به گزارش ساعد نیوز به نقل از سرپوش هنری، زهرا امیرابراهیمی از بین سه بازیگر زن ایرانی، برای بازی در فیلم عنکبوت مقدس برنده نخل طلای بهترین بازیگر زن جشنواره کن شد. رقبای او گلشیفته فراهانی برای بازی در فیلم «برادر و خواهر» ساخته علی عباسی و ترانه علیدوستی برای فلیم «برادران لیلا» به کارگردانی سعید روستایی بودند اما در نهایت زهرا امیرابراهیمی موفق به دریافت جایزه شد.فرآیند نامزدی نخل طلا تا اعطای جایزه به عرصه ای برای بیان اعتراض به هنرمندانی تبدیل شد که به نمایندگی از جمهوری اسلامی در جشنواره های بین المللی حضور پیدا کرده بودند. سابقه زهرا امیرابراهیمی در ایران هم به تعمیق این دو قطبی کمک کرد.
چرا زهرا امیرابراهیمی برنده جایزه کن شد؟
عنکبوت مقدس داستان واقعی سعید حنایی قاتل زنجیره ای زنان در مشهد است. حنایی با هدف آنچه «پاکسازی فاحشه های فاسد خیابانی» می خواند، در یک ماموریت به زعم او مقدس بود، در مشهد دست به قتل بیش از ۱۶ زن زدت. خود سعید حنایی و خانواده او هرگز از ارتکاب به قتل ابراز پشیمانی نکردند، بلکه برعکس از او چهره یک قهرمان ساختند.
زهرا امیرابراهیمی در این فیلم نقش یک روزنامه نگار خیالی را در حال تحقیق درباره این قاتل زنجیره ای بازی کرده است. اهمیت حضور او در این فیلم شباهتی است که زندگی اش به طور نمادین با داستان فیلم داشته است. ماجرای قربانی شدن زنان در جامعه مردسالار و متحجر.
امیرابراهیمی سال ۱۳۸۵ در پی انتشار فیلم رابطه جنسی اش مجبور به ترک بازیگری و بعد ها خروج از ایران شد. امیرابراهیمی در سال های اول تلاش کرد ماجرا را انکار و شباهت فرد به خودش را یک اتفاق بخواند، اما بعدها گفت که چنین اتفاقی افتاده و در نهایت سال ۱۳۹۸ در برنامه شبکه ام.بی.سی پرشیا توضیح داد که فردی به نام مجید بهرامی از بازیگران سینمای ایران فیلم رابطه خصوصی او با دوست پسرش را پخش کرده است.
بعد از این حادثه زهرا امیرابراهیمی چندین سال از حرفه بازیگری کنار رفت، اما از سال ۲۰۱۶ بار دیگر وارد این عرصه شد. عنکبوت مقدس اولین فیلمی است که توانسته تا این مرحله از یک جشنواره بین المللی بالا بیاید. اینکه جشنواره کن تصمیم گرفته بین سه زن ایرانی (که به خودی خود نامزدی هر سه آن ها به نوعی اعتراض به جمهوری اسلامی بود)، دست به انتخاب زنی بزند که به طور نمادین راوی همه ابعاد ضد زن جامعه ایران است، اتفاقی نیست.
سویه ایدئولوژیک و سیاسی جشنواره های بین المللی بر کسی پوشیده نیست و به تبع اینکه چرا جشنواره فیلم کن زهرا امیرابراهیمی را به عنوان برنده انتخاب کرده، به اندازه چرایی خوشحالی مردم ایران از این انتخاب اهمیت ندارد. انتخاب امیرابراهیمی به دوگانه هنرمند «حکومتی-مردمی» دامن زده است.
دو قطبی هنرمند حاکمیتی-هنرمند مردمی
دوگانه هنرمند حکومتی و هنرمند مردمی یک پدیده باسابقه است که البته در سال های اخیر نمود آن بیشتر شده است. انتخابات سال ۸۸ شاید نقطه عطفی برای این دوقطبی بود؛ زمانی که برخی بازیگران و سینماگران نظیر محمدرضا شریفی نیا، محمد صالح علا و محمدرضا ورزی، سیروس مقدم، مجید مظفری و ... بدون توجه به اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات و برخورد با معترضان، در مراسم تنفیذ محمود احمدی نژاد شرکت کردند.
از این تاریخ تحولات با سرعت به سمت تعمیق این دوگانه پیش رفت. بعد از انتخابات سال ۹۶ سیاست مرجعیت زدایی از هنرمندان هم به این دوگانه دامن زد. بخشی از حاکمیت از اینکه در هر انتخاباتی، بازیگران و چهره های سرشناس فرهنگی و هنری بخش قابل توجهی از جامعه را به سمت کاندیدای جریان مقابل سوق می دهند، راضی نبود و همین مساله استارت طرح افشاگری علیه هنرمندان را زد. گزارش هفته نامه یالثارات علیه ترانه علیدوستی، اصغر فرهادی و مانی حقیقی را باید ذیل این سیاست تحلیل کرد.
همزمان در یک جبهه دیگر هم دوقطبی هنرمند حاکمیتی و هنرمند مردمی در حال فربه شدن بود. هنرمندانی که در کشور فعالیت می کردند، وارد پروژه های پولساز نهاد ها و موسسات فرهنگی نزدیک به حاکمیت شدند. نزدیکی آن ها به این نهاد ها و درآمد های میلیاردی آن ها از پروژه های حاکمیتی، خشم مردمی را که درگیر مشکلات معیشتی اند به همراه داشت. کم کم یک مطالبه به دال مرکزی رویکرد مردم نسبت به هنرمندان تبدیل شد: هنرمندان یا باید نسبت به مشکلات جامعه واکنش نشان می دادند و در بزنگاه ها در کنار مردم می ایستادند یا برچسب حکومتی می خوردند.
با همین استدلال هنرمندانی نظیر امین حیایی برای بازی در فیلم قلاده های طلا و حضورش در برنامه عصر جدید صداوسیما، شهاب حسینی برای زدن واکسن فایزر در آمریکا و انتقاد از هنرمندانی که جشنواره فیلم فجر سال ۹۸ را در اعتراض به سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراین تحریم کرده بودند، رامبد جوان برای دعوت مردم به رژیم گرفتن برای کاهش هزینه های اضافی در شرایط بد اقتصادی و همزمان تولد فرزندش در کانادا و پرویز پرستویی به دلیل همکاری با پروژه های امنیتی سینما و ... داغ هنرمند حکومتی بر پیشانی شان خورد.
انتقاد تند مردم به اصغر فرهادی بابت سکوتش در جشنواره فیلم کن نسبت به اعتراضات مردم خوزستان به کم آبی، فرهادی را مجبور کرد در صفحه اینستاگرام خود از کانون کارگردانان بخواهد به جای نصب بنر و عکس او برای تبریک دریافت جایزه بزرگ هیات داوران فیلم کن در خیابان های تهران، جملات مادر معترض سوسنگردی را در گوشه گوشه شهر نصب کنند.
در جشنواره کن امسال دوگانه هنرمند حکومتی-هنرمند مردمی به گونه دیگری بازتولید شد. ترانه علیدوستی به عنوان نماینده ای که از ایران به کن رفته و بازیگری که در سریال شهرزاد به تهیه کنندگی سیدمحمد امامی بازی کرده و سود خوبی به جیب زده بود، با پوششی عجیب و محافظه کارانه روی فرش قرمز جشنواره فیلم کن ظاهر شد.
از نظر مردم موضع نگرفتن و همزمان تن دادن به استاندارد های حاکمیت به منزله خروج هنرمندان از دایره مردمی بودن است. در مقابل علیدوستی که به لحاظ ظاهری و مالی نماینده وضع موجود در کن محسوب می شد، گلشیفته فراهانی و زهرا امیرابراهیمی قرار داشتند که سابقه آن ها در مخالفت با جمهوری اسلامی بیشتر علیدوستی بود. جالب آنجا که علیدوستی در همان فرانسه علیه سیاست های جمهوری اسلامی و عدم آزادی زنان مصاحبه کرد و موضع تندی گرفت، اما همین مواضع را هم کسی باور نمی کرد؛ چه آنکه مخاطبان می گفتند نمی شود همزمان پول های کثیف میلیاردی در همین ساختار به جیب زد و از آن سو زست اپوزیسیون هم گرفت. چنانچه زمانی در مورد حامد بهداد هم وقتی می گفت «اسم کثیف سلبریتی را از جلوی ما بردارید چون ما خود مردیم»، کسی باور نمی کرد و پاسخ می شنید او که در میانه اعتراضات مردم کنار سواحل آمریکا استراحت می کرده، چگونه خود مردم است؟
دیگر هنرمندان حاضر در جشنواره هم وضعیت بهتری نداشتند. تابوشکنی نوید محمدزاده و فرشته حسینی در مراسم فرش قرمز در حالی که مردم آبادان درگیر فاجعه فروریختن ساختمان متروپل بودند، نه تنها مردم را به وجد نیاورد که خشم آن ها را به همراه داشت.
همه این اتفاقات در حالی است که زمان خیلی زیادی از اسکار اصغر فرهادی نمی گذرد؛ آن زمان بسیاری از مردم از این ماجرا شادمان بودند، اما اکنون اتفاقی افتاده که ذوقی برای چنین جایزه هایی نیست؛ چنانکه از نگاه بخشی از مردم برندگان این جوایز در داخل کیسه های خود را با پروژه های مختلف مالی پر می کنند. اساسا هشتگ «ما مثل هم نیستیم» در توصیف همین فضاها ایجاد شد و عملا نشانگر دوقطبی های به وجود آمده بود؛ یک سو مردمی که در سخت ترین شرایط زندگی می کنند و سوی دیگر کسانی که سبک زندگی دیگری دارند و در همین شرایط سخت، اوضاع مالی بهتری دارند. از این منظر، شادی بخشی از مردم به خاطر اعطای جایزه نخل طلایی به امیرابراهیمی از یک جنبه بیان شرمندگی نسبت به واکنش های جامعه ای است که ۱۵ سال پیش خواسته یا ناخواسته مسیر زندگی امیرابراهیمی را تغییر داد و از سوی دیگر بیان اعتراض به رقبای او در جشنواره است.
فراموش نکنیم زیست حرفه ای هنرمندانی که به هر دلیلی انتخاب کرده اند در ایران فعالیت کنند، مستلزم برخی اقدامات محافظه کارانه است؛ اما شواهد نشان می دهد آستانه تحمل مردم نسبت به تسامح هنرمندان با وضع موجود روز به روز کمتر شده است.
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش