روابط میان فردی چیست؟چند نوع جاذبه دارد؟ جاذبه توصیف کننده علاقه، میل یا تمایلی است که ماهیتی عاطفی، عاشقانه، جنسی، فیزیکی یا زیبایی شناختی دارد. بسیاری از مردم فکر می کنند جاذبه فقط ماهیت عاشقانه دارد، اما احساسات متفاوتی هستند که هرکدام نوعی جاذبه محسوب می شوند، از علاقه داشتن به کسی گرفته تا تحسین ظاهر شخص یا تجربه احساسات جنسی.جاذبه بخش مهمی از نحوه اتصال شما به افراد دیگر و ایجاد شبکه پشتیبانی است. در این مقاله انواع مختلف جاذبه را بررسی می کنیم و اصطلاحات مختلفی را توضیح می دهیم که تفاوت های ظریف بین انواع مختلف جاذبه را نشان می دهند. با ما همراه باشید.
جاذبه های عاطفی
این نوع جاذبه لزوما ماهیت فیزیکی ندارد و به دلیل جذابیت طرز فکر، مهربانی یا شخصیت فرد است.
۱. دلبستگی
- دوستان؛
- فرزندان؛
- والدین؛
- مراقبان؛
- اعضای خانواده؛
- عزیزان.
این نوع جذابیت لزوما ماهیتی فیزیکی ندارد و میل به ارتباط ناشی از بینش فردی است.
۲. عشق
عشق احساسی عمیق یا پرشور است که در بیشتر موارد شامل عنصری از وابستگی عاطفی است. معنای عشق و چیزهای مرتبط با عشق می تواند از فردی به فرد دیگر، رابطه ای به رابطه دیگر و فرهنگ های مختلف متفاوت باشد.
۳. شور
این نوع جاذبه میل شدید، احساسات شدید یا اشتیاق شدید را توصیف می کند.
۴. عشق افلاطونی
این نوع جاذبه عاطفی، تمایل غیرجنسی یا غیرعاشقانه برای داشتن رابطه با کسی است. مثلا بیشتر دوستی ها جاذبه افلاطونی هستند.
۵. محافظ
این نوع جاذبه معمولا به کسانی احساس می شود که نیاز به مراقبت دارند، مانند کودکان، حیوانات خانگی یا عزیزان.
۶. اجتماعی
این جاذبه توصیف کسانی است که اکثریت آنها را می پسندند. وقتی فردی از نظر اجتماعی جذاب است، معمولا بسیاری از افراد دوست دارند با او در ارتباط باشند.
جاذبه های رمانتیک
این دسته می تواند علاقه یا ارتباط عاطفی عمیقی را توصیف کند که ماهیت صرفا فیزیکی یا جنسی ندارد.
۱. آلورمانتیک
این نوع جاذبه افرادی را توصیف می کند که جاذبه های رمانتیک را تجربه می کنند.
۲. آرومانتیک
این نوع جاذبه که «آرو» نیز نامیده می شود، طیفی از افراد را توصیف می کند که تمایل چندانی به رابطه عاشقانه ندارند.
۳. کراش
کراش تمایل به رابطه عاشقانه با کسی است که معمولا خودش بی خبر است.
۴. دمی رمانتیک
دمی رمانتیک کسانی را توصیف می کند که تنها پس از ایجاد یک ارتباط عاطفی، جاذبه عاشقانه را تجربه می کنند. در این جاذبه افراد کشش عاطفی اولیه ای به کسی ندارند، اما پس از شکل گیری یک ارتباط احساسی، کشش عاطفی به وجود می آید.
۵. گری رمانتیک
گری رمانتیک کسی را توصیف می کند که به ندرت یا فقط در شرایط خاص جاذبه عاشقانه را تجربه می کند. در حقیقت این افراد ممکن است کشش عاطفی را تجربه کنند، اما خواهان برقراری رابطه رمانتیک نباشند.
۶. هترو رمانتیک
این حالت توصیف کسانی است که عاشقانه جذب جنس مخالف می شوند.
۷. هومو رمانتیک
افرادی که در این دسته قرار می گیرند جاذبه عاطفی را به افراد همجنس خود احساس می کنند.
۸. پان رمانتیک
این جاذبه کسی را توصیف می کند که می تواند جذب افرادی با هر هویت جنسیتی شود. به طور کلی، برای کسانی که پان رمانتیک هستند جنسیت نقش مهمی در کنترل جاذبه عاشقانه ندارد.
۹. پلی رمانتیک
این نوع جاذبه به کسی نسبت داده می شود که جاذبه عاشقانه به افراد با هویت های جنسی مختلف از جمله ﻣﺬﮐﺮ، مؤنث، ﺗﺮﻧﺲ و دوجنسیتی را تجربه می کند.
جاذبه های جنسی
این جاذبه یعنی تمایل به تماس نزدیک فیزیکی یا جنسی با فردی دیگر.
۱. شهوت
این جاذبه بیانگر اشتیاق، میل، محبت یا کشش جنسی است.
۲. جنسی عینی
این نوع جاذبه زمانی اتفاق می افتد که بیشتر مردم فردی را از نظر جنسی جذاب می دانند، حتی اگر واقعا به او تمایل جنسی نداشته باشند.
۳. جنسی فردی
این جاذبه داشتن احساسات جنسی یا تمایل به تماس جنسی بر اساس احساسات شخصی و تجربیات فردی است.
جاذبه های فیزیکی
این دسته، میل به لمس (نه لزوما به روشی عاشقانه یا جنسی) را توصیف می کند. مثلا می تواند شامل درآغوش گرفتن یا بوسیدن یکی از اعضای خانواده یا نوازش یک سگ باشد.
۱. صمیمیت
این اصطلاح نزدیکی فیزیکی، جنسی، عاشقانه یا عاطفی بین افراد در انواع رابطه های شخصی را توصیف می کند.
۲. فیزیکی عینی
این نوع جاذبه زمانی اتفاق می افتد که بیشتر مردم فردی را از نظر فیزیکی جذاب می دانند، حتی اگر شخصا جذابیت ظاهری او را احساس نکنند.
۳. فیزیکی فردی
این نوع جاذبه بیانگر میل فیزیکی یا تحسین شخصی بر اساس احساسات و تجربیات فردی است و در همه افراد مشترک نیست.
۴. حسی
جذابیت حسی که بسیار شبیه به جاذبه فیزیکی است، تمایل به لمس یا دریافت لمسی را توصیف می کند که لزوما ماهیت جنسی ندارد.
جاذبه زیبایی شناختی
جاذبه زیبایی شناختی یعنی توانایی تحسین کردن ظاهر شخصی بدون نیاز به برقراری تماس فیزیکی، جنسی یا عاشقانه با او.ممکن است برخی عناصر جاذبه زیبایی شناختی با انواع جاذبه های دیگر مشترک باشند. مثلا ممکن است فکر کنید نحوه لباس پوشیدن فردی باعث می شود که شما احساس جاذبه عاشقانه یا جنسی به او داشته باشید، در حالی که او را از نظر زیبایی شناختی نیز جذاب می دانید.
عوامل اثر گذار بر جذابیت
هنگامی که افراد با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند جاذبه شروع می شود. اغلب برخوردهای افراد به صورت تصادفی پیش می آید مانند آسانسور، کوچه، محل کار، در کلاس درس و یا در خانه مشترک. چون در محلی خاص زندگی می کنیم یا در محل خاصی اشتغال به کار داریم به ناچار با برخی از افراد بیش از دیگران برخورد خواهیم داشت. اغلب همجواری نخستین گام در جاذبه نسبت به دیگران است. در این جا عوامل مهمی را که در جاذبه تاثیر دارند را بررسی می کنیم.
۱- همجواری
مجاورت و نزدیکی مکانی موجب ارتباط مکرر می شود و باعث ارتباط بین فردی شده که در نهایت باعث جذابیت می شود. مثلاً هنگامی که دو غربیه هر روز در راهرو همدیگر را ملاقات کنند این نوع تماس تصادفی باعث آشنایی و رابطه متقابل خواهد شد. در روز بعد این افراد ممکن است در مورد آب و هوا صحبت کنند و رفته رفته روابط شان بیشتر می شود.
زایونگ معتقد است که ارائه مکرر محرک یا تماس فراوان موجب ارزیابی مثبت تر آن محرک می شود و محرک هرچه می خواهد باشد مانند یک تبلیغ یا نامزد انتخابات. زیرا بعد از تکرار شدن، احساس نگرانی و اضطراب نسبت به آن کاهش می یابد. به همین خاطر است که احساس دوستانه ای نسبت به فرد غریبه که کنار ما می نشیند می کنیم به طور مثال افراد همکلاسی که در ابتدا غریبه هستند بیشتر با کسانی دوست می شوند که مجاور آن ها نشسته باشند. تحقیقات نشان داده است که ملاقات مکرر باعث افزایش جاذبه می شود. ولی این نکته نیز مهم است که اگر واکنش نخستین ما در برابر ارائه محرک نا خوشایند باشد ارائه مجدد در ما تاثیر مثبت ایجاد نمی کند مثلاً اگر در نگاه اول از فردی خوشمان نیاد حضور مکرر باعث جاذبه نخواهد شد.
۲- ابراز عواطف مثبت هنگام برخورد
تحقیقات نشان داده است که عواطف مثبت به ارزیابی مثبت از دیگران و عواطف منفی به ارزیابی منفی می انجامد. عواطف از دو طریق بر جاذبه تاثیر می گذارد. اول اینکه شخص دیگر کاری می کند که در ما احساس مطبوع یا نا مطبوع شکل گیرد و ما مایلیم که افرادی را که در ما احساس مطبوع ایجاد کنند دوست بداریم ولی افرادی که احساس بدی ایجاد کنند را دوست نداریم. مثلاً کسی را که از نخستین ساعات روز تعریف و تمجید صادقانه می کند دوست داریم زیرا ما کسی را دوست دارم که بیشترین پاداش و کمترین هزینه را برای ما داشته باشد. دوم وجود شی یا شخص به هنگام برانگیختگی عواطف مثبت و منفی نقش مهمی در پیامد علاقه ما نسبت به آن دارد. مثلاً وقتی که منتظر یک فیلم دوست داشتنی هستیم دیگران را مثبت تر از هنگامی که به مطب پزشک می رویم ارزیابی می کنیم.
۳- نیاز به پیوند جویی
هنگامی که دو نفر با هم تماس بگیرند و واکنش عاطفی خوشایندی را تجربه کنند در یک نقطه انتقال قرار دارند. ممکن است آن ها در حد همین آشنایی سطحی باقی بمانند. یعنی هروقت یک دیگر را ببینند برای هم سر تکان دهند اما اگر نیاز به پیوند جویی را حس کنند ممکن است شروع به سخن گفتن کنند، نام های یکدیگر را بگویند و از هم اطلاعاتی را به دست آورند. برخی افراد در نیاز به پیوند جویی ضعیف هستند. کسانی که نیاز به پیوند جویی ضعیفی دارند دوست دارند تنها بمانند. ولی بعضی از افراد دوست دارند تعامل شان بیشتر شود. علاوه بر تفاوت های فردی، موقعیت های ویژه نیز می تواند در قدرت این نیاز موثر باشد. مانند نیاز به پیوند جویی به صورت موقت در هنگام سیل و طوفان و… .
۴- ویژگی ظاهری
هنگامی که غریبه ای را مشاهده می کنیم واکنش ما احتمالاً بر شواهدی مبتنی است که که درباره آن شخص مشاهده کرده ایم و اطلاعات خاصی به ما داده است. مثلاً اگر غریبه مثل کسی باشد که قبلاً او را می شناخته ایم تمایل داریم ویژگی مثبت و منفی او را به آن شخص تعمیم دهیم و ارزیابی ما کاملاً تحت تاثیر این تداعی است. واکنش افراد بیشتر بر اساس زیبایی قیافه و ظاهر خوشایند صورت می گیرد. دلیل اینکه زیبایی به جاذبه می انجامد این است که افراد زیبا عاطفه مثبت را بر می انگیزند و عاطفه عامل مهمی در جاذبه است. واکنش به مشخصات قابل مشاهده عموماً بر اساس تصورات قالبی آموخته شده است و زیبایی نیز از این مورد مستثنی نیست.
پژوهش ها نشان می دهد که افراد تمایل دارند مردان و زنان زیبا را بیش از کسانی که زیبا نیستند موقر، جالب، مستقل، مهیج، دوست داشتنی، سازش یافته، دارای مهارت های اجتماعی و موفق بدانند. روانشناسان کشف کرده اند که مردم تصور می کنند آنچه که زیبا است خوب است. لذا بیشتر تصوارت قالبی مبتنی بر قیافه ظاهری نادرست است. در مورد ویژگی های ظاهری تحقیقات نشان داده است که کودکان، بزرگسالان زیبا را بدون توجه به جنس، نژاد، یا سن آن ها بر افراد غیر زیبا ترجیح می دهند. با وجود این برخی از اسنادهای منفی نسبت به افراد زیبا وجود دارد. زنان زیبا مغرور و مادی هستند و یا زن زیبا در سیاست و در کارش موفق نیست.
۵- مشابهت در نگرش
بعد از آشنایی و طی نمودن مراحل فوق گام بعدی مشابهت در نگرش است. تحقیقات نشان داده است که افرادی که با هم توافق دارند، دوست می شوند و آن هایی که توافق ندارند دوست نمی شوند و تداوم این رابطه بر اساس مشابهت در نگرش آن ها است. تشابه دوستان و زوج ها در نگرش ها و باورها، ارزش ها و علایق، امری تصادفی نیست. یافته ها بیان می کند که مشابهت در نگرش از همان روز های اول ازدواج بوده است. یعنی جاذبه میان دو نفر تا حدی مبتنی بر نگرش هایی است که در زمان ملاقات اولیه داشته اند. دلیل این که چگونه مشابهت بر جاذبه تاثیر دارد این است که وقتی تعامل شکل می گیرد موضوعات متنوعی پیش می آید. و هر فردی میزان علاقه به آن موضوع ها را بیان می کند و در تعامل بعدی وی را بر اساس نسبت مشابهت در نگرش ها ارزیابی می کند، بدون آن که به تعداد موضوعات توجه شود. فستینگر بیان می کند ما برای تایید آرای خود به دیگران روی می آوریم زیرا وقتی که متوجه می شویم که نظر ما درست بوده است نشانه هوش و درک بالای ما است و این برای ما لذت بخش است.
۶- مکمل بودن نیاز ها
تحقیقات نشان می دهد که افراد مشابه، یکدیگر را بهتر جذب می کنند. اما عقیده دیگری نیز وجود دارد: افرادی در یک رابطه جذب یکدیگر می شوند که خصوصیات مکمل و غیر مشابهی داشته باشند. فرضیه مکمل بودن را برای نخستین بار وینچ مطرح کرد. افراد در ازدواج دنبال کسی می گردند که نیاز های آن ها را برآورده کرده و تمایلات شان را تکمیل کنند. هف و دیوس در تحقیقی بر روی زوج ها به این نتیجه رسیدند که در آغاز رابطه خصوصیات سطحی از قبیل زمینه های اجتماعی مشابه، مجاورت مکانی و زیبایی، سپس نگرش های مشابه تاثیر دارد و پس از این مرحل است که همراه با افزایش رابطه و درگیری، نیازهای شخصی مکمل، نقش اصلی را بر عهده می گیرند.
۷- شایستگی و خصوصیات شخصی مثبت
در شرایط یکسان افراد شایسته تر و لایق تر بیشتر مورد علاقه قرار می گیرند. دلیل آن این است که شما در کنار این افراد احساس احترام و حرمت نفس بالایی خواهید داشت. اگر افراد خیلی شایسته باشند ممکن است احساس حقارت در فرد ایجاد کنند ولی اگر دارای نواقصی باشند دوست داشتنی تر هستند. ما خصوصیات خوب را با دوست داشتن و خصوصیات بد را با دوست نداشتن پاداش می دهیم. مثلاً افراد باهوش، گرم و صمیمی را بیشتر دوست داریم ولی افراد بی رحم، ریاکار و خود پستند را دوست نداریم.