسر باباطاهر عریان به هنگام جوانی
مآخذ چندانی در دست نیست که بتوان با مراجعه به آنها از چگونگی احوال و ویژگیهای اخلاقی و سایر نکات زندگی باباطاهر عریان اطلاعی به دست آورد، لیکن در خلال اشعارش گاه به نکات قابل توجهی بر می خوریم، از جمله اینکه او را پسری بوده است فریدون نام که دست اجل در جوانی غنچۀ عمرش را پرپر نموده و باباطاهر حسرت و سوزش را در فقدان فرزند اینگونه بیان می کند:
بُوره کز دیده جیحونی بسازیم
بُوره لیلی و مجنونی بسازیم
فریدون عزیز از دست مُو رفت
بُوره کز نو فریدونی بسازیم
تاریخ درگذشت باباطاهر عریان
بر خلاف ابهامات و اختلاف هایی که در مورد تولد باباطاهر عریان بین صاحب نظران موجود است، در مورد تاریخ درگذشت او تقریباً می توان به نتیجۀ روشنی دست یافت. در زیر به برخی از این تاریخ ها که از سوی متفکرین بزرگ ارائه شده اشاره می کنیم:
- مرحوم هدایت در مجمع الفصحا، سال درگذشت باباطاهر را 410 هجری قمری دانسته و اذعان می کند که باباطاهر با دیالمه در یک زمان می زیسته اشت.
- با استناد به راحه الصدور (کتابی که حدوداً 150 سال بعد از درگذشت باباطاهر تألیف شده) و ملاقاتی که باباطاهر با طغرل سلجوقی داشته، قاعدتاً او باید پس از 447 هجری قمری دار فانی را وداع گفته باشد.
- پرفسور مینورسکی نیز با تکیه بر همین کتاب و همین حکایت، باباطاهر را معاصر با ابوعلی سینا (وفات یافته در سال 428 ه. ق) دانسته و درگذشت باباطاهر را کمی بعد از 447 به حساب آورده است.
- ملاقاتی که در راحه الصدور راوندی بین باباطاهر عریان و طغرل نقل شده، همزمان با لشکرکشی طغرل به همدان در سالهای 447 یا 450 هجری قمری صورت پذیرفته و طبق استناد مینورسکی و ادوارد براون به این سند تاریخی که رضا قلیخان هدایت بیان کرده، غیر قابل قبول است و در نتیجه بهتر است با خیالی آسوده به گفتۀ راوندی و تاریخ مذکور او اعتماد کرد.