به گزارش سایت خبری ساعد نیوز و به نقل از سلامت نیوز، یکی از مقوله های اساسی در روان شناسی که همواره به آن توجه می شود، فرایندی است تحت عنوان «عشق». عشق از دیدگاه روان شناسی انواع متفاوتی دارد. شاید بتوان این واژه ها را در تمامی ابعاد زندگی خویش به نوعی به کار برد. به عنوان نمونه: عشق به خدا، عشق به پدر، عشق به کار، عشق به موسیقی، عشق به فرزند و ....
اما در این میان آنچه بایستی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد نگرش روان شناسان به این مقوله است:
از دیدگاه آنان عشق به طور کلی ۶ نوع گوناگون دارد:
۱-عشق به دوستان
۲-عشق سرگرم کننده
۳-عشق رؤیایی و عاشقانه
۴-عشق عملی
۵-عشق غیرخودخواهانه
۶-عشق مالکانه
قصد نداریم که درباره هر کدام از این موارد با شما عزیزان سخن بگوییم چرا که بررسی هر کدام از این مقوله ها، خود نیاز به تأمل و نگرش متفاوت و کارشناسانه دارد.
اما آنچه باید بدان اشاره کنیم اینکه متاسفانه گاهی از واژه عشق تعابیری نامربوط استخراج می گردد!
«عشق» به تنهایی نمی تواند متضمن یک زندگی زناشویی پایدار و موفق باشد!
ولی امروزه شاهد پیدایش فرایند های ناخوشایندی در روابط زناشویی همسران هستیم که می توان گفت: تقدس واژه عشق را به راحتی زیر سؤال برده اند. به راستی چرا باید زن و شوهرها، پس از مدتی زندگی مشترک دچار خستگی، عدم تمایل نسبت به یکدیگر و یا در اصطلاح روان شناسی به دل زدگی از یکدیگر دچار شوند؟
اینک می خواهیم درباره این موضوع با شما سخن بگوییم:
تعریف دل زدگی:
از پا افتادگی جسمانی، عاطفی و روانی، ناشی از عدم تناسب مرز بین انتظارات و واقعیات موجود است!
در این تعریف به ۳ واژه از پاافتادگی جسمانی، از پاافتادگی عاطفی و از پاافتادگی روانی اشاره شده که لازم است درباره این واژه ها نیز تعریفی ارائه کنیم.
از پاافتادگی جسمانی:
از پاافتادگی جسمانی، نوعی فرسودگی جسمانی ناشی از دل زدگی است که بر خلاف خستگی ناشی از ورزش بیش از حد یا دیگر فعالیت های بدنی به صورت خستگی مزمن ظاهر می شود که حتی خوابیدن نیز باعث رفع آن نمی شود.
افرادی که احساس دل زدگی می کنند، چنین فکر می کنند که از نظر عاطفی از بین رفته اند و دائم در حال آسیب دیدن می باشند. برای رفع مشکلات خود اقدامی انجام نمی دهند و بر این باورند که دیگر برای آنان رابطه همسرشان معنا و مفهومی ندارد.
از پاافتادگی روانی:
معمولاً این نوع از پاافتادگی به صورت کاهش اعتماد به نفس و منفی بافی نسبت به روابط با همسر به وقوع می پیوندد. شاید این طور باشد که دیگر همسران نسبت به هم عشق و علاقه ای ندارند و برای آنان واژهی عشق به نوعی تبدیل به یک رؤیا شده است.
دل زدگی در روابط زناشویی:
دل زدگی در روابط زناشویی گاهی به دلیل مجموعه ای از دیدگاه های منفی، انتظارات و توقعات غیر واقع بینانه و مصائب و مشکلات جاری در زندگی زناشویی شکل می گیرد!
شاید به جرأت بتوان اشاره کرد که دل زدگی از عشق و متقابلاً روابط زناشویی، فرایندی است که به صورت سیستماتیک یا تدریجی در زندگی زناشویی به وقوع می پیوندد و به طور ناگهانی عوارض و تبعات خود را بروز می دهد!
حال اینکه در بدترین و وخیم ترین حالت دل زدگی در روابط زناشویی، آنچه نباید اتفاق بیافتد، روی می دهد و این چیزی نیست جز فروپاشی و جدایی همسران از یکدیگر! به همین سادگی یک پیوند سبز که با هزاران امید و آرزو شکل گرفته بود، از هم فرو می ریزد و رنگ سبز این پیوند، تبدیل به رنگ زرد پاییز می شود که دلسرد کننده، نا امید کننده و همراه با تشویش، نگرانی و اضطراب نسبت به آینده ای نه چندان روشن است! گاهی اوقات وقتی این پدیده در زندگی زناشویی همسران دیده می شود (دل زدگی زناشویی همسران نسبت به یکدیگر) شاهد بروز افکار و شنیدن جملاتی هستیم که تصورش هم شاید برایمان روزی بسیار سخت بوده است. جملاتی از قبیل: «ما با هم دیگر تفاهم نداریم»، «دیگر نمی خواهم ببینمش»، «اوایل زندگی خیلی دوستش داشتم، اما حالا بود و نبودش، برایم تفاوتی ندارد»، «این رابطه به پایانش رسیده است، دیگر تحمل این زندگی برایم سخت و دشوار است»! آری عزیزان، روزی فوران عشق آنچنان دامن گیر بود که هیچ چیز و هیچ کس نمی توانست جلودار آن باشد و حالا دو طرف حتی دوست ندارند به یکدیگر نگاه کنند، چه رسد به آنکه با یکدیگر گفتگو کنند و در صدد رفع مشکل خویش برآیند!