دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

مجله خانواده / سبک زندگی / حوزه روانشناسی /

چرا جوانان از ازدواج فرار می کنند؟ عواقب مجرد ماندن چیست؟ 

یکشنبه، 02 شهریور 1399
ساعد نیوز : سن ازدواج بالا رفته و دختر و پسرهای امروزی به دلیل تغییر معیارها، مشغولیت های اجتماعی زیاد، مشکلات مالی یا درگیری زیاد در کار و درس، اولویت پایین تری برای ازدواج قائلند.

اضطراب، انزوا طلبی، افسردگی، احساس بی ارزشی، عدم تعالی شخصیت، مشکلات جنسی، روی آوردن به روابط نامشروع و.... از جمله پیامدهای ناگوار تاخیر در ازدواج است، اما بسیاری از جوانان با اذعان به این مهم، همچنان حاضر نیستند تن به ازدواج بدهند، اگر چه شاید هم به لحاظ اقتصادی در تمکن مساعدی قرار داشته باشند.

اضطراب، انزوا طلبی، افسردگی، احساس بی ارزشی، عدم تعالی شخصیت، مشکلات جنسی، روی آوردن به روابط نامشروع و.... از جمله پیامدهای ناگوار تاخیر در ازدواج است، اما بسیاری از جوانان با اذعان به این مهم، همچنان حاضر نیستند تن به ازدواج بدهند، اگر چه شاید هم به لحاظ اقتصادی در تمکن مساعدی قرار داشته باشند.

علتهای اصلی امتناع جوانان از ازدواج

ترس از ازدواج

بهرام علت تاخیر ازدواج خود را ترس می داند، او می گوید: به کرات تا برخی از مراحل ازدواج پیش رفته است، اما هربار به دلیلی نتوانسته است بر انتخاب خود ثابت قدم باشد. چه بسا همیشه فکر می کند اگر نتواند دختر مورد نظرش را خوشبخت کند، بی تردید در حق او اجحاف کرده است. مادر بهرام نیز در تائید سخنان پسرش می گوید: پسر من هرگز از عاقبت انتخاب خود مطمئن نیست و از پذیرش تعهد در قبال دیگری نیز احساس نگرانی و ناراحتی می کند و من تنها دلیل تاخیر ازدواج او را ترس از ازدواجش می دانم.

مفهوم ترس از ازدواج، اگر چه شاید مفهوم جدید و مهجور به نظر آید، اما اگر به معنا و گستره آن توجه کنیم، در می یابیم که با واقعیتی بس بسیار مهم مواجه هستیم، چه بسا بسیاری از جوانان امروز ما مبتلا به ترس از ازدواج (گاما فوبیا) هستند. ترس از ازدواج را باید به معنی عدم اطمینان به موفقیت ازدواج، عدم اطمینان به فرد منتخب و ویژگی های شخصیتی او ترس از مشکلات و سختی های پس از ازدواج، ترس از پذیرش مسئولیت های زندگی خانوادگی و عدم توان تحمل پاسخ گویی به آن، ترس از محدود شدن آزادی های شخصی، ترس از عدم امکان پیشرفت های شغلی و تحصیلی و یا حتی ترس از احساس صمیمیت با جنس مخالف قلمداد کرد که می توان با انجام مشاوره های فردی و خانوادگی در جهت درمان آن نیزگام برداشت.

آزادی روابط دختر و پسر

مادری می گوید: جوانان امروز به کل تغییر کرده اند، من سبک زندگی آنها را نمی شناسم و نمی پسندم. شبانه روز در تقلای ازدواج فرزندم می باشم اما او حاضر به ازدواج نیست، چند وقت پیش صحبتی از او شنیدم که بسیار نگران و بیقرارم کرد، بعد از اصرارهای بسیار من به ازدواج و امتناع همیشگی اش از این امر، گفت:"برای چه باید ازدواج کنم؟چرا باید تن به مسئولیت بزرگی به نام ازدواج دهم؟" و... با شنیدن این حرف مهر سکوت بر زبان گرفتم، هیچ برای گفتن نداشتم، اما هنوز سردرگم و حیرانم، نمی دانم با فرزندی که متمایل به ازدواج نیست؛ چه کنم؟

بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی و علاقه به جنس مخالف ازجمله مهمترین عوامل و انگیزه های ازدواج است، با توجه به این واقعیت، اگر جوانان بتوانند بدون ازدواج و خارج از چارچوب خانواده و پذیرش مسئولیت های ازدواج، نیاز جنسی و عاطفی خویش را تامین کنند، بی تردید دستیابی به شریک جنسی، پذیرش تعهد و مسئولیت نسبت به خود و دیگری و باروری و تداوم نسل، نمی تواند انگیزه ای برای ازدواج جوانان باشد. در نتیجه چنین وضعیتی است که بسیاری از جوانان ترجیح می دهند از ازدواج دوری کرده و نیاز جنسی خویش را با کمترین هزینه ها برآورده سازند که این مهم، از جمله دلایل بالا رفتن سن ازدواج در کشورهای غربی است. در واقع کشورهای غربی متناسب با فرهنگ خود، با رشد فزاینده همخانگی یا زندگی مشترک زنان و مردان ازدواج نکرده، سعی کرده اند فاصله و گسست بلوغ جنسی و عاطفی را با بلوغ اجتماعی و اقتصادی حل کنند؛ و بدین طریق مجاز دانسته اند جوانی که به بلوغ جنسی و عاطفی رسیده، بتواند نیازهای خود را خارج از چارچوب خانواده تأمین کند، که بی تردید علت متزلزل بودن بنیان خانواده در غرب نیز می توان در همین عامل جستجو کرد چه بسا وقتی اصالت مبتنی بر سود و لذت باشد و یا ازدواج مانعی در راه آزادی و لذت بردن بی حد و حصر از شهوات معنا شود، نتیجه ای جز این نیز انتظار نمی رود.

متاسفانه در سالهای اخیر بواسطه تهاجم فرهنگی این راه حل کاملا غربی در فرهنگ و جامعه دینی ما نیز نفوذ کرده است؛ رسانه های ارتباط جمعی غربی با ترویج ولنگاری جنسی و فرهنگ برهنگی، با پایین آوردن سن بلوغ عاطفی و جنسی جوانان، زمینه تغییر و تحولات گسترده ارزش های حاکم بر نهاد خانواده، از جمله آزادی جنسی، آزادی روابط دختر و پسر پیش از ازدواج را فراهم ساخته اند. امروزه ما شاهد آن هستیم که برخی از جوانان علیرغم آمادگی های اولیه برای ازدواج، نه تنها حاضر به ازدواج نیستند بلکه نیازی به ازدواج و پذیرش مسئولیت های سنگین آن را برای خود نمی بینند؛ چرا که به زعم ایشان کارکرد ازدواج صرفا کارکرد جنسی است که آن را نیز می توان با برخورداری کمابیش آزاد از روابط آزاد دختر و پسر و تمتعات جنسی موجود در جامعه تامین کرد. از سوی دیگر، مشکلات و موانع ازدواج جوانان، به ویژه دختران، باعث شده است که برخی از جوانان برای ارضای غرایز طبیعی خود به ارتباط با جنس مخالف بسنده کنند. به همین دلیل، وجود زمینه های انحرافات اخلاقی، روابط آزاد دختر و پسر و امکان تمتُع و ارضای جنسی، نیاز به ازدواج را در جوانان کم رنگ کرده و به عنوان یکی از عوامل افزایش سن ازدواج محسوب می شود.

اعتماد روی میز شک

نرگس 37 ساله می گوید: من به شدت از ازدواج می ترسم، به هیچ کس اعتماد ندارم و نمی توانم به خواستگارانم اطمینان کنم. تجارب تلخ بسیاری داشته ام، من خواستگاری را تجربه کرده ام که در تحقیقاتش متوجه شدیم آن فرد متاهل است و به قصد تجدید فراش ما را فریفته است، یا یکی از خواستگارانم اعتیاد به شیشه داشت و یکی دیگر نیز، در بیان میزان تحصیلاتش، اغراق کرده بود و... حال، با این شرایط ،اگر شما هم به جای من بودید، نمی توانستید به دیگران اعتماد کنید و با خاطری آسوده به استقبال ازدواج بروید.

نه تنها توسعه شهرنشینی و افزایش جمعیت موجب بیگانگی افراد نسبت به هم شده بلکه دروغگویی، فریب کاری، ظاهرسازی،کلاهبرداری، همسر آزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان،اعتیاد، بی بندوباری و .... باعث شده است که بسیاری از افراد جامعه در فضای بی اعتمادی و یا حداقل دیر اعتمادی روزگار سپری کنند و به سختی نیز، به یکدیگر اطمینان نمایند. یکی از آثار این بی اعتمادی، به هنگام وصلت دو خانواده با یکدیگر، خود را نشان می دهد. جوانان و خانواده ها با مشاهده تجارب تلخ و شکست های عاطفی زوج هایی که به واسطه اعتماد خوش بینانه به دیگران، دچار ناکامی شده اند، به گونه ای بسیار سخت گیرانه و گاه حتی وسواسی منشانه با مساله ازدواج مواجه می شوند، معمولا به راحتی به دیگران اعتماد نمی کنند و یا با تشبیه کردن شرایط ازدواج خود با زندگی اطرافیان شکست خورده، از موارد ازدواج، بی تفاوت عبور می کنند و گاه حتی در شرایط بسیار بحرانی تغییر باور داده، یا به کل قید ازدواج را می زنند و یا ازدواج را به عنوان عامل خوشبختی در نظر نمی گیرند.

البته شک و عدم اعتماد در جامعه در حال گذاری که مسیر سنت به مدرن را با شتاب بسیاری طی می کند، تا حدود زیادی لازم و منطقی است، ولی اشکال کار زمانی پدیدار می شود که این بی اعتمادی، حالت وسواس گونه می یابد و به صورت نشانه های سوءظن و بددلی تظاهر می یابد تا بدان جایی که افراد نمی توانند نسبت به تحقیق های منطقی و درست خود و دیگران نیز اعتماد کنند.

آثار مجرد زندگی کردن و بازتاب های آن در زندگی

بحران 30سالگی

معمولا بعد از 30سالگی نشانه های اختلال سازگاری در فرد ظاهر می شود. جوان مجرد، به خاطر تمایل غریزی به ازدواج (هم از بعد جسمانی و هم عاطفی) و فشارهای اطرافیان و جامعه دچار آسیب می شود و به مرور علائم افسردگی را نشان می دهد. احساس ناامنی، ترس از آینده، ارزیابی بدبینانه نسبت به زندگی آینده و... از عواقب مجرد ماندن و بالا رفتن سن ازدواج است.

هجوم ترس

وقتی ازدواجتان را به تاخیر می اندازید، کم کم ترس جای اشتیاق را می گیرد و به جای آنکه به مزایای ازدواج فکر کنید، مغلوب ترس هایتان می شوید و مرتب به شکست در ازدواج، مشکلات اقتصادی و ... فکر می کنید. این وضعیت آنقدر ادامه می یابد که در نهایت ممکن است قید ازدواج را بزنید چون با ذهن منفی نگری که پیدا کرده اید، ازدواج سراسر ترس و نگرانی و ناکامی است.
اما این ترس، با تجرد تسکین پیدا نمی کند و ترس های دیگری هم به آن اضافه می شود. ترس از تجرد! یعنی در وضعیتی قرار می گیرید که هم از تجرد می ترسید و هم از تاهل! ترس های تجرد چه هستند؟ ترس از اینکه خانواده یا اجتماع مرا طرد کنند، ترس از تنهایی و تنها ماندن تا پایان عمر، ترس از اداره کردن مالی زندگی، ترس از اینکه اطرافیان برچسب هایی به من بزنند، ترس از سربار بودن، ترس از این که مزاحم ازدواج خواهر یا برادرهای بعدی ام باشم، ترس از کم شدن معاشرت ها و از دست دادن محبوبیت.

زنگ خطر بیماری

تجرد، اضطراب آور است و اضطراب زمینه ساز بیشتر اختلالات روانی است. فرد مجرد بیشتر در معرض افسردگی، وسواس و پارانویا قرار دارد. اعتماد خود را به دیگران از دست می دهد و امیدی برای ادامه ندارد. این افراد سخت پسندتر می شوند و وقتی در موقعیت ازدواج قرار می گیرند، با خود می گویند: من که این همه صبر کردم، حالا اگر انتخاب خوبی نداشته باشم دیگران چه خواهند گفت؟ این وسواس در همه ابعاد زندگی آنها سایه می اندازد و آنها را در موقعیتی که دارند تثبیت می کند.

آسیب پذیر می شوید

ازدواج نکردن و گذشتن از سن ازدواج ، فرد را منزوی می کند. چون احساس می کند نگاه اجتماع بسیار آزارنده است و همه روی ازدواج نکردن او متمرکز شده اند یا او را وادار به ازدواج می کنند و به او فشار می آورند. در نتیجه، از همه فاصله می گیرد، حتی از خانواده خود. این فاصله گرفتن و انزوا، فرد را آسیب پذیر و رنجور می کند. با کوچکترین نشانه ای، می رنجید و احساس می کنید دیگران شما را طرد کرده اند.

وسوسه زندگی مجردی

برخی جوان ها وقتی فکر می کنند از سن ازدواجشان گذشته است، ممکن است به فکر زندگی مجردی بیفتند. آنها ترجیح می دهند از خانواده خود جدا شده و زندگی مجردی را تجربه کنند. یعنی زندگی در خانه ای مخصوص خودشان. این استقلال شاید در وهله اول خوشایند و آرامش بخش باشد اما در ادامه آسیب هایی به همراه دارد.

شما ممکن است فقط یک بعد از زندگی مجردی را ببینید. مثلا به دلیل آنکه نیاز به استقلال و حیطه فردی بیشتری دارید، تصمیم بگیرید جدا از پدر و مادرتان زندگی کنید. یا به خاطر آنکه چشم در چشم خانواده و فامیل نباشید تا مرتب از شما نپرسند چرا ازدواج نمی کنی، به خانه یا اتاق مجردی خود پناه ببرید تا کمتر دیده شوید. حتی ممکن است با بالاتر رفتن سنتان احساس کنید دیگر ظرفیت تنش های زندگی خانوادگی را ندارید یا دلتان می خواهد خانه ای از آن خودتان داشته باشید. اما زندگی مجردی مشکلات زیادی دارد. از مشکلات مالی گرفته تا مسائل تعمیر و نگهداری خانه، زحمت پخت و پز و شست و شو و خرید، نگاه همسایه ها، دردسر قرارداد امضا کردن و درگیری با صاحبخانه، دردسر اسباب کشی، رفت و آمد، تذکر ها، فشار و مخالفت خانواده، دلتنگی و نیازهای عاطفی و... همه این ها باعث می شود زندگی مجردی که در نگاه برخی از جوان ها یک راهکار برای امنیت بیشتر و آرامش بیشتر بود، تبدیل به یک بحران شود که مجرد ماندن آنها را دامن می زند.


3 پسندیدم 21 دیدگاه

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز جمعه 29 تیر
از سراسر وب
دیدگاه ها
افسانه
4 سال پیش

شمام از اون ور پشت بوم افتادی .اشتباه می کنی چرا نمی گذاری زنت میز رو جمع کنه مگه چه اشکالی داره ؟ ثوابم داره درضمن فرق نمی کنه چه زن چه مرد هر دو لایق بهشتن .اینکه بگیم فقط زنها لایق هستن صد در صد غلط هست
پاسخ
افسانه
4 سال پیش

بایدی در کار نیست این چیزی که شما می گی تعدادشون کمه استثناست اکثر آدمها به طور فطری میل به تشکیل خانواده و داشتن فرزند با میل و علاقه خودشون دارن ،اگر اینطور نبود که اونقدر کلینیکهای نازایی شلوغ نبود.شمام که بچه دوست نداری شاید حال و حوصله ات کم هست یا اعصابت ضعیفه برای بچه
پاسخ
طاهره
4 سال پیش

شاید یکی بچه تو سرنوشتش نیست، این یعنی زندگی جبره، باید ازدواج کرد ، باید بچه‌دار شد، و باید .... من خودم بچه دوست ندارم به هیچ عنوان، یعنی نمیتونم خوشبخت باشم؟
پاسخ
فرناز
4 سال پیش

پول تا یه حدی خوشبختی میاره ولی بعضیا خیلی زود خودشونو نشون میدن بعضی هام متاسفانه خیلی دیر.
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

شوهر منم مثل تو بیکار شده اما قدر شناس . با غیرت . و مهربونه . و هر روز دنبال کار میگرده . ولی حتی یه بار هم نذاشت من واسه خونه خرج کنم یا برم سر کار ‌ . شده میرفت مسافر کشی ولی نمیذاشت من دست تو جیبم کنم زن شما بسیار خوب و فرشته هست که تو رو تحمل کرده قدرشو بدون
پاسخ
&&&
4 سال پیش

من نمیزارم زنم حتی ظرف های خونه رو از رو میز جمع کنه . بعد این ... واقعا متاسفم ‌ . زن ها بسیار خوب و فرشته هستند چه مادر . چه خواهر. چه همسر . و چه خانم های دیگر همه لایق بهشت هستند . و خدا میداند اگر زنان نبودند ما مردان فلج بودیم . اخه کی میخاین قدر خانم هاتون . رو بدونید . انقدر اذیتشون نکنید . فردا خودتون تو قیامت باید جواب گو باشید که از نعمت خداوند (زن) خوب مراقبت نکردید . من روزی هزار بار بخاطر همسرم سر نمازام دعاش میکنم . و تمام داروندارمو به پاش بریزم کمه شما هم نادان بیش نیستی
پاسخ
افسانه
4 سال پیش

شما استثنا هستید این نسخه رو واسه همه نپیچید .خیلی ها در حسرت ازدواج هستن شرایطشو ندارن .آدم تنها وعذب رو شیطان خیلی راحت تر گول می زنه تا متاهل ازدواج نیمی از دین هست لطفا نسخه کلی نپیچید موفق باشید
پاسخ
افسانه
4 سال پیش

پری جان چون خودت گفتی ناراضی هستم می گم که شما در اشتباه هستید همیشه هم غول چراغ جادو داشتن بد نیست بسته گی داره طرف مقابلت چطور دوست داشته باشه بعضی مردها بدشون میاد هی بهشون بگی این ها رو تهیه کن باید چیزی نگی خودشون به موقع همه آرزوهات رو برآورده می کنن اما بعضی ها عاشق لیست هستن تو یک لیست بدی دستشون و برات تهیه کنن دراین صورت اونها احساس غرور و مردانگی می کنن و افتخار می کنن ،بنده خدا تو به خاطر یه غول چراغ جادو نتوانستی تصمیم درست بگیری و حالا میگی من ناراضی هستم
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

ای کاش منم میبودم و راحت و فارغ از مسایل متاهلی میبودم والله خیری تو متاهلی نیست متاهلها لطفا قبل از ازدواج برید از بپرسید مجردی خوبه یا متاهلی اونوقت تصمیم به ازدواج بگیرید
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

چقد پروی قدرنشناس
پاسخ
پری خانزاد
4 سال پیش

ببخشید گوشی ام اشتباه تایپ کرد نوشته بود مردها یا شوهر غول چراغ جادو نیست که... تایپ کرد مادر شوهر
پاسخ
پری خانزاد
4 سال پیش

من کلا به هیچ کس جسارت نمی کنم خوندم ۵۵ ساله هستم ومجردم. اما ناراضی چون شرایط خانوداگیم هیچوقت اجازه فکر ازدواج را نداد همه اش ترسیدم که مبادا بعداز مدتی ضعفهام را توسرم بزنه ایکاش قبل از ازدواج به زنها می آموختند مادرشوهر غول چراغ جادو نیست که حسرت های دوره مجردیت رازآلود درآره وبه مردها هم بیاموزند زن برای کلفتی و بچه آوردن نیست همسر یک همراهه یک همدل برای کامل شدن
پاسخ
ناشناس
4 سال پیش

خیلی از مردها هم هستن که به خاطر پول دختر یا ثروت پدر دختر باهاش ازدواج می کنن .
پاسخ
ناشناس
4 سال پیش

دقیقا 👌👌👌کلا فطرت آدمها طوری آفریده شده که تمایل به زندگی گروهی و تشکیل خانواده وبقا نسل دارن واگر این امر به تعویق بیفته روی روحیه آدمها تاثیر منفی می گذاره،اگر کسی میل به تشکیل خانواده و داشتن فرزند نداشته باشه حتما یک مشکل روحی داره که باید برطرف بشه ویا اساسا آدم مسولیت پذیری نیست واز پذیرفتن بار مسولیت شانه خالی می کنه که باید باز مشکلش حل بشه
پاسخ
ناشناس
4 سال پیش

واقعا که خیلی بی مرام هستی ،تو باید ممنون زنت باشی ودر اسرع وقت دنبال کار مناسب بگردی چون این وظیفه ی مرد هست که بره بیرون کار بکنه نه وظیفه ی زن ،اگرهم زنت غر می زنه حق داره وتو حق اعتراض نداری ،من همسرم حتی نمی گذاره یک سبزی پاک کنم از بیرون آماده تهیه می کنه ،می گه دوست ندارم زنم به زحمت بیفته، زن من باید مثل ملکه ها بشینه توی خونه دستور بده ولذت ببره ،خیلی از زنها مجبورن بیرون کار کنن توهم باید قدر دان زنت باشی اقلا بایک تشکر قدردان باش
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

وقتی دنیا رو داشته باشی ولی یه بچه ای نداشته باشی که بهت بگه بابا یامامان هیچ ارزشی نداره واصلا چه انگیزه ای داری واسه شهرداری زندگی میکنی وپول جمع می کنی آخرسربیایدببرت ... باید ازتمام موقعیت های زندگی لذت برد. خداخودش کمک کنه وهمه جوانهاروخوشبخت کنه
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

😂😂😂 به نظرم سریع فکر زن گرفتنو از ذهنت بیرون کن
پاسخ
پدرام
4 سال پیش

من زنم اوایل خیلی خوب بود اما بعد از ۳ سال فهمیدم به خاطر پول باهام ازدواج کرده و خیلی پولکیه . واسه همین روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم که چیزیو به نامش نکردم بعد طلاقش دادمو ولش کردم .‌الان ۵ ساله طلاق گرفتم . و با هیچ زنی ارتباط نداشتم و ندارم و نخواهم داشت . بعد از کرونا هم قصد دارم برم برلین . اما روزی هزار بار از خودم سوال میپرسم اگه من ثروتمند نبودم ایا همین دوستان چاپلوس کنار من بودنند . میخام همه ی ثروتم رو ببخشم و برم یه گوشه ای واسه خودم مجردی زندگی کنم لعنت به زن های عوضی
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

ای ول دمت گرم . اما حیف که زنم بهم خرجی میده وگرنه یه دل سیر کتکش میزدمو ولش میکردم از بس غر میزنه واااالا
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

من مجردم و تنها زندگی میکنم اما یه چند وقتیه فکر زن گرفتن به سرم زده اما نه ماشین دارم خونمم مال بابامه که تازه مستاجر ش هستم و عین شمر میمونه . اگه ۱ ماه اجاره اش عقب بیوفته پدر پسری رو میزاره کنار گردنمو میبره کار ندارمو دانشجو هستم . هیچ سرمایه و پس اندازی ندارم . اخلاق و اعصاب معصاب هم ندارم کلا هیچی ندارم . بعد بابام میگه اخه کی زن تو میشه تازه اگرم یکی پیدا شد یه کور .کر.لال . افلیج هست که تازه اونم ادرس رو اشتباهی امده چیکار کنم ؟؟؟😭😭😭😭
پاسخ
مشاهده همه دیدگاه ها دیدگاه خود را ثبت نمایید
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب
چگونه پایان نامه را به کتاب تبدیل کنیم؟
تبدیل پایان نامه به مقاله و کتاب
ترجمه تخصصی کتاب
هزینه تبدیل پایان نامه به کتاب + ویدئو آموزشی
تعرفه نگارش مقاله از پایان نامه
کپسول خودکشی هم ساخته شد+عکس/ وقتی دکمه را فشار دادید دیگر امکان تغییر تصمیم نیست
دکوراسیون سنتی و قدیمی اتاق موسیقی زهرا گونش در خانه‌اش در استانبول+عکس/ انتخاب پیانویی همرنگ با دیوار به سلیقه خانوم والیبالیست
ویراستاری تخصصی مقاله
دارالترجمه رسمی به زبان انگلیسی