چرا باید شُکرگزار نعمت های الهی باشیم؟
بر اساس آیات و روایات، داشته های انسان مصادیق مختلفی دارد که به شش بخش تقسیم شدند. اولین نعمت است. در مورد نعمت می خواهم چند نکته را عرض کنم. خداوند در قرآن فرمود: هرآنچه خواستید خداوند به شما داد. "وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَهَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ" این آیه قرآنی می گوید که اگر بخواهید نعمت های الهی را بشمارید نمی توانید شُمار آن ها را بدانید. اگر عمر هزار ساله هم داشته باشید باز نمی توانید نعمت های خداوند را بشمارید. باز در جای دیگر خطاب به پیامبر الهی می فرماید که تو در هر حالتی از نعمت های الهی خالی نیستی. وظیفه تو در مقابل این نعماتی که تو را احاطه کرده اند و نمی توانی از آن ها بیرون بروی دو تا کار است: یکی شکرگزاری و دیگری ذکر گفتن. تو باید با شُکر و ذِکر حق آن نعمت را ادا کنی. خدا را یاد کنی و شکر کنی به خاطر نعمت هایی که به تو داده است. البته دقت داشته باشیم که منظور صرفاً شُکر زبانی نیست بلکه در عمل و رفتار هم باید نشان داده شود که غافل نیستی و ناسپاس نیستی و آن نعمت را در جای خودش را به کار می بری.
نکته سوم، در روایت داریم که اولین نعمتی که خداوند به انسان داد و با آن، انسان را آزمود، نعمت آفرینش و حیات است. این که ما هستیم و وجود داریم و از مهمترین نعمت که همانا وجود است بهره مندیم، از هر نعمتی بالاتر است. بعضی ها از روی جهل و نادانی میگویند که ما نبودیم و هیچ وجهی برای بودن ما نبود پس چرا خداوند ما را آفرید؟ وقتی شما در عدم هستید دیگر خواستن و نخواستن شما بی معنی است. خواستن یا نخواستن فرع بر بودن است. باید یک موجودی اول باشد و بعد از آن، خواستن یا نخواستن مطرح شود. بنابراین، این سؤالی که مطرح می شود به لحاظ منطقی درست نیست. سؤال درست این است که بگوید من نمی خواهم باشم! خُب می توانی خودت رو خلاص کنی و بکُشی. ولی نکته اینجاست که هیچ کس نمی تواند خودش را بکشد! شاید تعجب کنید و بگوئید که این همه آدم خودشان را می کشند. اگر دقت کرده باشید، همه افرادی که خودکشی می کنند از یک ابزاری برای انجام این کار استفاده می کنند. وقتی هم این کار را می کنند دیگر امورات از کنترل خودشان خارج میشود. مثلاً قرصی را می خورند یا خودشان را از بُلندی پرتاب می کنند، یا خودشان را حلقآویز می کنند. بعد از این دیگر کسی نمی تواند جلوی این موضوع را بگیرد. هیچ کس نمی تواند این مرحله را خودش طی کند. مثلاً نمی تواند دستش را جلوی دهن خودش بگیرد تا خفه بشود یا سرش را به حدی زیر آب نگه دارد که خفه شود. بنابراین، حتی در سخت ترین شرایط زندگی هم ما به اراده خودمان نمی توانیم ترک زندگی کنیم. چون همه خواهان وجود هستند و خودشان اعلام می کنند که هیچ نعمتی بالاتر از نعمت هستی و بودن نیست.
قرآن می فرماید که "وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً ۗ" خداوند هم به شما نعمت های ظاهری و پیدا داده است هم نعمت های باطنی و پنهان! یعنی بعضی از نعمت ها را شما با چشم ظاهر نمی بینید در حالی که بعضی دیگر را که آشکار است می بینید. برای این نعمات مصادیقی در قرآن ذکر شده است. پذیرش اسلام به عنوان دین الهی یا روزی ای که انسان هر روز از آن بهره می برد به عنوان نعمت های ظاهری معرفی شده اند. از سوی دیگر، ستار بودن خداوند یعنی پنهان ساختن عیوب انسان ها، جوری که در روایت داریم که اگر خداوند عیوب افراد را نمی پوشاند، حتی هیچ کس حاضر نبود که مراسم دفن ما شرکت کند؛ یا این که کسی حاضر نبود به کسی کمک و خوبی کند! ولی عیب پوشی خداوند، نعمت پنهانی از سوی خداوند است. در زندگی، بلاهایی از هر یک از ما رفع و دفع شده است، که ما هرگز نمیفهمیم. خیال می کنیم که هیچ بلایی قرار نبوده به ما برسد در حالی که خیلی از بلاها را خداوند از ما دفع کرده است، و ما کلاً از آن خبر نداریم. یا نعمت ولایت، به این معنی که انسان در قلبش متصل به خداوند باشد و ولایت الهی را بپذیرد. اینها جزو نعمت های باطنی است.
در روایات و بعضی از دعاها مثل دعای کُمیل، دعای ابوحمزه ثمالی، دعای جوشن صغیر، دعای عرفه، به برخی از اینها اشاره شده است. امامان معصوم نعمت هایی را ذکر می کنند که انسان ها حواس شان باشد. خطاب به حضرت موسی فرمود که کاری کن که بندگان من، مرا دوست بدارند. حضرت فرمود، من چه کار کنم؟ فرمود که نعمت های من را به یاد آنها بیاور. وقتی انسان نعمت های خداوند را به یاد می آورد، می فهمد که چقدر بدهکار است؟! ولی وقتی نعمت ها را از یاد می برد، دچار غفلت می شود همیشه خودش را طلبکار می داند. خوب است که برخی کاغذی به دست بگیریم و نعمت هایی را که خداوند به ما عطا کرده روی این کاغذ یادداشت کنیم. از بدن خودمان شروع کنیم؛ نعمت هایی که بیرون از ما است و قس علیهذا. کار به جایی می رسد که از خودمان خجالت می کشیم.
در روایت آمده است که خداوند سه نعمت مهم به انسان داده است: یکی، مال زیاد، دیگری، سلامت بدن، چون گاهی مال انسان زیاد است ولی سلامتی بدنی وجود ندارد. نعمت سوم، تقوای قلب و سلامتی روح انسان است. اینها سه نعمت مهم هستند. اول تقوای قلب و سلامتی بدن، و در مرحله بعد، مال زیاد. در روایت داریم که بعضی نعمت ها فراموش شده اند. دو تا نعمت را به صورت ویژه ذکر کرده اند. یکی نعمت صحت و سلامت است، که معمولاً بیمار می شویم قدر آن را می دانیم و دیگری، نعمت فراغت خاطر است. انسان جوان است و مجرد است و وقت خودش را هدر می دهد. سوم، نعمت امنیت. انسان در جامعه و محیطی زندگی میکند که خیلی از خطرات از او دور است. اینها نعمت هایی هستند که معمولاً افراد فراموش می کنند و از یاد می برند.