بافت در موسیقی
بافت به معنای شکل و نحوه حرکت ساختار می باشد به زبانی ساده تر هنگامی که به یک قالی یا فرش دقت می کنیم می بینیم نوع بافت یعنی خطوط عمودی و افقی به شکل هماهنگی در مقابل هم قرار می گیرند که این شکل هماهنگ بین خطوط نخی را بافت قالی می نامند .
باید به این نکته توجه داشت نوع بافت قالی ها با یکدیگر متفاوت هست مثلا در ایران بافت فرش کاشان با کاشمر یا بافت و جنس گلیم با قالی چه متفاوت است .
بافت در تمام رشته ها و هنر ها وجود دارد به گونه ای که بستری است برای حرکت نخ یا قلم یا نت یا هر چیز دیگری که به گونه ای به هنر ربط پیدا می کند .
موسیقی نیز مانند رشته های دیگر هنر دارای بافت می باشد ،بافت موسیقی مانند چیدمان آجر برای یک معمار است به این عبارت که یک معمار می تواند به گونه هایی مثلا ضربدری یا مثلثی یا اشکال دیگر آجر خود را بچیند ،یک آهنگساز هم برای ساختن یک اثر موسیقیایی می تواند به بافت مورد نظر خود بپردازد یا تلفیقی از بافت های متنوع را در اثر خود داشته باشد .
گاهی ممکن است یک قطعه موسیقی تنها یک ملودی ساده برای یک ساز مثل گیتار،فلوت یا ویولون نوشته شده باشد و یا همون ملودی با سازهای دیگه همراه باشند و یا لایه هایی از چند ملودی با یکدیگر شنیده شوند به این تفاوت ها در یک قطعه بافت موسیقایی گفته میشود.
طی قطعه ی موسیقی زمانی ممکن است ملودیی بدون همراهی، گاه چندین ملودی همزمان، یا ملودیی با آکوردهای همراهی کننده شنیده شود. برای توصیف این موارد گوناگون، اصطلاح بافت موسیقایی به کار می رود؛ اصطلاحی که به تعداد لایه های صوتی همزمان، به نوع آنها (ملودی یا هارمونی) و به چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر اشاره دارد. بافت موسیقایی، مانند بافت پارچه، با واژه هایی همچون تُنُک، متراکم، نازک، ضخیم، سنگین و سبُک توصیف می شود. آهنگساز برای آفرینش تضاد و جلوه های نمایشی می تواند بافت موسیقی را تغییر دهد. (سه بافت مهم موسیقایی عبارتند از: بافت های مونوفونیک، پُلی فونیک و هوموفونیک.
بافت مونوفونیک
ساده ترین نوع بافت موسیقیایی مونوفونیک (مونودیک) می باشد . بافتی تک بعدی اگر بخواهیم این بافت را از دیدگاه معماری توصیف کنیم بافتی است با خطوطی کاملا عمودی بدون هیچ چیز دیگری ،در موسیقی به معنای تک صدایی می باشد یعنی یک ملودی یا پریود یا حتی تم بدون همراهی هارمونیک به اجرا بپردازد.
نتیجه آن می شود که خط ملودی ما بدون کمک ساز یا آواز همراهی کننده به صدا در می آید مانند همان خط عمودی که هیچ حرکتی غیر از عمودی ندارد. بافت مونوفونیک از قدیمی ترین بافت های موسیقیایی می باشد این بافت اساس ملودی یا آواز اولیه قرون وسطی بوده است .
اغلب سرودهای ملی، سرودهای مذهبی و موسیقی هایی اینچنینی دارای بعدی مونوفونیک می باشد، دلیل آن هم سادگی و زود فهمی این بافت موسیقی است. چرا که اصواتی اضافی با نت هایی غیر هم نام وجود ندارند.
یک خط ملودیک تنها و بدون همراهی، بافتی مونوفونیک – به معنای تک صدایی – دارد. اگر به تنهایی آواز بخوانید، آواز شما نوعی موسیقی مونوفونیک خواهد بود. اجرا همزمان یک خط ملودیک توسط چند ساز یا آوازخوان، هم صدایی نامیده می شود که بافت مونوفونیک حجیم تر و غنی تری پدید می آورد.
بافت پُلی فونیک
افت دیگر در موسیقی وجود دارد که شاید پیچیده ترین نوع بافت موسیقی بوده و هست . نام این بافت موسیقایی پلی فونیک می باشد که از درسی با نام (کنترپوان ) ساطع می شود .
دقت کنید اگر یک معمار بخواهد هم از خطوط عمودی و هم از خطوط افقی و مورب به صورت جدا گانه ای استفاده کند یعنی هر کدام از این خطوط برای خود نقشی در معماری داشته باشد ولی در عین حال یک اثر مشتر ک به حساب بیاید می توان گفت معمار ما از بافت پلی فونیک استفاده کرده است . باید به این نکته دقت کرد که تمام خطوط معمار در مقابل همدیگر دارای هماهنگی و توازن هستند به گونه ای که هر کدام می تواند نقش مجزایی داشته باشد .
در موسیقی هم معنی پلی فونی اینگونه می نمایاند . یعنی چند ملودی که به بصورت مجزا هستند روی یکدیگر می آیند و تشکیل چند صدایی می دهند هر کدام از ملودی ها دارای شخصیتی مجزا و مستقل است و در کل اثر به یک هماهنگی کنترپوآنی می رسد .
باید به این نکته دقت کرد که هر ملودی می تواند دارای ریتم و صدایی مجزا باشد اما در کل اثر نباید ایجاد نوعی نا مطبوعیت کند (دیسونانس ) البته در آثار مدرن موسیقی حرکت کنسونانس (مطبوع ) دیگر چندان جلوه گر نیست اما باید توجه داشت زمان شکوفایی این بافت موسیقیایی صدای دیسونانس بسیار ناخوشایند بوده است.
اجرا همزمان دو یا چند خط ملودیک که اهمیت و جذابیتی کم و بیش یکسان داشته باشند بافتی را پدید می آورد که پُلی فونیک – چند صدایی – نامیده می شود. در بافت پُلی فونیک، چندین خط ملودیک از نظر نمود موسیقایی با یکدیگر به رقابت می پردازند. (هنگامی که اجراکنندگان موسیقی جاز همزمان ملودی های متفاوتی را بداهه پردازی می کنند نیز بافتی پُلی فونیک پدید می آید). پُلی فونی به موسیقی بُعد می بخشد و آن را با پرسپکتیو در نقاشی مقایسه کرده اند: هر خط، سبب غنا و تعالی خط دیگر می شود این ارتباط تعالی بخش متقابل، نمایانگر تفاوتی میان موسیقی و گفتار است.
هنگامی که چندین نفر همزمان مطالب متفاوتی را بیان می کنند، حاصل ممکن است گیج کننده باشد اما اجرا همزمان ملودی های متفاوت توسط چند آوازخوان می تواند صداهایی بسیار بیانگر پدید آورد. فن تلفیق و آمیختن خط های ملودیک همزمان برای دستیابی به آمیزه ای بامعنا و موسیقایی، کُنترپوان نامیده می شود. برای آنکه از سیر همزمان چندین خط ملودیک در یک قطعه لذت کامل ببرید شاید لازم باشد آن را بارها بشنوید، شنیدن مکرر، سبب وقوفی رضایت بخش بر چگونگی درهم تنیده شدن اجزا سازنده ی کل موسیقی می شود. اغلب سودمند است که نخست به خط بالایی (زیرترین خط ملودیک)، سپس به خط پایینی (بم ترین خط ملودیک) و پس از آن به خط های میانی گوش دهیم. این انتخاب شنیداری، دریافت ما را از ریتم ها و شکل های ملودیک متضاد افزایش می دهد و این امکان را برایمان فراهم می کند که در هر لحظه به چگونگی تأکید بر خط های ملودیک گوناگون گوش دهیم. موسیقی پُلی فونیک اغلب دربردارنده ی تقلید است و تقلید هنگامی رخ می دهد که به دنبال اجرا ایده ای ملودیک با یک ساز با یک خط آوازی، همان ایده بی درنگ با ساز یا خط آوازی دیگر از نو بیان شود. نمود تقلید چنان است که گویی خط های ملودیک گوناگون سازنده ی بافت موسیقی به پیروی از یک ملودی راهبر اجرا می شوند.
بافت هوموفونیک
موسیقی بافت دیگری دارد که نمود آن در دوران کلاسیک بوده است یعنی بافت هموفونیک (دوصدایی ) باز برای متوجه شدن موضوع به معمار خودمان یک سری می زنیم . یک اثر معماری می تواند دارای یک نقش پرنگی از چیدمان یا بافت باشد یعنی یک خطی وجود داشته باشد و تمام نگاه بیننده را به خود جلب کند که همان خط اصلی در این بافت است و بقیه اجزا مانند آجر های دیگر یا مصالح و... به نوعی هارمونی و همانگی برای بیان بیشتر همان خط اصلی به کار رود .
به عبارتی ساده تر بقیه اجزا پشت سر جزء اصلی در می آیند تا آن خود را بهتر بنمایاند . در موسیقی نیز مسئله اینگونه است یعنی یک تم یا ملودی اصلی وجود دارد که بقیه اصوات نقش هماهنگی با این ملودی یا تم را ایفا می کنند در این فرم هارمونی نقش بسزایی دارد . هارمونی در لغت به معنی هماهنگی است یعنی هماهنگی بین اجزا برای نشان دادن سوژه اصلی که همان تم یا ملودی است.
شایان ذکر است که بافت هموفونی از بافت پلی فونیک به وجود می آید اغلب اثار کلاسیک به بافت هموفونیک نزدیک هستند، در دوران باروک و رنسانس بافت به صورت پلی فونیک بوده.
امروزه آهنگسازان اغلب خود را ملزم به یک بافت نمی بینند و در اثر خود از تمام سه بافت استفاده بهینه می کنند .
هنگامی که یک ملودی اصلی را که با آکوردهایی همراهی می شود می شنویم، بافت موسیقی هوموفونیک است. در بافت هوموفونیک، توجه شنونده بر ملودی متمرکز می شود، ملودیی که به وسیله ی صداهایی با جذابیت کمتر تقویت و رنگ آمیزی می شود. بافت هوموفونیک برای هر کس که اجرا آوازخوانی گیتار نواز را شنیده باشد آشنا است. همراهی در موسیقی هوموفونیک از نظر سرشت و کاربرد بسیار متنوع است. همراهی ممکن است آکوردهایی پس زمینه ای و مطیع ملودی یا صداهایی خروشان باشد که ملودی اصلی را کم وبیش زیر سیطره قرار دهد. حالت بیانی ملودی می تواند بر اثر ریتم یا هارمونی همراهی کننده ی آن تقویت شود. گاه یک خط ملودیک فرعی به طور گذرا شاخص تر می شود و نقشی همسنگِ ملودی اصلی می یابد. در اینگونه موارد، شاید بهترین توصیف برای بافت موسیقی، بافتی میان هوموفونی و پُلی فونی باشد.
از ابتدای پیدایش موسیقی در بین بشر معمولا قطعه ها به صورت مونوفونیک بوده است و با گذشت زمان کم کم این هنر رشد کرد و به سمت موزیک های پلی فونیک و هموفونیک رفت . پلی فونیک گذری بود از موسیقی یک صدایی به سمت موسیقی هایی که با نواختن چندین ملودی به صورت همزامان مزین شده بودند . به عنوان مثال خیلی از موسیقی های کلاسیک دوران باروک در اروپا به صورت پلی فونیک بوده اند.
دگرگونی بافت
آهنگساز می تواند با استفاده از بافت های دگرگون شونده در اثرش تنوع و تضاد بیافریند. او ممکن است قطعه را با یک ملودی و یک همراهی ساده آغاز کند و سپس ملودی را در تار و پود بافتی پُلی فونیک قرار دهد، همچنین ممکن است از راه برقراری تقابل میان تک خوان و آکوردهای پُرطنین گروه کُر فضایی دراماتیک بیافریند.